گروه مطالعاتی مصر و شمال آفریقا

ریشه جنبش های عربی؛ با تاکید بر آرای طارق رمضان

روز سه شنبه  26 فروردین ماه 1393، گروه "مطالعات مصر و شمال آفریقا" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی را با عنوان "ریشه جنبش های عربی؛ با تاکید بر آرای طارق رمضان" برگزار کرد. در این نشست که با حضور دکتر سیدعبدالأمیر نبوی مدیر گروه، برخی از اعضاء و دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد تشکیل شد، خانم سیمین بهبهانی پژوهشگر مهمان پژوهشکده و دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی دانشگاه تهران به ایراد سخنرانی پرداخت.
 
خانم بهبهانی در ابتدا به معرفی طارق رمضان پرداخت و اظهار داشت وی روشنفکر و فیلسوف مسلمان سویسی- مصری، خواهر زاده حسن البنا و استاد مطالعات اسلامی معاصر در دانشگاه آکسفورد و هلند است. کمک مالی و معنوی وی به حماس و نظراتش او را به چهره ای جنجال برانگیز در میان مسلمانان اروپایی تبدیل کرده است طوریکه گروهی او را یک عوام فریب خودشیفته و استاد تاجدار سخنان دوپهلو و یا یهود ستیز معرفی می کنند. در کل رمضان را می توان نمونه نسل جدیدی از مسلمانان دانست که درپی مهاجرت گسترده مسلمانان به اروپا شکل گرفته است. به همین علت دغدغه او مسلمانان اروپا و زندگی و هویت های چندگانه آنان به عنوان اقلیتهایی در این جوامع است .
 
این پژوهشگر مهمان رمضان را در سه حوزه اعتقادی - فلسفی، اجتماعی و سیاسی صاحب اندیشه دانست. در حوزه نخست، بحث ها دینی است و حملات شدیدی را به بخشهای سنتی دینی وارد می کند. درحوزه اجتماعی بیشتر به امور جاری مسلمانان بویژه مسلمانان مهاجر اروپایی می پردازد و در حوزه سیاسی به مسائل سیاسی کشورهای مسلمان از جمله مسائل کشور اجدادش یعنی مصر می پردازد.
 
سخنران در خصوص حوزه اعتقادی - فلسفی تاکید کرد که این حوزه منسجم ترین بخش اندیشه رمضان است. در اینجا رمضان به فقه سنتی می تازد و از بازگشت به صدراسلام سخن می گوید. به همین دلیل خود را سلفی اصلاح طلب- رادیکال می خواند و نه سلفی جهادی- تکفیری. به نظر او سلفی اشاره به نگاهی نو دارد که می خواهد با نقد از فقه اسلامی که طی قرون متمادی براندیشه اسلامی سایه افکنده، ازآن فراتر برود و به اسلام آغازین که محمد وسلف او طی سه نسل  به آن عمل می کردند، برسد. رمضان میان فقه و شریعت تمایز قائل می شود. شریعت آن بخش از دین است که تغییر نمی کند اما فقه تغییرپذیراست. از نظر او مشکل جامعه مسلمان امروزی سیطره دانش فقهی است که به شکل تاریخی گردآوری شده  است، درحالی که باید به شریعت مراجعه کرد. مسلمانان باید معنای اصلی شریعت را کشف کنند و در پی دستیابی به منبع اصلی باشند و نه ظاهر قوانین و فقه. رمضان معتقد است که باید مفاهیم اسلامی را مطابق با دوران جدید تفسیر کنیم. در جهان امروز به دلایل گوناگون دیگر نمی توان جهان را به صورت دو قطبی «دارالاسلام» و «دارالحرب» یا «دارالکفر» تصور کرد زیرا این دوموجودیت دردوران مابه تفاهم رسیده اند.
 
از دید او تمامی مذاهب و مکاتب معنوی در جستجوی معنا هستند. حتی واژه ایمان وضعیتی ایمن و توام با سعادت وآرامش است نه بیان کننده ایده وعقیده. به این ترتیب برای دیگر ادیان همان شانی را قائل می شود که برای اسلام قائل است. تنوع فوق‌العاده‌ی اسلام نیز باید پذیرفته شود و بزرگ داشته شود. اسلام یکی است اما تفسیرها از آن فراوانند. وجود جریان‌های متن‌گرا، سنت‌گرا، اصلاح‌طلب، عرفانی، خردگرا و غیره واقعیتی است که باید برخوردی مثبت و کیفی با آن داشت چرا که هر کدام از آن‌ها مشروعیت خود را دارد و باید نقشی در مناظره‌ی چندجانبه میان مسلمانان داشته باشد. اما متاسفانه دانشوران مذهبی امروز اسلام و رهبران گرایش‌های مختلف درگیر تقابلی ایدئولوژیک هستند که تشتت ایجاد می‌کند و آن‌ها را به پوپولیست‌های خطرناکی بدل می‌کند که مدعی لقب تنها نمایندگان واقعی اسلام برای خود می‌شوند. بدین ترتیب روشنفکران و دانشوران مذهبی باید به اصول مشترک بازگردند، باید زمین مشترکی بین این ملاحظات بیایند.
 
در ادامه خانم بهبهانی به اندیشه های رمضان در حوزه اجتماعی توجه کرد. وی ابراز داشت که نظریه  اسلام اروپایی با نام رمضان درآمیخته است. او می‌گوید مسلمانان اروپایی باید با شرکت همه جانبه در زندگی اجتماعی و احترام به قوانین و فرهنگ دموکراتیک زمینه پیشرفت و درونی شدن فرهنگ تجدد را در جوامع اسلامی کشورهای این قاره فراهم کنند. رمضان اعتقاد دارد در کل دموکراتیزه شدن فرهنگ اسلامی در غرب، تأثیر مهمی بر جهان اسلام خواهد گذاشت. همچنین اروپا باید درک کند که همبستگی با مسلمان ساکن در آن دیگر یک پروژه نیست بلکه یک واقعیت است. او به شدت ازحق شهروندی این مهاجران که اغلب شهروند درجه دوم بشمار می آیند دفاع می کند چرا که تاکید دارد هویت اروپایی، طی دهه‌های گذشته تغییر کرده است و دیگر مسلمانان و اسلام هم، جزئی از این هویت هستند. مسلمانان نیز باید در عین حال که با شهامت به ایمان خود پایبندند، برای افرادی که در پیرامونشان هستند، خدا و معنویت را یاداوری کنند و در جهت ارتقای خیر و عدل و تکمیل ارزشهای انسانی و مکارم اخلاقی، حفظ محیط زیست و همبستگی انسانها، به مشارکت مسئولانه در جامعه بپردازند و با بسیاری از انسانها، از هر نژاد و تبار و مذهب، که در جهت تحقق این ارزشها تلاش و ازخودگذشتگی می کنند، همکاری برادرانه داشته باشند.
 
از نظر او اﺳﻼم در ﮐﺸﻮرﻫﺎي ﻏﺮﺑﯽ ﺑﻬﺘﺮ درك ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و ﺗﮑﺮﯾﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮي در اﻧﺘﻈﺎر اﺳﻼم ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد اما او سکولاریسم را نمی پذیرد و معتقد است ﺗﺠﺪدﮔﺮاﯾﯽ ﺳﮑﻮﻻر ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﺗﺎرﯾﺦ و ﭘﯿﺶ زﻣﯿﻨﻪ ﻏﺮﺑﯽ ﺑﺎ اﺳﻼم ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎر و ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﺗﺠﺪدﮔﺮاﯾﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ اﯾﻦ دﯾﺪﮔﺎه ﻫﯿﭽﮕﺎه ﺟﺎﯾﯽ در اﺳﻼم ﻧﺨﻮاﻫﺪ داﺷﺖ و ﺗﻮﺳﻂ ﺟﻮاﻣﻊ ﻣﺴﻠﻤﺎن ﻣﻮرد ﭘﺬﯾﺮش ﻗﺮار ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ.
 
