برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ در تهران نشانگر افزایش نقش منطقه ای ایران است

تهران، شنبه بیست و پنجم مهرماه میزبان نشست مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ بود. در این نشست یک روزه که نمایندگان بیش از 60 کشور و سازمان بین المللی در آن شرکت کرده بودند، این نمایندگان درباره توافق جامع هسته ای ایران (برجام) و پیامدهای منطقه ای و جهانی آن و نیز راهکارهای عبور از بحران های کنونی در خاورمیانه به ویژه بحران سوریه بحث و تبادل نظر کردند. آن چه در نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ در تهران جلب توجه می کرد، نقش و رویکرد دیپلماتیک ایران در مقابله با بحران های منطقه ای و تلاش برای همراه سازی دیگر کشورها برای یافتن راه حل های مناسب جهت پایان دادن به این بحران ها بود. این امر به خوبی نمایانگر نقش سازنده ایران به ویژه پس از توافق جامع هسته ای در حل بحران های منطقه ای است. در این راستا و برای واکاوی ابعاد نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ در تهران و تحولات اخیر منطقه، دکتر کیهان برزگر در گفتگوی تفصیلی با (ایرنا)،  برگزاری نشست اخیر در تهران را نشان دهنده افزایش اهمیت و نقش منطقه ای ایران دانست که پس از توافق جامع هسته ای با قدرت های بزرگ و تحولات اخیر در خاورمیانه ابعاد تازه ای به خود گرفته است.به نظر این مدرس دانشگاه، رویکرد اصلی اجلاس های مونیخ تاکید بر پیوستگی امنیت منطقه ای و جهانی و پویایی بحران ها است. بر همین مبنا راه حل بحران ها هم باید همه جانبه باشد.


به گفته رییس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، غرب و به ویژه اروپا در حال رسیدن به این نتیجه اند که باید بر راه حل سیاسی بحران و مشارکت ی همه کشورها تاکید کرد. به عنوان مثال اکنون آلمان خواهان نزدیکی ایران و عربستان برای حل بحران خاورمیانه است و تلاش های گسترده ای در سطح برگزاری کنفرانس علمی- سیاست گذاری یا سفر مسٔولان سیاسی برای تحقق و تشویق همکاری های منطقه ای انجام می دهد. متن اين گفت‌وگو به شرح زير است:

 

 به نظر شما برگزاری نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ در تهران چه معناهایی می تواند در بر داشته باشد؟ 

این رخداد در وهله نخست نشان از افزایش اهمیت و نقش منطقه ای ایران دارد که با امضای توافق جامع هسته ای (برجام) بین ایران و قدرت های جهانی از یک سو و پیچیده تر شدن بحران های منطقه ای با تحولات ژئوپلتیک تازه در منطقه از جمله حضور مستقیم روسیه در سوریه برای سرکوب تروریسم ابعاد تازه ای یافته است.

هدف اجلاس های مونیخ تقویت همکاری های منطقه ای و بین المللی برای مهار تهدیدهای جاری و آینده و یافتن راه حل های سیاسی برای آن ها است. جمهوری اسلامی ایران هم از آغاز بروز بحران های سوریه، عراق و یمن بر یافتن راه حل سیاسی و ضرورت انتقال سیاسی بر مبنای شکل گیری دولت های فراگیر در این کشورها تاکید کرده و اهمیت ویژه ای هم به نقش سازمان ملل و همکاری های منطقه ای و فرامنطقه ای داده است. اکنون مدل ایران حتی جذاب تر هم شده است. تاکید بر آتش بس فوری، برگزاری انتخابات، انجام اصلاحات سیاسی و تضمین انتقال سیاسی، یعنی همان طرح چهارجانبه، به نوعی تامین کننده ای منافع ملی ایران و منافع جامعه بین المللی به طور همزمان است.


مهم ترین دستورهای کار مطرح در این نشست و اهداف آن چه بود؟ هدف آلمان در این میان چیست؟ 
رویکرد اصلی اجلاس های مونیخ تاکید بر پیوستگی امنیت منطقه ای و جهانی و پویایی بحران ها است یعنی بحران های جاری منطقه ای و جهانی ماهیت سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی دارند. بر همین مبنا راه حل بحران ها هم باید همه جانبه باشد. به عنوان مثال، آلمان بر جنبه های توسعه بحران های افغانستان و عراق بسیار تاکید دارد. همین امر ضرورت مشارکت همه بازیگران درگیر در یک بحران به ویژه ایران را که جایگاه ویژه در منطقه دارد فراهم می کند.
در این میان هدف اصلی آلمان این است که میان منافع دوجانبه و جهانی خود نوعی تعادل ایجاد کند. آلمانی ها چند سالی است که به این نتیجه رسیده اند حل مسایل منطقه بدون مشارکت ایران امکان پذیر نیست. بر همین مبنا در روند مذاکرات هسته ای نقشی به نسبت مثبت داشتند و اکنون هم به این روند ادامه می دهند. از نظر آنها، رفع تحریم ها زمینه ای برای اعتماد سازی بین ایران و غرب است که خود تاثیرهای سازنده ای در حل مسایل منطقه ای خواهد داشت. مفهوم «ثبات» در رویکرد آلمانی بسیار قوی است. آلمانی ها دنبال این هستند که توسعه و انتقال سیاسی چگونه می تواند به ثبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منجر شود که این خود لازمه مدیریت بحران ها است. تقویت روابط دوجانبه آلمان با ایران هم در این چارچوب دیده می شود و فراتر از ابعاد اقتصادی به روابط راهبردی بین 2 طرف مربوط می شود.


