بحران پاکستان: چشم­ انداز آینده دولت

نوع مطلب: مقاله

 

 

نویسنده: ویدا یاقوتی پژوهشگر مهمان و دبیر گروه افپاک

 

زمانی که عمران خان پس از رای عدم اعتماد از سمت خود برکنار شد. او به صراحت خطاب به عاملان برکناریش گفت: اگر دولت را ترک کنم، برای همه شما خطرناک تر خواهم بود. اگر روزی به خیابان­ ها بروم، جایی برای پنهان شدن هیچ کدام از شما وجود نخواهد داشت - زیرا مردم آمده ­اند تا شما را همان طور که واقعا هستید ببینند. به دنبال برکناری او و آمدن شهباز شریف از حزب مسلم لیگ، حامیان عمران خان همان طور که او وعده داده بود به طور گسترده به خیابان­ ها آمدند.

 

درست زمانی که ژنرال باجوا و مخالفان عمران خان تصور می­ کردند با برکناری او به مرور زمان عمران خان و حزب تحریک انصاف(PTI) در افق سیاسی پاکستان محو و به فراموشی سپرده خواهند شد، او با هجمه بیشتر و صدایی رساتر بازگشت. او به طرفدارن خود قول داد تا زمانی که به اهداف خود دست یابد از مواضع خود عقب­نشینی نخواهد کرد. عمران خان خود را قربانی «توطئه» آمریکا، باجوا و مخالفان فاسد و فرصت طلب سابقش می‌داند. به همین علت؛ اگر جامعه پاکستان این دیدگاه را بپذیرد در واقع، این برکناری در اذهان عمومی پاکستان به تقویت اعتبار سیاسی و حتی گسترش پایگاه حمایتی عمران خان منجر خواهد شد. بنابراین، این به ظاهر تبانی که میان مخالفان خان و اعضای ارشد ارتش در طبقه سیاسی حاکم صورت گرفته ناخواسته وجهه عمومی او را بازسازی خواهد کرد. 

 

در صورتی که بپذیریم در آخرین ماه‌های نخست‌وزیری‌اش، محبوبیت خان به واسطه افزایش تورم و کاهش رشد اقتصادی کاهش یافته بود و با همین بهانه مخالفان خان موفق به برکناری او شدند. در مقابل، با تبانی جلوه دادن این برکناری و اصرار خان بر توطئه خارجی وجهه سیاسی خان تا حدی بهبود یافت. به این ترتیب، در حال حاضر ترازوی عملکرد سیاسی خان سنگین­تر شده است. از سوی دیگر، دولت ائتلافی جدید از آغاز کار با دو چالش بزرگ مواجه شده است. از یک­سو رویارویی با مشکلات اقتصادی و از سوی دیگر جلب نظر جامعه پاکستان برای کسب اعتبار سیاسی که در انتخابات آینده به آن نیاز خواهد داشت.

 

آینده پاکستان در زمانی که به شدت به ثبات سیاسی نیاز دارد، عمیقاً نامشخص است. افزایش تنش­های سیاسی در پاکستان را می­ توان به باز کردن جعبه پاندورا تشبیه کرد که می­تواند این کشور را به تداوم بحران طولانی سوق دهد. دوره فعلی مجلس ملی در ماه­ های آینده به پایان می رسد. با یک اقتصاد بحران زده، مخالفان خان می‌توانستند منتظر بمانند تا شهرت او با تورم فزاینده، کمبود سوخت و خاموشی‌های برق در کشور بیش از پیش تضعیف شود. اما چرا مخالفان عمران خان صبر نکردند؟ به نظر می­ رسد دو دلیل در برکناری خان از قدرت، وجود دارد که مخالفان وی با این برکناری به دو هدف استراتژیک کلیدی دست یافته‌اند: اول، جلوگیری از تعیین متحد خود حمید فیض به‌عنوان جانشین باجوا در نوامبر امسال. دوم، جلوگیری از تعیین یک‌ جانبه قواعد بازی برای انتخابات آینده. در غیر این صورت، به دست گرفتن کنترل پاکستان در وضعیت کنونی غیر منطقی به نظر می­رسید. زیرا اقتصاد این کشور در وهله اول، با چالش های بزرگی روبرو است و اینکه انتخاباتی که قرار است ظرف یک سال و نیم آینده برگزار شود. می­تواند زمان مناسبی برای تجدید قوای عمران خان برای بازگشت به قدرت باشد. بنابراین دولت جدید برای مقابله با این چالش ­ها اقدامات خود به سرعت آغاز کرده است.

 

با اینکه، انتقال قدرت سیاسی و بحران اقتصادی متعاقب آن در بدترین زمان ممکن رخ داده است. دولت شهباز شریف با تورم دو رقمی و همچنین رشد کسری حساب­­های مالی و جاری مواجه است. در بحبوحه افزایش قیمت جهانی سوخت پس از تهاجم روسیه به اوکراین، ذخایر ارزی پاکستان به سرعت کاهش یافته است و در حال حاضر تنها حدود دو ماه واردات را پوشش می­دهد. با این وجود، اقدامات دولت جدید نیز به موازات عمق بحران برای کاهش فشارهای اقتصادی و بهبود نسبی اوضاع از سرعت قابل قبولی برخوردار است. طبق بیانه مفتاح اسماعیل وزیر دارایی پاکستان که در ۲۴ آپریل منتشر شد؛ برنامه اعتبارات اعطایی بانک جهانی و تمدید برنامه (EFF) این کشور با صندوق بین المللی پول (IMF) همچنان متوقف شده است. هفتمین بازبینی EEF به نیز پایان رسیده است و اولین بخش از سه بخش ۱ میلیارد دلاری باقی مانده را در حالت تعلیق قرار داده است. بازگرداندن برنامه به مسیر اصلی و باز کردن جریان ورودی سرمایه از طرف سایر وام دهندگان دوجانبه و چندجانبه برای جلوگیری از بحران تراز پرداخت­ها در پاکستان به امری ضروری بدل شده است. در نشست های بهاری صندوق بین المللی پول صندوق (IMF) و گروه بانک جهانی (WBG) که در ۲۵ آپریل در واشینگتن برگزار شد. هیئت پاکستانی تمایل خود را برای تمدید این برنامه به مدت ۸ ماه دیگر ابراز کرد – اقدامی که می­توان آن را حرکتی مسئولانه و سیگنال مثبتی برای بازارهای پاکستان به شمار آورد.

 

در این مذاکرات صندوق بین ­المللی پول تصریح کرده است که تکمیل هفتمین بررسی( EFF ) مستلزم «اقدام فوری» برای «بازگرداندن یارانه‌ها» برای بخش انرژی است که توسط دولت خان در ماه مارس اعلام شد. اما، قبل از مذاکرات صندوق بین المللی پول و نشست اخیر این صندوق و بانک جهانی، دولت ائتلافی جدید به رهبری شهباز شریف تصمیم گرفته بود فعلاً یارانه ­های بخش انرژی را لغو نکند. از آنجایی که این دولت در ۱۸ ماه آینده باید در انتخابات شرکت کند اکنون باید طرحی برای افزایش نرخ انرژی ایجاد کند که برای صندوق بین‌المللی پول و همچنین شرکای ائتلافی آن رضایت‌ بخش باشد. بنابراین، در کنار تمام این اقدامات مشخصاً دولت ائتلافی به رهبری شهباز شریف مجموعه ای از انتخاب­ های سیاسی سخت و گاهاً غیرممکن مواجه را پیش روی خود خواهد دید و آشکارا در ایجاد تعادل در الزامات سیاسی و اقتصادی خود با پیچیدگی هایی مواجه خواهد شد. چراکه یکی از بهانه­های برکناری عمران خان از نخست وزیری این بود که دولت عمران خان بیش از اندازه به صندوق بین ­المللی پول وابسته است. خواجه محمد آصف، وزیر دفاع کنونی دولت شریف، در یک سخنرانی انتقادی خواستار لغو قانون حمایت از جانب توسط صندوق(IMF) شد. او خان را متهم کرد که حاکمیت پاکستان را به صندوق بین المللی پول فروخته است. به همین ترتیب، شریک ائتلافی شریف، بلاول بوتو زرداری، نیز بارها از خان به عنوان "برده صندوق بین المللی پول" یاد کرده و از او انتقاد کرده بود. اما اکنون مفتاح اسماعیل در حال از سرگیری مذاکرات با صندوق بین ­المللی پول است. مذاکراتی که عمران خان را برای آن سرزنش می­کردند. با اینکه واقعیت این است که عمران خان نیز در دوران نخست وزیری خود به دلیل قوانین سختگیرانه این صندوق از لحاظ سیاسی متضرر شد. اما شواهد نشان می­دهد حذف کامل حمایت­های صندوق بین المللی غیر ممکن است. و سرزنش عمران خان صرفاً بهانه جویی مخالفان او بوده است. 

 

به این ترتیب، اولین نشانه­ های بروز اختلاف نظر در دولت جدید از همین مسیر آغاز شده است که می­تواند به ضرر دولت شهباز شریف برای انتخابات آتی باشد. از یک­سو مفتاح اسماعیل، وزیر دارایی، فردی مستقل و با صراحت است. که اهداف مورد نظر خود را پیگیری خواهد کرد. او معتقد است؛ این وزیر دارایی است که در این وضعیت نیاز به برنامه ریزی کلان اقتصادی مسئولانه تر، از جمله حذف یارانه های غیرهدفمند و افزایش صادرات را تشخیص می دهد. اما رهبری مسلم لیگ به مدلی از رشد که با مصرف داخلی، توسعه زیرساخت های سخت و ارزش گذاری بیش از حد روپیه دامن می زند، چسبیده است. در حالی که، ادامه یارانه‌ های انرژی مستلزم کاهش بیشتر هزینه‌های توسعه و حفظ وضع موجود در پاکستان است.

 

از زمان به قدرت رسیدن، شهباز شریف با انرژی مضاعف در سرتاسر پاکستان حرکت کرده و پروژه‌های جدید و جدول زمانی پیشرفته‌ای را برای پروژه‌های در حال انجام اعلام کرده است. به نظر می‌رسد که برنامه شریف این است که برای پروژه‌هایی که دولتش پولی برای پرداخت آن ندارد را تا آنجا که می ­تواند به اتمام رسانده و ترازوی اعتبار سیاسی را در داخل به نفع خود سنگین کند. شریف به وضوح نمی خواهد با همان واکنش های داخلی در دوران عمران خان مواجه شود. با توجه به مشکلات اقتصادی پاکستان، و تهدید عمران خان به تظاهرات طولانی در پایتخت در صورت عدم برگزاری انتخابات زودهنگام، و ماهیت متزلزل دولت های ائتلافی، شریف با همراهی حامیان خود احتمالا آنقدر در قدرت باقی می ماند تا اصلاحات انتخاباتی انجام شود و ممکن است تا قبل از آن قدرت را به یک دولت موقت که بر انتخابات نظارت کند واگذار کند و مانع انتصاب فیض به عنوان فرمانده ارتش شود.

 

توجه به این نکته که در بحران فعلی، نمی­توان نقش ارتش را نادیده گرفت هم ضروری به نظر می­رسد. در واقع، تلاش ژنرال باجوا برای هم‌سویی سیاسی و ژئوپلیتیکی همزمان نه تنها بیش از حد جاه‌طلبانه بوده است، بلکه بر فرضیات ناقصی نیز مبتنی است. اقدام باجوا، به جای اینکه به یک ساختار سیاسی بادوام تر منجر شود، فقط بی­ثباتی بیشتری ایجاد کرده است. شریف در حکومت داری ماهرتر از خان است، همچنین دستاوردهای حاصل از تجربه او با دیدگاه های حزبش در مورد سیاست های کلان اقتصادی برای پیروزی در انتخابات آینده مفید هستند، اما این تجربیات برای جامعه پاکستان در حال حاضر مناسب نیست و بهتر است بگوییم جامعه پاکستان هنوز آماده پذیرش دیدگاه­های اقتصادی شهباز شریف و هم پیمانانش نیست. علاوه بر این، زمینه حمایت از سیاست ملی‌گرایانه خان، توازن مجدد سیاست خارجی که باجوا به دنبال آن است، از جمله همکاری بالقوه ضد تروریسم با ایالات متحده و پیگیری تنش زدایی با هند را محدود خواهد کرد. و احتمالا این اهداف با مخالفت جامعه و ملی­ گرایان پاکستان مواجه خواهد شد. همچنین به نظر می رسد که دولت ملی گرای هند نیز علاقه ای به فراخوان باجوا برای «فراموش کردن گذشته» و تنش­زدایی ندارد، زیرا حملات نارندرا مودی نخست وزیر به مسلمانان تسریع می یابد و دهلی نو تلاش می کند انتخاب وزیر ارشد هندو در کشمیر با اکثریت مسلمان را سازماندهی کند.

 

از سوی دیگر، باجوا اتحادهای سیاسی مبتنی بر برادری نظامی از خان را دست کم گرفته است. در پاسخ به انتقادهای بی سابقه از باجوا و ارتش در رسانه های اجتماعی، قدرت اجباری دولت علیه ملی گرایان پاکستانی و حتی افسران سابق ارتش به کار گرفته شده است. این تحولات شباهت نگران کننده ای با تغییرات شدید سیاست ژنرال پرویز مشرف پس از ۱۱ سپتامبر دارد که باعث ناآرامی در پاکستان شد. انتقالی که باجوا دنبال کرده است، به جای اینکه منجر به نظم بیشتر شود، ممکن است موجب گسترش نا آرامی­ها شود. به نظر می رسد خان و حامیانش نیز تمایلی به پذیرش چیزی جز بازگشت به قدرت از طریق انتخابات را ندارند. تلاش برای رد صلاحیت او از سیاست فقط اوضاع را بدتر می کند. با این حال بازگشت او به عنوان نخست وزیر مجموعه ای از چالش ها را در رابطه با روابط پاکستان با غرب و همچنین روابط با مخالفان داخلی ایجاد می کند. بنابراین، در عرصه تحولات پاکستان باید منتظر رخداد های غیر منتظره باشیم.

 

 

جهت ارجاع علمی: ویدا یاقوتی، « بحران پاکستان: چشم انداز آینده دولت»، تاریخ انتشار در سایت: 1401/2/17

 

 


نویسنده

ویدا یاقوتی (دبیر گروه افپاک)

در تاریخ شنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ نشست تخصصی گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی افپاک تحت عنوان «جنگ قدرت در پاکستان: ابعاد و پیامدها» با حضور دکتر عبدالرضا فرجی راد استاد ژئوپلیتیک دانشگاه و سفیر سابق ایران در نروژ و مجارستان و دکتر نوذر شفیعی استاد علوم سیاسی دانشگاه و مدیر گروه افپاک مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد