ایران، اروپا و آمریکا

در طول حیات جمهوری اسلامی ایران، باوجود هم‌نظری و اتحاد اصولی ایالات متحده آمریکا و اروپا درباره ایران، دوره‌هایی نیز تجربه شده است که در آن این دو کنشگر جهانی با هم درباره ایران اختلاف‌نظر داشته و مسیر متفاوتی را پیموده‌اند. به نظر می‌رسد امروز پس از مدت‌ها هم‌گرایی اروپا و آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران، یک‌بار دیگر در چنین جایگاه و شرایطی قرار گرفته‌ایم. آمریکا به سردمداری ترامپ از بازبینی برجام و مهار نقش و نفوذ ایران در منطقه سخن می‌راند و در نقطه مقابل اروپاییان بر پایبندی خود به برجام و حفظ آن تأکید دارند و از تعامل با ایران در پسابرجام صحبت به میان می‌آورند. این یک اختلاف‌نظر واقعی است؛ هرچند ممکن است مقطعی باشد. اتحادیه اروپا و آمریکای ترامپ در شرایط فعلی دست‌کم در چند مسئله مهم در ارتباط با ایران دچار اختلاف‌نظر هستند. مهم‌ترین و اصلی‌ترین مسئله، توافق هسته‌ای موسوم به برجام است. دونالد ترامپ که وارث برجام بوده و در هیچ‌یک از مذاکرات منتهی به توافق نقشي نداشته، اگرچه تاکنون به تعهدات کلی ایالات متحده در توافق هسته‌ای پایبند مانده، اما تحت‌تأثیر مخالفان داخلی آمریکا اهمیت تاریخی این توافق و مسیر دشواری را که برای دستیابی به آن پیموده شده درک نکرده و بدون تأمل جدی در عواقب آن گاه از لغو و بازبینی برجام سخن می‌گوید. در سوی دیگر ماجرا اما اتحادیه اروپا برجام را بزرگ‌ترین دستاورد دیپلماتیک خود در قرن حاضر می‌داند و با توجه به گام‌های مفید و مؤثری که برای بهره‌برداری از دستاوردهای پسابرجام در روابط با ایران برداشته است، حفظ و پایبندی به آن را در عداد منافع اساسی خود لحاظ می‌کند و تاکنون بارها به مقامات دولت جدید آمریکا در مورد لزوم و ضرورت پایبندی به اين توافق هشدار داده است.

 

دومین اختلاف مهم درباره منشأ تروریسم و بی‌ثباتی در منطقه است. ایالات متحده به رهبری ترامپ در سفر اخیری که به عربستان‌سعودی داشت، مطابق با انتظار و آنچه ازپیش‌هماهنگ‌شده، ایران را منشأ بی‌ثباتی و محور تروریسم و افراطی‌گری در منطقه خواند. هزینه این دست موضع‌گیری‌های غلط و غیرواقع‌بینانه برای آمریکایی‌هایی که فرسنگ‌ها دور از کانون ناآرامی‌های خاورمیانه قرار دارند و در مقایسه با اروپا کمتر تحت‌تأثیر آثار مخرب حملات تروریستی قرار گرفته‌اند نه‌تنها بسیار پایین است، بلکه از قِبَل طرح آن و دامن‌زدن به ایران‌هراسی دروغین می‌توانند قراردادهای تسلیحاتی سنگینی را نیز به سعودی‌ها تحمیل کنند، اما درپیش‌گرفتن این رویکرد برای اتحادیه اروپا به معنای فریب خود و گرفتارشدن هرچه‌بیشتر در دام ناامنی، بی‌ثباتی و تروریسم است. درست همان زمانی که ترامپ با خیالی آسوده‌تر از اروپاییان نمایش تبلیغاتی خود را اجرا می‌کند، در اروپا و در منچستر انگلیس اقدام تروریستی مهیب دیگری رخ می‌دهد. بنابراین، دستیابی به منشأ حقیقی تروریسم برای آینده امنیت اروپا حیاتی است و اتحادیه اروپا نمی‌تواند همانند ترامپ با خودفریبی و وارونه جلوه‌دادن منشأ تروریسم، امنیت اتحادیه و شهروندان خود را وجه‌المصالحه مطامع ناپایدار سیاسی و تجاری کند. تکرار و تعدد رخدادهای تروریستی در جای‌جای اروپا و کشف سرمنشأ آنها به محافل اروپایی ثابت کرده که عاملان ترور به‌اتفاق دست‌آموز وهابیونی هستند که در منطقه عوامل خود را آموزش می‌دهند و آنها را سازماندهی می‌کنند. از همین‌جاست که اختلاف سوم میان اروپا و آمریکا خودنمایی می‌کند. بالطبع زمانی که در مورد منشأ تروریسم و بی‌ثباتی اختلاف‌نظر وجود داشته باشد، در مورد نحوه مواجهه با آن نیز اختلاف‌نظر وجود خواهد داشت.

 

از همین‌جا باید فهمید چرا زمانی که ترامپ هم‌نوا با متحدان عرب منطقه‌ای خود بر طبل ایران‌هراسی کوبیده و از منزوی‌کردن و مهار ایران سخن می‌راند، اتحادیه اروپا و اعضای آن نه‌تنها روی خوشی به این سخنان نشان نمی‌دهند، بلکه با استقبال از نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، از تعامل و تعمیق هرچه‌بیشتر روابط دوجانبه در پیام‌های تبریک خود سخن می‌گویند و از همکاری‌های منطقه‌ای با ایران برای حل معضل تروریسم استقبال می‌کنند.

 

روزنامه شرق، شماره 2879، 1396/3/11