با توجه به آشوب ها و بحران های گسترده در خاورمیانه، به نظر شما مهم ترین این بحران ها که گستره فرامنطقه ای می یابد کدام است؟ 

همه بحران های فعلی از جمله افغانستان، عراق، سوریه و یمن ابعاد منطقه ای و بین المللی دارند. اکنون امنیت جهانی با امنیت منطقه ای گره خورده است. به عنوان مثال، سیل پناهندگان به اروپا را در نظر بگیرید که می تواند امنیت اروپا را به خطر بیندازد یا مساله گسترش تروریسم از نوع داعش که ابعاد گسترده خشونت را مطرح می کند و خود به مساله سرخوردگی سیاسی-اجتماعی نسل های مهاجران به اروپا مربوط می شود.
از میان این بحران ها، البته بحران سوریه ویژگی خاصی دارد چون ابعاد ژئوپلتیک بحران نظیر رقابت بازیگران منطقه ای در دوره انتقال سیاسی این کشور با ابعاد ایدئولوژیک- ارزشی آن (مسایل قومی-مذهبی و افراط گرایی) به هم متصل شده و این خود پیچیدگی خاصی به آن داده است.


با توجه به اختلاف های بنیادینی که میان برخی کشورهای منطقه از جمله ایران و عربستان برای حل بحران های کنونی منطقه و به ویژه بحران سوریه وجود دارد، نشست هایی مانند نشست مقدماتی کنفرانس مونیخ چه نقشی در مدیریت این اختلاف ها خواهد داشت؟ 

غرب و به ویژه اروپا در حال رسیدن به این نتیجه است که باید بر راه حل سیاسی بحران و مشارکت همه کشورها تاکید کرد. به عنوان مثال اکنون آلمان خواهان نزدیکی ایران و عربستان برای حل این بحران است و تلاش های گسترده در سطح برگزاری کنفرانس علمی- سیاست گذاری یا سفر مسوولان سیاسی برای تحقق و تشویق همکاری های منطقه ای انجام می دهد. در خبرها هم آمده که وزیر امور خارجه ی آلمان از تهران به ریاض می رود. 
آلمانی ها همچنین در پیگیری طرح خاورمیانه عاری از تسلیحات هسته ای بسیار فعال هستند چون یکی از ریشه های اصلی تداوم بحران را دسترسی رژیم صهیونیستی به این تسلیحات می دانند. خودِ این مساله به مسایل ارزشی مربوط به منازعه اعراب و اسراییل و در نهایت بحران جاری در سوریه ارتباط می یابد.


قدرت های بزرگ فرامنطقه ای چه نقشی در این زمینه می توانند ایفا کنند؟ 
اکنون آمریکا و روسیه نقش مهمی در حل و فصل بحران های منطقه ای مثل سوریه ایفا می کنند اما باید محتاط باشند و درک کنند که مسایل منطقه ای در حال تغییر است. پویش های جدیدی هم وارد آن شده و مردم، توده ها و حتی دولت ها آمادگی پذیرش مسوولیت بیشتری برای برقراری ثبات و امنیت منطقه دارند.
بهترین کار این است که قدرت های بزرگ بپذیرند مسایل دنیا دیگر مثل سابق به شکل یک جانبه یا دوجانبه حل و فصل نمی شود و این که در هر منطقه بازیگران کلیدی منطقه باید نقش اصلی را ایفا کنند. هدف باید گسترش چندجانبه گرایی و تقویت فرهنگ امنیت منطقه ای باشد.


با توجه به این که دیدگاه های گوناگونی درباره پیامدهای ورود مستقیم روسیه به بحران سوریه وجود دارد، به نظر شما این اقدام روسیه چه تاثیری در آینده بحران سوریه خواهد داشت؟ 

به نظرم این رخداد معادله های سیاسی- امنیتی سوریه را تغییر می دهد و زمینه برای تسریع راه حل سیاسی فراهم می شود. البته غربی ها ادعا می کنند که این رویداد منجر به پیچیده تر شدن بحران می شود اما واقعیت این است که فضای سیاسی تازه ای ایجاد خواهد شد که می تواند بن بست موجود را بگشاید. مساله اکنون مواضع متحدان اصلی غرب یعنی عربستان و ترکیه در سوریه است. آن ها بیشترین آسیب را می بینند اما آن ها هم کم و بیش با واقعیت تازه سازگار می شوند. 
به نظر من، دخالت روسیه در نهایت توسل و تشویق بیشتر به همکاری های منطقه ای را در اولویت غرب قرار می دهد. طبیعی است که کشورهای غربی در انتخاب بین روسیه یا همکاری های منطقه ای بین ایران، عربستان و ترکیه به دومی متوسل می شوند چون فکر می کنند همچنان می توانند مدیریت بحران را در دست داشته باشند. آن ها با روسیه در ابعاد جهانی و به صورت تاریخی رقابت دارند.


نویسنده

کیهان برزگر

کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بین‌الملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی می‌باشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هسته‌ای ایران است.