پایان نظامی داعش به معنای پایان فلسفی آن نیست

نام سازمان دولت اسلامی عراق و شام موسوم به «داعش» برای کمتر کسی نا آشناست. پدیده­ای که ظهور و بروز آن در عصر جهانی شدن مدرنیته و گذار از جامعه­ی صنعتی چشمان هر بیننده­ای را به خود خیره کرده است. روح داعش ماهیتی فلسفی دارد و جسم آن ماهیتی نظامی. هرچند با بازپس گیری مناطق مربوط به خلافت خودخوانده، داعش به پایان نظامی خود رسیده است اما این امر به معنای پایان فلسفی آن نخواهد بود.

 

 از یك منظر عامیانه، داعش تنها یک مصنوع سیاسی است كه توسط قدرتهای خارجی تولید شده و به دلیل عدم حمایت همان نیروها نیز از میان می رود. از این منظر، داعش پدیده ای است كه با شكست در شهر البوكمال سوریه به مثابه آخرین سنگر مهم خود عملا به پایان خود رسیده است. هرچند تصور مزبور در سطح تحلیلهای ژورنالیستی جایگاه قابل توجهی یافته اما با كمی تدقیق می توان دریافت كه داعش پیش از آنكه یك جسد باشد یك روح است؛ روحی كه بیش از 7 قرن سرگردان بوده و هرجا كالبدی مناسب بیاید در آن متجسد خواهد شد. به طوری که با پایان نظامی داعش، فلسفه وجودی آن پایان نخواهد یافت.

 

كما اینكه میشه یلعون در كتاب مهم خلافت مجازی، جریان وجود داعش را ملازم با تسخیر خاك ندانسته و آنرا دولتی بی سرزمین قلمداد كرده است. لذا داعش، القاعده، طالبان و تمامی جریانهای بنیادگرای اسلامی، نیروهایی بدوا گفتمانی اند تا نظامی. نیروهایی كه عملا در پی احیاء خلافت اسلامی هستند. چراكه با فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال 1922 و پس از 6 قرن نقطه ثقل دارالاسلام در برابر دارالكفر حداقل برای اهل تسنن به كلی برهم خورد.

 

 لذا داعش به طور خاص و بنیادگرایی اسلامی به طور عام مستقل از خواست و اراده نیروهای خارجی وجود داشته و ریشه در خوانشی تسلیفی از نص مقدس دارند. هر چند نیروهای خارجی می توانند در جهت دستیابی به منافع خود از وجود چنین جریاناتی سوء استفاده كرده و مطامع سیاسی خود را پیجویی كنند؛ كه چنین استفاده ابزاری­ای در هر امری ممكن و محتمل است. در نتیجه باید گفت مناسبات سیاسی موجود در رابطه با وضعیت دیروز و امروز داعش باید امری لاحق و متاخر محسوب شود.

 

به دیگر بیان، داعش زمانی پایان می یابد كه دستگاه فقهی آن استحاله شود. دستگاه فقهی ای كه هماره تولید گر، توجیه گر و تشدید كننده بینش و كنش خاصی بوده و برای تمامی اشكال سفاهت، بلاهت و شقاوت پیروان خود ادله روایی ارائه می كند. امری كه وجود كتبی نظیر «فقه الدماء» یا «مسائل من فقه الجهاد» اثر «ابوعبدالله المهاجر المصری» و یا كتاب «اداره التوحش» از «ابی بكر ناجی» را توجیه می كند. مفاهیم کلیدی فقه داعش متعددند و مهمترین آنها را می توان جهاد، تسلیف، امامت، تکفیر و هجرت، ارتداد، دارالاسلام و دارالکفر دانست. این مبانی توجیهات فقهی برخی از رفتارهای آنها مانند زنده سوزاندن و زجر دادن، قتل یزیدیان و به بردگی گرفتن زنان و کودکان را تشریح می كند.

 

البته بر اساس روش شناسی ماكس وبر جامعه شناسی آلمانی تكوین هیچ پدیده اجتماعی تك علتی نمی باشد. شاید بتوان علل ناقصه­ای مانند تضادهای دنیای سرمایه­داری، نابرابری­های اجتماعی، فسادهای ساختاری و عدم قاطعیت غرب و شرق در مبارزه بر علیه داعش را در تولید و بازتولید پدیده داعش موثر دانست اما هیچ کدام از این دلایل گویای قاعده منطقی «الشی مالم یجب لم یوجد» نبوده و هیچ کدام علت تامه­­ی ظهور و بروز داعش نیستند.

 

در نتیجه، علت تامه به وجود آمدن پدیده­ داعش وجود نگرش خاصی و برداشتی ویژه از اسلام است که به پشتوانه برداشتهای فقهی و سنتی مجهز بوده و تاریخ را در این پرتو تفسیر می­کند و حتی پایان تاریخ را در كنار مهدی (عج)، عیسی مسیح (ع )، خزر نبی و الیاس پیامبر مرادف با پیروزی خود و شکست اغیار تفسیر می کند.

 

کما اینکه در مواضع داعش می خوانیم که ابوهریره به نقل از رسول خدا (ص) نقل کرده است: «زمان به سر نمی رسد تا وقتی که رومی­ها در منطقه­ی دابق(منطقه ای در شمال حلب) فرود آیند. در این هنگام مجاهدینی متشکل از بهترین مردم جهان از مدینه به سوی آنان حرکت می­کنند. سپس این دو گروه در برابر هم صف آرایی می­کنند، رومی­ها می گویند ما را با اسرایی که گرفته­ایم ترک کنید و مسلمانان در پاسخ می­گویند نه! به خدا سوگند ما برادرانمان را در دستان شما رها نمی کنیم. آنگاه یک سوم مسلمانان فرار می­کنند؛ خداوند آنان را تا ابد نمی بخشد. یک سوم از آنان کشته می ­شوند که والاترین شهدا در نزد خدایند و یک سوم بر دشمن غلبه می­ کنند که آنان هرگز دچار فتنه نمی­شوند. سپس آنها قسطنطنیه را فتح می ­کنند ... زمانیکه مسلمانان به شام می­­رسند، شیطان آنجا را ترک می­ کند.

 

سپس هنگامیکه آماده جنگ می­شوند صدای اذان برخاسته و عیسی ابن مریم(ع) فرود می­آید و آنها را رهبری می­کند. زمانیکه دشمن خدا او را می­بیند همچون نمک در آب ذوب می­شود ... وی او را با دستان خود می­کشد و خون وی را بر فراز نیزه­اش به همه نشان می­دهد».

 

به بیان كوتاه، شكست نظامی داعش تنها جسد این پدیده را از میان برده و شبح آن همچنان برفراز گیتی در انتظار احضاری دیگر خواهد ماند. مگر آنكه مبانی و مبادی فلسفی آن كه با ابزار استنباط ظاهرگرایانه فقهی تسلیح می شود، به فراموشی سپرده شود و یا به نوعی استحاله شود.

 

 


نویسنده

سلمان صادقی زاده (عضو شورای راهبری)

سلمان صادقی زاده پژوهشگر ارشد مهمان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی فارغ التحصیل مقطع دکتری در رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی آقای صادقی زاده مطالعات ایران و قدرت های بزرگ و مسائل خاورمیانه است.