هویت و چالشهای سیاسی نوظهور در امریکا
نویسنده: افسانه رشاد پژوهشگر مهمان
فوکویاما کتاب «هویت» را در نقد اندیشه پایان تاریخ خود به رشته تحریر در آورد. هدف اصلی فوکویاما از نگارش این کتاب، نقد سیاست های اجتماعی و اقتصادی ترامپ بوده است .فوکویاما به این موضوع اشاره دارد که نگارش کتاب هویت ،ضرورت اجتناب ناپذیر درک معادله سیاست و قدرت در دوران ترامپ می باشد. سیاست هویتی ترامپ، لیبرال دموکراسی امریکا را هدف قرار داده است.
با توجه به اعتراضات گسترده مردمی علیه تبعیض نژادی طی ماه های اخیر درکشوری که مهد ترویج لیبرال دموکراسی در نظام بین الملل می باشد باید گفت فرهنگ تبعیض نژادی در میان بخش بزرگی از ساکنان امریکای نهادینه شده است ، هر چند در دهههای اخیر این فرهنگ دچار تغییراتی شده و وضعیت اقلیت های نژادی در امریکا بهبود یافته است، اما فرهنگ تبعیضگرا و برتریپنداری نژادی همچنان در امریکا جریان دارد و امروز آنچه در کشور امریکا دیده می شود، نتیجه ضعف و گرفتار شدن سیستم نظام سیاسی امریکا در این سیر تاریخی است. با توجه به رویداد اخیر ، اعتراضات مردمی آمریکا می تواند ساختار سیستم لیبرال دموکراسی آمریکا را دچار چالش کند؟
مسأله تبعیض نژادی در امریکا، از بزرگترین چالش ها و معضلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در این کشور محسوب میشود و این نشان از ساختار نژادپرستانه امریکا دارد. بردهداری، جداسازی نژادی، مدارس جداگانه برای سرخ پوستان و اقلیتهای نژادی از نمادهای این نوع تبعیضها به شمار میآید. این معضل ، در دانشگاهها، مراکز خدماتی و درمانی، بیمارستانها، مدارس و فروشگاهها به خوبی نمایان است.
نگاهی تاریخی به شکلگیری پدیدهی نژادپرستی در این کشور نشان از آن دارد که نژادپرستی در امریکا دارای ریشه تاریخی است؛ و به دوره استعمار باز میگردد. در آن دوره، امتیازات و حقوقی در حوزههای قانونی و اجتماعی برای سفیدپوستان امریکایی قائل میشدند که به دیگر گروههای نژادی تعلق نمیگرفت. امریکاییهایی که از اروپا آمده بودند، به ویژه نژادهای سفید آنگلوساکسونی پروتستان، بیشترین امتیاز را برای خود میدانستند و در حوزههای آموزش، مهاجرت، حق رأی، حقوق شهروندی، تصاحب زمین و فرایندهای قضایی، در اولویت قرار میگرفتند. تبعیض برای اقوام غیرسفیدپوست که تقریباً از قرن هفدهم آغاز شده بود تا دهه ۱۹۶۰ ادامه داشت. براساس قانون جیم کرو (Jim Crow Laws) با عنوان قانون جدا، اما، برابر (separate but equal) که بین سالهای ۱۸۷۶ تا ۱۹۶۵ در ایالتهای مرزی و جنوبی امریکا به اجرا درآمد، همه اماکن عمومی برای سیاهپوستان و سفیدپوستان جدا شد. دادگاهها و نظام قضایی امریکا نیز از سیستمی با ساختار نژادپرستانه پیروی میکند.
در دهه ۱۹۵۰، جنبش سیاهپوستان، ضد تبعیض نژادی به حرکت در آمد. اما حادثهی بمبگذاری کلیسای خیابان شانزدهم در شهر بیرمنگام ایالت آلاباما، متعلق به امریکاییهای آفریقایی تبار، وجدان افکار عمومی در سراسر جهان را به درد آورد؛ و فشارها برای رفع تبعیض نژادی در امریکا تشدید شد. ۱۵ سپتامبر ۱۹۶۳، گروه نژادپرست کوکلاکسکلان در اقدامی تروریستی، کلیسا را منفجر کردند. مدت کوتاهی بعد از این حادثه، قانون حقوق مدنی ۱۹۶۴ تصویب شد؛ و قانون جیم کرو به طور کلی لغو گردید.اما با تصویب این قانون، مسأله نژادپرستی در امریکا به پایان نرسید.با وجود لغو قوانین نژادپرستانه، دستگاههای اجرایی امریکایی همچنان رفتارهای تبعیض آمیز با سیاهان و سرخپوستان ساکن امریکا داشتند.
با توجه به موارد یاد شده می توان بر این امر اذعان داشت که که نژادپرستی در این جامعه یکی از اصول بنیادین بوده و در جامعه آمریکا نهادینه شده است. اگرچه امریکا تبعیض نژاد پرستی را در قوانین خود حذف کرده اما به موازات آن اعتقادات تبعیض نژادی و نژاد پرستی را از فرهنگ مردمش نتوانسته ازبین ببرد و این شکاف همواره در این کشور مشاهده می شود. حل این مساله بنیادین، به سادگی برای جامعه امریکا امکانپذیر نیست، نه انتخاب یک فرد سیاهپوست به عنوان رییسجمهور و نه تغییر دادن ترامپ نمیتواند باعث حل این مساله شود، بلکه نیاز به یک تحول عمیق فرهنگی چند نسلی در امریکا وجود دارد تا رویکرد تبعیض نژادی در این کشور حل و فصل شود.
هرچند بیش از نیم قرن از جنبش برابری نژادی در امریكا و غیرقانونی كردن همه اشكال تبعیض نژادی در این كشور می گذارد، اما تبعیض علیه رنگین پوستان در ساختار اقتصادی و اجتماعی امریكا هنوز تداوم دارد. می توان این ادعا را داشت که پیش از این خرده فرهنگها و هویت های محلی در این كشور، به صورت یك هویت یكپارچه به نام هویت امریكایی نمود داشت، اما طی سال های گذشته، به دلیل شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و البته تداوم خشونت های نژادی انسجام ملی امریکایی را دچار بحران کرده است.
با نگاه به شرایط فعلی امریکا و با روی کار آمدن ترامپ و برتری دادن هویت امریکایی ، تمرکز بر روی منافع واشنگتن وهمچنین خروج امریکا از توافقنامه ها و معاهدات بینالمللی تا حدودی مولفه های لیبرال دموکراسی را در هاله ای از ابهام فرو برده است. مواضع نژادپرستانه ترامپ باعث تشدید روحیات افراطیگری در جامعه امریکا شده است. جان مرشایمردرکتاب"توهم بزرگ" به این امر اشاره دارد که افزایش شکاف نژادی ، نابرابری ها و افزایش مهاجرت ها ، اقبال مردم به سیاستهای لیبرالیستی و دموکراتیک نظام لیبرالدموکراسی را کاهش می دهد.
بر همگان واضح است که مصادیقی در امریکا سیستم لیبرال دموکراسی را با چالش همراه کرده است با توجه به تاریخ امریکا همواره در این کشور شاهد جنبش ها و اعتراصات مردمی در مقابل دولت بوده ایم . این اقدامات تا حدودی باعث نابسامانی وآشفتگی سیستم شده است .اعتراضات جمعی و بحران های اجتماعی ضعف سیستم لیبرال دموکراسی را به همراه داشته و به نظر می رسد باید منتظر بدیلهای دیگری در بطن این ساختار بود که بهعنوان راه حل برای جبران ضعف های لیبرالدموکراسی در مواجهه با این گونه بحرانها مطرح شود. بدیل های جدید سیاست اجتماعی و فرهنگی امریکا را باید در تامین حقوق شهروندی دانست . همواره ساختار اجتماعی -سیاسی این کشور قدرت بازسازی و کنترل اینگونه بحران ها را در درون خود داشته است و نمونه این را می توان در وال استریت و دیگر جنبش ها و اعتراضات مردمی در امریکا مشاهده کرد.
ویل کیملیکا در سال 1995 "نظریه چند فرهنگ گرایی" را ارائه داد.کیملیکا به این موضوع واقف بود که ایالات متحده امریکا در زمره جوامع چند ملیتی بوده و می تواند در آینده مطالبات جدیدی را برای ایجاد فدراسیون داشته باشد. کیملیکا به این موضوع اشاره داردکه گروه های چند ملیتی جامعه امریکا شامل سیاه پوستان،سرخ پوستان ،گروه های مکزیکی تبار موسوم به هیسپانیک ،گروه های پورتوریکوی ها می باشد .این گروه ها به گونه تدریجی تلاش دارند تا حقوق شهروندی جدیدی را در قالب" تعیین حق سرنوشت" بدست آورند.
حقوق شهروندی جامعه امریکا را می توان حلقه مفقوده لیبرال دموکراسی دانست. فرید زکریا نیز در کتاب" آینده آزادی" به این موضوع اشاره دارد که دموکراسی بدون لیبرالیسم حاصل نمی شود. بنیان اصلی لیبرالیسم را حقوق شهروندی تشکیل می دهد. در شرایط موجود می توان این پرسش را مطرح کرد که ساختار قدرت امریکا به چه میزان از قابلیت لازم برای تامین حقوق شهروندی برخوردار است؟
جهت ارجاع علمی: افسانه رشاد، «هویت و چالشهای سیاسی نوظهور در امریکا»، تاریخ انتشار: 1400/5/4
نویسنده
افسانه رشاد (دبیر گروه )
افسانه رشاد، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه مسائل استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دبیر گروه بررسی مسائل استراتژیک خاورمیانه و دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران است. حوزه مطالعاتی خانم رشاد مطالعات راهبردی ، سیاست خارجی ایران و مسائل خاورمیانه می باشد.