 
در ادامه این پژوهشگر مهمان به بیان اندیشه های رمضان در حوزه سیاسی پرداخت و در این خصوص اظهار داشت رمضان خود را هوادار اسلام سیاسی می داند و میان اسلام سیاسی و اسلام گرایی تفاوت قائل میشود. او گروههای کوچکی از افراط‌گرایان خشونت طلب را که هیچ ساختار سازمان یافته‌اي برای ابراز نظر و هیچ نقطه نظر سیاسی روشنی ندارند، و مردمان بی‌گناه را در بخش‌های مختلف دنیا به کام مرگ مي‌فرستند. در دایره اسلام سیاسی قرار نمی دهد. در ادامه رمضان حکومت اسلامی را مشروط به تغییر مرجعیت اسلام می پذیرد و بیان می کند که ﻣﺎ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻤﺎن ﻣﺴﻠﻂ ﺑﺮ ﻣﺘﻮن اﺳﻼﻣﯽ و ﻣﻨﺎﺑﻊ اوﻟﯿﻪ ﻓﻘﻪ تکیه ﮐﻨﯿﻢ. اﮔﺮ ﺑﺨﻮاﻫﯿﻢ در ﭼﺎﻟﺶﻫﺎي ﻣﻌﺎﺻﺮ ﻣﻮﻓﻖ شویم ﺑﺎﯾﺪ ﻫﯿﺄﺗﯽ از ﻣـﺸـﺎوران ﻣﺘـﺨﺼﺺ ﻋﻠﻤﯽ را در اﺧﺘﯿﺎر داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﻢ. خانم بهبهانی اظهار داشت در راستای چنین ایده ای او ﺑﻪ ﺟﻤﻊآوري ﻫﻔﺖ ﺣﻮزه ﮐﺎرﺑﺮدي و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﻮردي می پردازد و می نویسد ﮐﻪ ﻣﺴﻠﻤﯿﻦ در ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺧﻮب ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻮده اﻧﺪ وﻟﯽ در ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻋﻠﻮم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﯽﺷﻮد ﻫﻤﭽﻮن آﻣﻮزش، زﻧﺎن، اﻗﺘﺼﺎد، ﻓﻠﺴﻔﻪ و ﺳﯿﺎﺳﺖ و ... ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮب ﻋﻤﻞ ﻧﮑﺮده اﻧﺪ. در نهایت خود بیان می کند که ﺗﻼش ﮐﺮده است ﺗﺎ ﭼﻬﺎرﭼﻮﺑﯽ ﺟﺪﯾﺪ از اﺧﻼق ﻋﻤﻠﯽ اﺳﻼﻣﯽ اراﺋﻪ دﻫد. در این حکومت مرجعیت اسلام اجتناب‌ناپذیر است، اما مهم این است که چطور می شود آن را فهمید. شهروندان یکسان، رعایت قانون و احترام و حفظ حقوق مردم، پاسخگویی مسئولان، زندانی ‌نکردن شهروندان بی‌گناه، حفظ کرامت تمام شهروندان از زن و مرد گرفته تا اقلیت و اکثریت، همه از اصول و تعالیم ارزشمند شریعت اسلامند. گسترش و بسط فرهنگ ملی و اسلامی در قالب کتاب و فیلم و موسیقی  به جامعه و مردم حس استقلال و افتخار خواهد داد .
 
در آخر خانم بهبهانی به نظرات رمضان در خصوص جنبشهای بهار عربی اشاره کرد و بر سه منبع عمده تاکید کرد. نخست؛ تاریخ منطقه، مسئله استعمار ودولتهای پسا استعماری. دوم؛ حضورکشورهای غربی، آمریکا و شطرنج روابط بین الملل و سوم؛ آن چیزی است که او بیداری عربی می خواند و بدنبال شکل گیری وسایل ارتباط جمعی مثل اینترنت حاصل شده است.
 
وی در خصوص مورد نخست ابراز داشت، رمضان درکتاب اسلام و بیداری عربی نخست به تاریخ کشورهای استعماری و ترمینولوژی واژه سکولار می پردازد و می گوید رژیمهای پسا استعماری از ترکیه گرفته تا ایران، تونس و مصر دستخوش استعمار بودند. دیکتاتورها در این دوران با فشار و سرکوب مذهب خواهان دست یابی به نوعی سکولاریسم بودند اما برای مردم این مسئله مترادف با سرکوب و دیکتاتوری بود. عامل دوم کشورهای غربی هستند. رمضان معتقد است که قدرتهای بزرگ ازجمله آمریکا دربرنامه ریزی برای این انقلابات نقشی عمده داشته اند. رمضان معتقد است که پتانسیل جنبش از2003 درخاورمیانه آغازشد. یعنی بسیج توده ای که  توسط اینترنت انجام شد، تحت تاثیر اروپای شرقی بخصوص سقوط میلوسوویچ درسال2000 بود. او می نویسد که جهان عرب سرانجام تکانی به خواب غفلت خود داده اند. او معتقد است اما این حرکت اجتماعی اسلامی نبود و توسط جوانان، زنان و وبلاک نویسان وکاربران اینترنت شکل گرفت و این گروهها توانستند دست به بسیج توده ای بزنند. ایالات متحده آمریکا وکشورهای غربی و به همان اندازه دیکتاتورهای منطقه از این امر آگاه بودند. البته او می افزایدکه نباید به دام تئوری توطئه افتاد زیرا همه چیز مطابق نقشه نبود و این پروسه فقط خیزش را تقلیل داد.  
 
طارق رمضان می گوید در این راستا بودکه آمریکا در ابتدای انقلاب تونس و مصر شدیدا بر ارتش این دو کشور فشار آورد که مردم را سرکوب نکنند. به عبارتی حمایت بی قید و شرط از دیکتاتورها دیگر امکان نداشت بنابراین آنها دست به حمایت های گسترده ای از ارتشها درکشورهای خاورمیانه وشمال آفریقا زدند و در نهایت از خیزشها در تونس و مصر پشتیبانی کردند. حمایت بی دریغ از ارتشها به آنها نقشی کلیدی درصحنه داخلی کشورها داد و رژیم دیکتاتورها را به شدت دچار بحران ساخت.
 
تحلیل رمضان این است که این مسئله یک بازی شطرنج است به این دلیل است که جریان های بسیاری در آن مشارکت دارند. غرب همیشه نقش مهمی طی دهه های گذشته داشته است، ولی در عین حال بازیگران جدیدی نیز پا به عرصه میدان منطقه گذاشته اند، مثل کشورهای امریکای لاتین، کشورهای آسیایی مثل هند و روسیه و چین که امروزه نقش مهم اقتصادی در منطقه دارند. با این تحلیل رمضان در نوشته های خود از اخوان می خواست که از ورود به قدرت اجتناب کند. زیرا به نظر او از همان ابتدای خیزش مردمی، تنها نهادی که کنترل اوضاع را از دست نداد ارتش بود. ارتش تصمیم گرفت که دخالت نکند (مثل مورد تونس) و به اعتراضات توده‌ای اجازه دهد تا برای سقوط دیکتاتور پیشروی کنند. شورای عالی ارتش از نزدیک مراقب اوضاع بود و حتی در هر مرحله‌ی بازسازی نهادهای دولت صحنه‌گردان بود. هرچند اخوان وعده داده بود که در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزدی معرفی نمی‌کند اما مدتی بعد، با تغییر موضعی ناگهانی خیرات الشاطر و سپس، محمد مرسی را نامزد کرد. رمضان این را تصمیم غریبی می داند.  او تحلیل می کند که اخوان به جای نقش تاریخی خود به عنوان حزب اپوزیسیون در مقابل ساختار قدرت ناگهان خود را در میان جدالی برای ریاست‌جمهوری یافت.  اخوان مسلمین سلسله‌مراتبی از خطاهای استراتژیک مرتکب شد که موجب شد محبوبیت اش از میان برود. البته فرماندهی نظامی مصر پیش از تشکیل دولت جدید، آن را موقتی خوانده و عمرش را از شش ماه تا یک سال پیش بینی کرده بود. این به آن معناست که تصمیم برکناری مرسی از قدرت هفته ها پیش از 30 ژوئن گرفته شده بود و انتشار متن نوار ضبط شده ی مکالمات مرسی و ژنرال سیسی در روزنامه ی «الوطن» روشن می کند که برای عزل و حصر رییس جمهور منتخب و آنچه که این روزها «خیزش مردمی» و «اراده ی ملت» خوانده می شود برنامه ی مرتبی چیده شده بود. دولت های اروپایی همگام با آمریکا معتقدند ارتش به خواست دموکراتیک مردم پاسخ گفته و در پیروی از آنها راه را هموار کرده است. جالب این جاست که قطع گاه و بیگاه برق و مشکلات دسترسی مردم به بنزین و گاز، ناگهان پس از سقوط مرسی از بین می رود.
 
در آخر خانم بهبهانی به نقد شدید رمضان از اخوان و مرسی اشاره کرد. رمضان می گوید اخوان‌المسلمين فقط با بيان اين‌كه «ما حافظان اسلام هستيم» سعی داشت كشور را اداره كند در حالی‌كه كشورداری، اقتصاد و سياست را كنار گذاشته بود. همچنین ضعف مرسی در مدیریت امور حکومتی، رابطه انحصاری وی با سازمان اخوان المسلمین، بی توجهی او به خواسته های مردم و مشاورانش از موارد دیگر سقوط مرسی بود. مهم تر از همه می توان به سوء مدیریت و کم کاری وی درقبال اولویت هایی چون مبارزه با فقر، فساد، امور اجتماعی و تحصیلی به عنوان مهمترین برنامه های دولت مستعجل اشاره کرد.
 
این نشست با پرسش و پاسخ حضار به پایان رسید.
 
گزارش: منیر حضوری، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات مصر و شمال آفریقا پژوهشکده.
جهت ارجاع دانشگاهی: