سایه سنگین حمله تروریستی در مسکو؛ تلفیق اسلام گرایی رادیکال در خاورمیانه و اوراسیا

نوع مطلب: مقاله

سیدعبدالامیر نبوی (پژوهشگر)

حمله تروریستی به یک سالن کنسرت در حومه مسکو که به کشته و زخمی ­شدن تعداد زیادی از شهروندان روسی انجامید، بحث مجدد درباره قدرت تخریبی اسلام­گرایی رادیکال، به ­طور عام، و داعش، به ­طور خاص، را به ­دنبال آورده است. این حمله که گویا پیشتر درباره احتمال وقوع آن هشدار داده شده بود، در شامگاه جمعه 22 مارس 2024 (3 فروردین) صورت گرفت و چندساعت بعد اعلام شد چهار عامل اصلی حمله هنگام فرار به ­سوی اوکراین دستگیر شده­اند. نکته جالب آنکه این افراد (سیداکرم رجب­ علی ­زاده، دلیرجان میرزایف، شمس­ الدین فریدونی و محمدصابر فیض‌اف) همگی تبعه تاجیکستان هستند. از سوی دیگر، همزمان با سفر بازرسان روسی به تاجیکستان برای بازجویی از خانواده چهار متهم یادشده، از شناسایی و دستگیری تدریجی چند نفر دیگر به­ عنوان مظنون در خاک روسیه خبر داده شد که گفته شده است تاجیک، قرقیز و روس هستند.

بلافاصله بعد از وقوع این عملیات شبکه اعماق وابسته به داعش مسئولیت آن را پذیرفت و این اقدام را در چارچوب مبارزه­ اش با کشورهای دشمن اسلام دانست، اما مشخص نکرد کدام بخش یا شاخه این گروه چنین اقدامی را انجام داده است. در 28 مارس (9 فروردین) نیز سخنگوی این گروه تمامی اعضاء و هواداران را برای حمله به کفار و مشرکان در هر جایی، ازجمله آمریکا، اروپا و اسرائیل، فراخواند. وقوع این عملیات خون­ بار البته یک­بار دیگر نام داعش خراسان را به ­عنوان یکی از مهمترین شاخه ­های داعش بر سر زبان انداخت؛ گروهی که از حدود یک­دهه پیش در منطقه افغانستان، ایران، پاکستان و آسیای مرکزی فعال است و اغلب روسیه را به ­عنوان دشمن اصلی معرفی می ­کند. در متنی که روز دوشنبه 25 مارس (6 فروردین) به سه زبان پشتو، ازبکی و فارسی در یکی از کانال­های وابسته به این شاخه منتشر شد، داعش خراسان مسئولیت حمله به سالن کروکوس را پذیرفت، روسیه را به حملات بیشتر تهدید کرد و در ضمن طالبان را نیز همدست کفار خواند.

موضع­گیری دولتمردان روسیه در قبال این عملیات تروریستی هم مهم بود. پوتین، رئیس­ جمهور، «اسلام­گرایان افراطی» را عامل اصلی این اقدام دانست، ولی دولت­ های غربی و اوکراین را به دخالت یا دست­کم همکاری متهم کرد. با توجه به دستگیری عاملان حمله در نزدیکی مرز اوکراین، به گفته وی، «کی­یف کریدوری برای فرار ترویست ­ها گشوده بود». سپس بورتینکوف، رئیس سازمان امنیت فدرال روسیه، همین نکته را تکرار و اظهار عقیده کرد که آمریکا، بریتانیا و اوکراین با این حادثه مرتبط بوده ­اند. کمیته تحقیقاتی روسیه هم کمتر از یک هفته پس از وقوع حادثه اعلام کرد بعد از بررسی مدارک و شواهد به این نتیجه رسیده است که تروریست ­ها با اتباع اوکراینی مرتبط بوده اند. در مقابل، مقامات اوکراینی با تکذیب نقش خود، دستگاه ­های امنیتی روسیه را عامل وقوع حادثه دانستند. به­ رغم اتهام ­زنی ­های متقابل، شواهد موجود نشان می ­دهد داعش خراسان عامل اصلی حمله بوده است.

واقعیت آن است که وقوع چنین حمله­ ای در نزدیکی پایتخت روسیه هم تکان­ دهنده و هم غافلگیرکننده بود. چنان­که می­ دانیم، شکل ­گیری ائتلافی جهانی علیه داعش در سال 2014، به­ عنوان خطری مشترک برای تمام بازیگران منطقه­ ای و فرامنطقه ­ای، موجب تعقیب و کشته ­شدن تعداد زیادی از رهبران و فعالان رده ­های مختلف این گروه شد. برای نمونه، از سال 2019 به این ­سو چهار رهبر داعش کشته شده ­اند، همچنان ­که از 2016 تاکنون شش رهبر داعش خراسان نیز کشته شده ­اند. این رویداد در کنار دستگیری گسترده هواداران داعش در سوریه، عراق و افغانستان کاهش قابل توجه عملیات ­ها و تبلیغات آن را در پی داشت و حتی برخی سیاستمداران منطقه از پیروزی قاطع بر این گروه سخن گفتند. با این­حال، وقوع برخی حوادث مثل همین حمله تروریستی در حومه مسکو و یا حتی عملیات انتحاری در فرودگاه کابل (26 اوت 2021) نشان می ­دهد تا زمان نابودی شاخه ­های این گروه هنوز فاصله زیادی هست و گروه­ های رادیکال با بهره ­گیری از شرایط توانایی بازسازی خود را دارند.

وقوع این حادثه خونین پرسش مهمی را طی روزهای بعد به ­میان آورد که چرا روسیه ـ و یا حتی پیش از آن، ایران ـ هدف چنین حمله­ ای قرار گرفته است؟ در واقع، با توجه به ایدئولوژی و شعارهای اسلام­گرایان رادیکال انتظار می رفت چنین عملیاتی در خاک اروپا یا علیه آمریکا رخ دهد. در پاسخ اغلب به اثرپذیری کشورهای آسیای مرکزی از تحولات و رویدادهای افغانستان و پاکستان، به­ خصوص به­ عنوان میراث «سال­ های جهاد» علیه ارتش سرخ و سپس وضعیت هرج­ و­ مرج­ گونه ناشی از فروپاشی اتحاد شوروی، اشاره می ­شود. بر این اساس، اسلام­گرایی رادیکال در این منطقه حالتی منفعل دارد و اسلام­گرایان این منطقه هم در ایدئولوژی و هم در عمل متاثر از تجربه اسلام­گرایان رادیکال محیط پیرامونی هستند. در این زمینه، همچنین به فراگیری آموزش­ های نظامی و اعتقادی اسلام­گرایان در پایگاه ­های دور از دسترس حکومت­ ها از یک­سو و پیامدهای سرمایه ­گذاری ­های مالی و فرهنگی جریان نووهابی از سوی دیگر اشاره می­ شود. در نهایت گفته می­ شود با توجه به برداشت منفی اسلام­گرایان از عملکرد روسیه در خاورمیانه، به­ ویژه حمایت از تداوم حکومت اسد در سوریه، طبیعی است آن کشور و نیز ایران به ­صورت یک هدف درآید.

در این میان، از قدرت ­گیری دیگر باره طالبان در افغانستان و اختلاف شدید میان آنان و داعش خراسان به ­عنوان عاملی در جهت تشدید این وضعیت یاد می ­شود، به ­ویژه که نگرانی از اثرگذاری تحولات آن کشور بر اوضاع کشور فقیر تاجیکستان هم افزایش یافته است. به ­قول تیمور عمروف، پژوهشگر مؤسسه کارنگی، «گروه­ های تروریستی مدت هاست به تاجیکستان به ­عنوان زمینی حاصل خیز برای عضوگیری نگاه می ­کنند». جالب است بدانیم تعداد پناهندگان و مهاجران افغانستانی در تاجیکستان بین 6 تا 10 هزار نفر برآورد شده است که حدود 80 درصد آنان در شهرک وحدت در نزدیکی دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، به ­سر می­ برند. در دوسال اخیر تعدادی از اینان با کمک نهادهای بین­ المللی موفق به سفر به کشور ثالثی شده­ اند، اما تعداد زیادی همچنان بلاتکلیف و در انتظار باقی مانده ­اند. مسئله اینجاست که عموم این افراد بعد از قدرت ­گیری دوباره طالبان از افغانستان فراری شده­ اند، اما گفته می ­شود بخشی از این افراد ممکن است هوادار اندیشه ­های سلفی و در پی عضوگیری برای طالبان یا داعش خراسان باشند. بنا به گزارش رسانه­ های روسی، خانواده عاملان حمله به سالن کروکوس (حومه مسکو) نیز در شهر وحدت زندگی می­ کنند.

در اینجا بایستی توجه کرد تبلیغات و فعالیت ­های افراط ­گرایانه مختص تاجیکستان نبوده است. در اواخر دسامبر 2023 دو نوجوان 16 ساله در شهر جلال ­آباد (قرقیزستان) دستگیر شدند. آنان که از طریق اینترنت عضو داعش خراسان شده بودند، قصد داشتند یک بمب دست‌ساز را در نزدیکی درخت کریسمس در میدان مرکزی شهر کار بگذارند و همچنین به یک کلیسای این شهر حمله کنند. گفته می ­شود در سال‌های ۲۰۱۷-۲۰۰۳ تعداد ۲۰ سازمان و گروه مذهبی افراطی در قرقیزستان شناسایی ‌شده است که 2 مورد آن ریشه در داخل داشته­ اند. اگرچه فشارهای امنیتی در ازبکستان، ترکمنستان و قزاقستان طی یک دهه اخیر موجب سرکوب و کنترل نیروهای اسلام­گرا و سلفی شده است، در این سه کشور همچنان نگرانی وجود دارد، به ­خصوص آنکه این نیروها از سویی از وضعیت نامناسب اجتماعی و اقتصادی و مسئله فقر و از سوی دیگر از بافت محلی و اختلافات قبیله ­ای نهایت استفاده را می ­کنند.

به­ هر صورت، این واقعیت قابل انکار نیست که تعدادی از پناهندگان یا حتی فعالان در آن سوی مرزها ممکن است به­ دنبال تبلیغ اندیشه ­های رادیکال باشند و تعدادی از شهروندان کشورهای آسیای مرکزی هم ممکن است تحت تأثیر چنین تبلیغاتی قرار گیرند، اما بیان این نکته نباید موجب نا دیده ­گرفتن واقعیات حاکم بر این کشورها شود. در واقع، بازخوانی تحولات نشان می ­دهد آسیای مرکزی در سال ­های اخیر نه تنها منطقه ­ای منفعل و اثرپذیر نیست، بلکه به­ ­صورت یک پایگاه مهم و اثرگذار ـ هم به­ لحاظ معنایی و هم به­ لحاظ عملی ـ برای اسلام­گرایان رادیکال درآمده است. در این ­باره اشاره به نارضایتی انباشته ­شده ناشی از شیوه حکمرانی در کشورهای این منطقه ضروری است. شکاف ­های اجتماعی و فساد اقتصادی در کشورهای این منطقه به ­همراه اجرای سیاست مشت آهنین، به ­جای انجام اصلاحات جدی و هدفمند اقتصادی و سیاسی، در دوره­ای سبب صدور بحران به خارج از مرزهای این کشورها، به ­ویژه به سمت عراق و سوریه، شد. در این دوره، اسلام­گرایان منطقه که از شرایط کشورهای خود ناراضی بودند و توان دگرگونی آن را هم در خود نمی­ دیدند، بسیار متاثر از تجربه هم­فکران خود در آن سوی مرزها بودند. حتی میزان سرکوب و وضعیت نامساعد اقتصادی سبب شد بخشی از اسلام­گرایان معتدل هم جذب طیف رادیکال شوند.

در طول سال ­های بعد، وضعیت آشفته خاورمیانه بعد از بهار عربی موجب پرورش یک نیروی حرفه­ ای و با تجربه در میان ناراضیان اسلام­گرایی شد که به قصد جهاد از روسیه و آسیای مرکزی رهسپار عراق و سوریه شده بودند. جالب آنکه یک مطالعه نشان داده است سطح تحصیلی اعضای داعش که اهل آسیای مرکزی بوده­ اند از سطح متوسط بالاتر بوده است. در آن زمان، این دیدگاه وجود داشت که سفر رادیکال ­ها به­ سوی خاورمیانه عربی موجب نابودی و دست­کم فرسایش آنان خواهد شد؛ این همان برداشت اشتباهی بود که رهبران کشورهای عربی در قبال تحولات افغانستان داشتند. رهبران عربی طی سال­ های اولیه دهه 1980 می­ پنداشتند با تشویق اسلام­گرایان به جهاد علیه کفار روسی و دفاع از هویت اسلامی افغانستان از شر آنان خلاص می­ شوند لذا حتی مسیرها را برای آنان را تسهیل می ­کردند، اما نمی ­دانستند این سیاست در کوتاه ­مدت اثرگذار خواهد بود، ولی در بلندمدت نتیجه معکوس خواهد داشت. این واقعیت کمتر از یک دهه بعد با ظهور پدیده «افغان عرب» رخ نمود.

حال، این تجربه یک­بار دیگر رخ داده است. به گفته پرویز ملاجانوف، تحلیلگر تاجیک، طی سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ بیش از ۲ هزار تاجیک به سوریه و عراق رفتند که ۸۰ درصد آنان در روسیه به­ عنوان کارگر فعالیت می‌کردند. در نهایت حدود ۵۰۰ تن از آنان کشته شدند، ولی مابقی نه توان ماندن در عراق و سوریه را داشتند و نه امکان بازگشت به تاجیکستان و روسیه را. از طرف دیگر، تاکنون چند گزارش درباره فعالیت دو گردان «شیخ منصور» و «جوهر دودایف» در اوکراین علیه ارتش روسیه منتشر شده است که متشکل از چچنی ­ها و قفقازی ­تبارها است. در این میان، از شکل­ گیری گردان 200 نفره جدیدی در خاک اوکراین سخن گفته می ­شود که شامل ترک‌های آسیای مرکزی به فرماندهی یک قرقیزی و معاونت یک تاجیک است. در نیمه ژانویه 2023 هم خبری منتشر شد مبنی براینکه بیش از 170 جهادی قفقازی و چچنی شمال سوریه را به مقصد یک کشور اروپایی (اوکراین) ترک کرده­ اند.

چنان که گفتیم، تجربه دهه 1980 یک­بار دیگر و این­بار در قالب گروهی به نام داعش خراسان رخ داده است که می­ توان آن را تلفیقی از تجربه خاورمیانه ­ای و اوراسیایی دانست. فعالان و جنگجویان این گروه تعدادی از اعضاء و هواداران داعش در افغانستان و آسیای مرکزی هستند که مصمم و آب­دیده و احیانا بهره­مند از تجربیات جنگ در خاورمیانه عربی یا افغانستان، انگیزه و آمادگی نبرد در سایر مناطق دنیا را دارند و از این پتانسیل برخوردارند که در جهت برهم ­زدن بازی ­های فعلی ایفای نقش کنند. اینان، در ضمن، هرچند برای خود رسالتی جهانی قائلند و مرزهای سیاسی را به رسمیت نمی­شناسند، بیشترین کینه را از روسیه و میراث آن در کشورهایشان دارند. برای نمونه می­ توان به بمب­گذاری خطوط متروی سن­پترزبورگ (3 آوریل 2017) اشاره کرد که توسط جوانی 22 ساله متولد قرقیزستان صورت گرفت. به گفته مقامات امنیتی روسیه، وی با افراد مسلح در سوریه در ارتباط بوده است. چندماه بعد (27 دسامبر 2017) بمبی دیگر در یکی از مراکز بزرگ تجاری همین شهر منفجر شد که داعش مسئولیت آن را برعهده گرفت. نتیجه آنکه این جریان از بی ­ثباتی در آسیای مرکزی یا برهم ­خوردن شرایط کشورهای اطراف آن منطقه سود می­ جوید، ولی چون خود را سازمانی بین ­المللی و نیرویی توانا و باتجربه می­ بیند مانند گذشته کاملا به تجربه یک کشور خاص، مثلا افغانستان یا سوریه و عراق، وابسته نیست.


نویسنده

سید عبدالامیر نبوی (ناظر علمی)

سید عبدالامیر نبوی پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه مطالعات مصر و شمال آفريقا در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار دانشگاه تهران می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر نبوی مسائل خاورمیانه و جنبش های اسلامی است.