پرونده ویژه اسفند گروه کشمکش و همکاری با موضوع کرونا و نقش دولتها در پیشگیری و واکسیناسیون
ناسیونالیسم علیه ﻭﺍﻛﺴﻴﻨﺎﺳﻴﻮﻥ ، کرونا و اخلاق گمشده بین المللی در عصر پاندمی
نویسنده: سید محسن مصطفوی (میلاد)، مدیر گروه کشمکش و همکاری در پژوهشکده استراتژیک خاورمیانه و دبیر پرونده ویژه اسفند (واکسن کرونا)
"وقتی از ناسیونالیسم در عصر مدرن صحبت به میان میآید،منظور یک اندیشه و عمل است که به دنبال ایجاد یا تقویت«احساس ملی» در بین مردم است ، ناسیونالیسم به گونه ای در تمام نقاط ایدئولوژی سیاسی از چپ تا راست میانه یافت میشود و این نشان از آن دارد که ناسیونایسم چیزی عامتر و مبهمتر از یک ایدئولوژی خاص است"
ناسیونالیسم پیوند نزدیکی با واقع گرایی کلاسیک در روابط بین الملل دارد ، هانس مورگنتا استاد روابط بین الملل و از تببین کنندگان واقع گرایی کلاسیک ، نظریه واقع گرایی خود را بر مبنای منافع ملی بنیان نهاد و منافع ملی را آن دسته از منافعی تلقی می کند که دولتها در یک برهه زمانی خاص و در پرتو شرایط سیاسی و فرهنگی و اقتصادی، سیاست خارجی خود را بر مبنای آن تنظیم می کنند و در روابط خود با سایر کشورها در پی تحقق آن هستند. نگاه واقع گرایی شاید ریشه در اندیشه های توماس هابز فلیسوف برجسته قرن 16 و 17 بریتانیایی دارد که نگاه بدبینانه ای به ماهیت بشر دارد و آن را به سیاست تسری میدهد .
با این مقدمه با اطمینان میتوان گفت که کشورهای که در زمینه واکسیناسیون کرونا ، نگاهی به مشارکت جهانی نداشته و از هر منبعی چه داخلی و چه خارجی توانستند برای کشور خود واکسن تهیه کنند در زمینه واکسیناسیون جمعی کشور خود موفق تر بوده اند و بهتر عمل کرده اند ، به عنوان مثال اتحادیه اروپا که به دنبال مشارکت جهانی واکسن کرونا بود اکنون در این امر به سرانه جمعیت خود از کشوری مانند ترکیه عقب تر مانده است و به نظر کشورها در این برهه بیشتر به فکر منافع ملی و مردم کشور خود عمل کرده ، تا به اینکه دنبال مشارکت در طرح های مشارکت جهانی باشند .
در این زمینه بسیاری از پژوهشگران و ناظران علمی درباره تک روی های ناسیونالیستی کشورهای به خصوص ثروتمند در زمینه واکسیناسیون هشدار داده اند و هم اکنون نیز این اختلاف بین واکسیناسیون کشورهای قوی و ضعیف قابل مشاهده است و البته سیستم ناکارمد مدیریتی بهداشتی در برخی کشورها در این زمینه موثر بوده است !
مبحث بعدی که در این باره حائز اهمیت است ، عصر حاضر و بعد از این را میتوان عصر وررد به عصر پاندمی نام داد و به نظر ویروس کرونا اولین و آخرین پاندمی درسالهای آینده نبوده و باید در انتظار پاندمی های جدید و بیمارهای همه گیر دیگر بود .
سلاح بیولوژیکی و استفاده از بیمارهای همه گیر به عنوان سلاح مخرب جهانی هم اکنون، قطعا یکی از انتخاب های دولت های بزرگ دنیا خواهد بود و اینکه کرونا چگونه توانست جهان را از خود متاثر کنند ، بر این انتخاب های احتمالی آینده کشورهای ابر قدرت دنیا از استفاده از بیمارهای همه گیر برای پیشبرد اهداف خود در جهان اثر مهمی خواهد گذاشت .
در میان شاید تنها اخلاق نجات دهنده جهان از تولید بیماری های جدید و سلاح گونه باشد و اینکه دولتها با علم توانایی از انجام این کار، از این امر خودداری کنند. غیر از امید داشتن به رعایت اخلاق و نگاه بشر دوستانه ، ورود به عصر پاندمی های کشنده در تاریخ بشریت بسیار محتمل خواهد بود.
اولویت اول امروز ایران
نویسنده: عبدالعزیز مولودی، عضو گروه کشمکش و همکاری در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
براساس معیارهای سازمان بهداشت جهانی، سلامت، به معنی نبود بیماری نیست بلکه علاوه بر سلامت جسمی، سلامت معنوی، روانی و اجتماعی را هم در بر می گیرد. از آنجا که در ایده تاسیس دولت، وظیفه حفظ و ارتقای سلامت مردم و جامعه از وظایف ضروری حاکمیت برشمرده شده است و تصمیم گیری در این زمینه امری حاکمیتی و بنابراین، امری سیاسی است.
پاندمی کرونا پدیده ای جهانی است و نوع برخورد با آن نیازمند تبعیت از الگوهای موفق جهانی است. اکثر کشورهای جهان پیشرفته و نیز بیشر کشورهای خاورمیانه، با توجه به وظیفه اصلی دولت ها در زمینه تامین سلامت و امنیت بهداشتی شهروندان، از هنگامیکه واکسن های کوید 19 آماده عرضه عمومی شد، وارد پروسه سفارش دهی و در نوبت قرار گرفتن برای دریافت و تزریق واکسن به شهروندان خود شدند. تجربه ی یک سال گذشته نشان داده است که در جوامعی که از مردم در قبال همکاری با دولت در زمینه رعایت مقررات قرنطینه کامل، حمایت مالی شده و به این ترتیب با ایجاد فاصله کامل اجتماعی، توانستند به مهار بیماری بپردازند، کم کم اکنون در حال باز کردن فضاهای عمومی به صورت تدریجی هستند. در عین حال در جوامعی که این امر رعایت نشده است، موج های گسترش بیماری و در نتیجه افزایش تلفات انسانی به صورت پی در پی تجربه شده و می شود.
به عنوان مثال تجربه کانادا هم در زمینه قرنطینه عمومی و هم در زمینه تامین واکسن برای شهروندان خود، بسیار قابل توجه است. دولت کانادا، در قبال در خانه ماندن مردم، به سرپرست خانواده دو هزار دلار کانادا ماهانه پرداخت کرد تا در دوره قرنطینه و بیکاری از آن استفاده کنند. علاوه بر آن، با تایید اولین واکسن های تولید شده، این کشور به میزان بیشتر از جمعیت خود اقدام به خرید واکسن نمود. دولت جدید آمریکا هم که در ابتدای آغاز به کار خود تعهد کرد در صد روز اول دولت جدید، صد میلیون شهروند این کشور را واکسینه کند، اکنون و در میانه زمان اعلام شده، بیشتر از این تعداد را واکسن زده است.
اکنون، تقریبا همه کشورهای همسایه این روند را طی کرده و تزریق واکسن را به گروه های هدف خود آغاز کرده اند. برخی از آنها همه جمعیت هدف خود را واکسن زده اند. این درحالی است که در کشور ما نه قرنطینه عمومی – با حمایت مالی دولت- به انجام رسید و نه در زمینه ی واکسیناسیون، سیاست مشخصی در کشور اعلام شده است. موضع گیری های منتشر شده نیز نشاندهنده ی وجود حداقل دو دیدگاه در این مورد است. دیدگاهی که معتقد است باید منتظر نشست تا واکسن ایرانی مراحل خود را طی کند و بعد از تایید داخلی به مرحله تولید انبوه برسد و بعد تزریق آن شروع شود. بر اساس این دیدگاه تا شش ماه آینده ممکن است واکسن به مرحله تولید برسد و به صورت خوشبینانه تا آبان 1400 گروه های هدف واکسینه شوند-اگرچه پیام طبرسی ردیس بخش عفونی بیمارستان مسیح دانشوری معتقد است که با وضعیت کنونی به نظر نمی رسد تا شش ماه اول 1401 هم بتوانیم واکسیناسیون را تمام کنیم-. دیدگاه دیگر این است که از برخی از کشورها مانند روسیه، هند و چین واکسن خریداری گردد و مراحل بعدی آن آغاز شود. به نظر می رسد در این مرحله هم با توجه به اولویت بندی کشورهای یاد شده، تا سه ماه آینده امکان تهیه و تزریق واکسن در حد نیاز و پاسخگویی گروه های هدف، مقدور نخواهد بود. هر چند به صورت محدود ،محموله هایی به عنوان مثال از روسیه و چین وارد کشور شده است، اما این تعداد کفاف بخش درمان که مستقیما با این بیماری در ارتباط هستند را نمی کند. حتی در شرایط فعلی، برخی از کشورها از جمله هندوستان از فروش آن به کشور خودداری می کنند زیرا معتقدند که شهروندان آنها اولویت اول برای دولتمردان هند است.
ممکن است در این بین کسانی هم باشند که معتقد به ایجاد ایمنی اجتماعی با ابتلای اکثریت جامعه به بیماری باشند و در نتیجه با هر تلاشی در زمینه واکسیناسیون و فاصله گذاری و ..... مخالف باشند. طیف های سنتی جامعه چه در میان مسئولان و چه در میان مردم عادی، در این زمره قرار می گیرند. اما همه کارشناسان دست اندر کار جهانی، با ایده ایمنی اجتماعی از طریق ابتلای اکثریت جامعه مخالف هستند، زیرا عوارضی که بیماری به صورت کوتاه مدت و درازمدت بر انسان برجای می گذارد، علاوه بر افزایش مرگ و میرها؛ بسیار گسترده بوده و هزینه های انسانی و مادی و معنوی زیادی را نیز به افراد و جامعه تحمیل می کند. بنابراین، در این مورد نمی توان هیچ تاملی به خرج داد و روش زیانباری است.
مطالعات برای تولید واکسن مشترک با کشور کوبا نیز ظاهرا در مرحله اجرایی است و آن نیز در صورت گذراندن مراحل آزمایشگاهی و مشخص شدن میزان کارکرد موثر آن در پیشگیری از این بیماری، تا به مرحله تولید اولیه و تولید انبوه برسد زمان زیادی وقت لازم دارد، ضمن اینکه اطلاع رسانی آن چنانی در مورد مراحل تحقیقاتی آن منتشر نشده است. در این صورت بازهم شروع جریان واکسیناسیون عمومی گروه های هدف در کشور، به تعویق می افتد. زمان از دست رفته در این میان، برابر است با افزایش متناوب تعداد مرگ و میر از یک حداقل 50 تا 300 نفره (در پیک های متوالی) شهروندان در هر روز و مبتلا شدن روزانه چند هزار نفر از مردم به این بیماری که مسئولیت آن در وهله اول بر عهده دولت است. طبیعی است که این میزان از هزینه های انسانی و درمانی، هم بر دولت، هم برجامعه مخصوصا اقشار متوسط و پایین کشور سنگینی می کند و فرصت های زیادی را از جامعه و مردم ایران می گیرد. بنابراین، به نظر می رسد اولویت اول کشور در حال حاضر، تلاش برای خرید هرچه سریعتر واکسن های مورد تایید جهانی و شروع فرایند تزریق آن به گروه های هدف در داخل در سطح وسیع است.
بدیهی است که اگر واکسن داخلی نیز به مرحله تولید برسد و از نظر استانداردهای جهانی و کارکرد موثر بالا در پیشگیری از کووید 19، شانس فروش خارجی نیز خواهد داشت و می تواند زمینه مناسبی برای فروش و ارز آوری از یک سو و ارائه کمک های انسان دوستانه جهانی را از سوی دیگر فراهم کند.
غیر عادلانه ترین مسابقه تاریخ؛ ناسیونالیسم و واکسن کووید-19:
نویسنده : هیراد مخیری عضو گروه کشمکش و همکاری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
ظهور اپیدمی کووید-19 سؤالات ریشهای و ضرورت تفکر جدیدی را برای مردمان جهان به ارمغان آورده است که این سؤالات غالباً هر شخصی با هر اندیشه، هر تعلقات مذهبی، فلسفی و علمی را به بازخوانی آموزههای خود با عینکی شفاف بین وادار نموده است. مسلماً سیر این اپیدمی در عرصه سیاست جهانی و روابط بینالملل نیز چالشها و ملاحظات جدیدی را پدید آورده است و در حال پیریزی روابط جدیدی در میان قدرتهای بزرگ و دولتهای مختلف جهان میباشد.
هرچند در همین مدت اندک پیرامون چالش فوقالذکر مطالب و نظریات بسیار ارائهشده است لیکن اینک از جهتی دیگر در راستای تکمیل و یا ارائهی موضوعیتر، مداقه در رابطه باز طلوع ناسیونالیسم با ابعاد جدید در زمانهای جدید در جهان پسا کرونا لازم میآید؛ لذا برخی از پژوهشگران مطرح در عرصه سیاست بینالملل بر این عقیده اشتراک نظر دارند که پس از فروکش التهابات ناشی از شرایط حاد ایجادشده درنتیجهی اپیدمی کووید-19، نظام بینالملل با افول جهانیشدن و خیزشهای ناسیونالیستی کشورها روبرو خواهد شد و در نتیجه هم گام با این رخداد، جنگ سرد نوینی میان قدرتهای جهانی عيان میگردد که مسلماً ایالاتمتحده آمریکا و چین در دو سوی این جنگ قرار میگیرند و ازنقطه نظری، این مسئله کشورهای مختلف نظام بینالملل را درصدد حفظ منافع خویش برمیانگیزد و متعاقباً خط و مشی ملیگرایی را در دستور کار خود قرار خواهند داد که البته این پایان ماجرا نخواهد بود و بیشک گریز از روند جهانیشدن با چاشنی ملیگرایی میتواند تبعات واسازانه عظیمی درروند تعاملات سیاسی و روند گلوبالیسم به بار آورد.
در کل با مروری گذرا میتوان به این نتیجه رسید که طی گذار از دوران پساوستفالیا بهخصوص در دو قرن اخیر مقولهی ناسیونالیسم، همواره فراز و فرودهای خود را در مرکزیت ثقل سیاستهای حکومتها و دولتهای ملی داشته است اما روند جهانیشدن مسیر این حرکت را آهسته و گاهی ساکن نمود و سیر این مسیر، این دو عنصر را در مصاف با یکدیگر قرار داده است و هرکدام معضلات پیش روی جهان را ناشی از فلسفهی وجودی جریان مقابل خود میداند.
همچنین با تکیه بر این مسئله میتوان بازتاب رویکرد ناسیونالیسم از سوی کشورها خصوصاً قدرتهای بزرگ را در همین چند ماه گذشته در روند توزیع واکسن کووید-19 بررسی و پیگیری نمود به طوریکه رئیس سازمان بهداشت جهانی در باب توزیع واکسن کووید-19 اشاره کرد: «جهان در آستانهی یک شکست اخلاقی فاجعهبار است» و از سمتی دیگر منتقدان و صاحبنظران کثیری در حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی، روند توزیع واکسن کووید-19 را به نماد غیرعادلانهترین مسابقه تاریخ تشبیه نمودهاند. مجمع جهانی اقتصاد نیز در گزارش خود اعلام کرد که عملکرد ملیگرایی در روند تهیه واکسن کووید-۱۹ مانع توزیع عادلانه واکسن در جهانگشته است و این روند نهتنها بهبود سلامت جهانی بلکه احیای اقتصاد جهانی را با مانع جدی روبهرو خواهد کرد؛ چنانکه برآورد شده است اصرار کشورهای ثروتمند برای دسترسی سریعتر به واکسن که ناشی از همین رویکرد ملی گراییست، میتواند سالانه ۱۱۹ میلیارد دلار خسارت به اقتصاد آنها وارد کند. درصورتیکه راهکار بسیار سادهای در مقابل توزیع این واکسن وجود دارد و محققان علوم پزشکی در این راستا این راهحل را مطرح کردهاند که اگر شرکتهای بزرگ دارویی تولیدکننده واکسن کووید-19 به تولیدکنندگان داروهای ژنریک (Generic Drug) اعلام نمایند که چطور میشود این محصول را تولید نمود؛ امکان تولید این واکسن برای همگان خصوصاً کشورهای درحالتوسعه، امکانپذیر خواهد شد.
اما در مقابل شاهد آن هستیم که مسئله مرگ و زندگی افراد غیرخودی در لنز عینک جهانبین قدرتهای بزرگ و حتی کشورهای تولیدکننده این واکسن نظیر هند و اندونزی و ...، اهمیتی نداشته و ارائه واکسنها ابتدا در چهارچوب غنای داخلی با رویکرد ناسیونالیسم و منفعت اقتصادی تنظیم گردیده است. نتیجتاً بازتاب این قبیل رویکردهاى ناسیونالیستی از سوی کشورهای جهان همانند قدم نهادن در مسیر دایره معیوبی خواهد بود که میتواند الگویی با نطفهای ناپاک که بارها درگذر تاریخ جهان، امکان رشد و ظهور یافته را در سیاستهای کشورهای مختلف جهان، خصوصاً کشورهایی که بقاء فعلی خویش را در امتداد سیاستهای نیمهجان گلوبالیسم میبینند قرار دهد و در دستور کار قرار دادن سیاستها و رویکردهای ملیگرایانه در سطوح مختلف از جانب دولتها قوت عمل بیشتری گیرد و بحرانهایی با عاملیت کمبود این واکسن حیاتبخش ناشی و برخاسته از رویکردهای ناسیونالیستی، مسیر پرمخاطرهی جدیدی را در روابط میان دولت-ملت های جهان بنا نماید.
همچنین در ادامه باید افزود، با پیش رفتن به سمت جلو و گذشت زمان، اندیشمندان در حوزههای مختلف علمی نظیر علوم پزشکی و زیست فناورانه و صنعت، درصدد تلاش و بهرهبرداری از تحقیقات خویش و یا ورود نمودن در عرصههای علمی نوین بر مبنای گشودن گره از مشکلات ابزاری و سختافزاری بحران پیشآمده (کووید-۱۹) میباشند بهموازات همین امر، اين بحران، اهمیت و ورود نمودن حوزههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی را نیز میطلبد تا تبادل صحیح از مصاف عینیت و ذهنیت و خروجی علمی نظریات در این بزنگاه مهم تاریخی، بستر مناسبی را برای پیمایش مسیر آینده فراهم نماید. باید توجه داشت که رویکرد ملیگرایانه از جانب دولتها نسبت به توزیع واکسن کووید-19 یکی از واکنشهای غیراخلاقی در نا عدالتیهای مشهود در جهان امروز میباشد لذا پژوهشگران در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی میتوانند در مصاف با این بحران جهانی و عواقب برخاسته از آن، با نگاهی دقیقتر از آزمون خطاهای نظریات و پژوهشهای گذشته، مسیر و پارادایم جدیدی را بسترسازی و تدوین نمایند. باید اشاره نمود در حوزههای مرتبط با علوم سیاسی این نیاز بیشازپیش احساس میشود تا پژوهش و تحقیقات مناسبی در غالب نظریات و... برای برونرفت و رویاروی با پیامدهایی نظیر این بحران جهانی (کووید-19)، پایهریزی و تدوین گردد زیرا بنا بر گواه تاريخى بحرانهایی ازایندست میتواند فرصت و یا اغلب فرصت سوزی را برای آیندگانمان در برداشته باشد و جدال طرفداران حرکت به سمت غریزه محوری و اخلاق محوری را به سمتوسوی مبهم و متفاوتی بکشاند.
اقتصاد جهانی ویروس کرونا؛ یافتن بهترین راهها برای غلبه بر پیامدهای بحران همهگیریها بر اقتصاد جهانی
نویسنده: بابک شفیعی عضو گروه کشمکش و همکاری پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه
تلاش برای ارزیابی تأثیر اقتصادی یک بیماری همهگیر همیشه شامل عدم اطمینان دقیق اندازهگیری است. عدم قطعیت بیماریهای همهگیر با رشد مقیاس آنها افزایش مییابد، بنابراین پیشبینیها در مورد تأثیر آنها بر اقتصاد میتواند بسیار متناقض باشد. پیامدهای اقتصاد کلان ازنظر کاهش چشمگیر مصرف کالاها و خدمات، افزایش هزینههای معاملات تجاری و ارزیابی مجدد خطرات کشور ازجمله خطرات سرمایهگذاری ارزیابیشده در سرمایهگذاری جهانی است.
سناریوهای تأثیر همهگیر بر نتایج اقتصاد کلان و بازارهای مالی نشان میدهد که حتی یک شیوع محدود در کوتاهمدت میتواند تأثیر قابلتوجهی بر اقتصاد جهانی داشته باشد که این مهم نیازمند بهبود سیاستهای ملی دقیق و برنامهریزیشده برای پاسخگویی به آسیبهای بجا مانده از شیوع یک همهگیری است. تحقیقات موجود فاقد توجیه مفهومی و ارزیابی رابطه بین همهگیریها و توسعه اقتصاد جهانی است؛ زیرا چالشهای مدیریت عرضه و تقاضا کلیدی هستند. امروزه ایجاد یک مبانی نظری برای شناسایی روابط پیچیده بین گسترش همهگیر و پویایی رشد اقتصادی ضروری است. درحالیکه مسیر همهگیری شکل نهایی خود را میگیرد، پویایی اقتصادی نامطمئنتر به نظر میرسد. با رسیدن آمار جدید در مورد همهگیری، درک مقیاس خسارات اقتصادی در حال شکلگیری است و ایدهای از اقدامات نظارتی احتمالی است.
ارزیابی خطر اقتصادی همهگیری
مطالعات نشان میدهد درجه بالایی از ناهمگنی بیماریهای عفونی است که میتواند به بیماریهای همهگیر تبدیل شود، بنابراین هر مورد از یک بیماری همهگیر ازنظر میزان اثر فلج آن بر اقتصاد منحصربهفرد است. همچنین بین سلامتی و ثروت رابطه مستقیم وجود دارد، به همین دلیل کشورهای ثروتمند دارای جمعیت سالمتری هستند. در سالهای اخیر، سلامت بهعنوان یک عامل اصلی در توسعه اقتصادی دیدهشده است که بهطور واضح توسط همهگیری ویروس کرونا به تمام ملتها نشان دادهشده است.
در بسیاری از موارد، هزینههای فوری بیماریهای همهگیر مشخص است، اما هزینههای طولانیمدت آن مشخص نیست. پیشگیری از بیماریهای همهگیر نیاز به غلبه بر یک سری موانع پس از بروز آن دارد. در سطح جهان، با افزایش استانداردهای توسعه، آسیبپذیری طولانیمدت در برابر بیماریهای همهگیر کاهش مییابد، اما افزایش جهانیشدن میتواند به ظهور و گسترش گسترده بیماریهای همهگیر کمک کند.
تیمی از محققان در دانشگاه هاروارد در مورد خطرات اقتصادی بیماریهای همهگیر و عواقب جدی برای اقتصاد اشاره دارند، حتی در مواردی که میزان مرگومیر نسبتاً پایین است. بهعنوانمثال، هنگام تب ابولا در لیبریا در سال 2013-2014. تولید ناخالص داخلی 8٪ کاهش یافت. بهعنوانمثال، شرکتهای دارویی از تولید واکسن بهرهمندمی شوند، درحالیکه شرکتهای بیمه عمر و خدمات درمانی، در مقابل، بالاترین هزینهها را در کوتاهمدت متحمل میشوند.
با افزایش تغییرات آب و هوایی و افزایش تراکم جمعیت در کلانشهرهای کمتر توسعهیافته به دلیل وخامت اوضاع جمعیتی، شیوع بیماری های جدید، همهگیرتر خواهد شد که نشاندهنده لزوم ساخت این عامل در مدلهای رشد اقتصادی و در نظر گرفتن آن در توجیه مفهومی و توسعه سیاستهای اقتصادی هست.
حال با توجه به همهگیری ویروس کرونا و آسیب دیدن شدید اقتصاد جهانی چه آنچه را که امروز نمایان است و چه آنچه را که در آینده بر اقتصاد جهانی تأثیر خواهد گذاشت بهعنوان یک نتیجه، تعداد شکستهای تجاری میتواند در سطح جهانی بهعنوان یک رکود عمومی اقتصادی افزایش و منجر به بیثباتی مالی در آینده کره زمین شود. به نظر میرسد همکاری درون سیارهای کارآمدترین و مؤثرترین راهبرد برای غلبه با پسلرزههای آسیبزننده به اقتصاد جهانی است.
ارجاع علمی: سید محسن مصطفوی، عبدالعزیز مولودی، هیراد مخیری و بابک شفیعی ، «پرونده ویژه اسفند گروه کشمکش و همکاری با موضوع کرونا و نقش دولتها در پیشگیری و واکسیناسیون»، انتشار در سایت: 1400/2/1
نویسنده
سید محسن (ميلاد) مصطفوی (مدیر گروه)
سید محسن (ميلاد) مصطفوی مدیر گروه کشمکش و همکاری در خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانش آموخته دکتری رشته روابط بین الملل در دانشگاه آزاد واحد تهران شمال می باشد. حوزه مطالعاتی آقای مصطفوی مسائل خاورمیانه می باشد.
عبدالعزیز مولودی
عبدالعزیز مولودی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه کشمکش و همکاری در خاورمیانه می باشد. وی دانش آموخته مقطع دکتری در رشته علوم سیاسی با گرایش جامعه شناسی سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران می باشد. حوزه مطالعاتی نامبرده مسایل استراتژیک و روندهای فکری در خاورمیانه است.
هیراد مخیری (دبیر گروه)
هیراد مخیری، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه بررسی ملاحظات استراتژیک روسیه در خاورمیانه در مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دانش آموخته مقطع دکتری در رشته روابط بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان می باشد. حوزه مطالعاتی نامبرده مسائل روسیه و قفقاز می باشد.