گروه مطالعاتی خلیج فارس

دلایل و پیامدهای بحران قطر؛ تأثیر تغییرات ساختار قدرت عربستان بر بحران

14 تیرماه 1396 گروه مطالعات خلیج فارس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی با موضوع «دلایل و پیامدهای بحران قطر؛ تاثیر تغییرات ساختار قدرت عربستان بر بحران» برگزار کرد. این نشست با سخنرانی دکتر علی اکبر اسدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی؛ آقای کامران کرمی، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل خلیج فارس؛ آقای بهروز نامداری، کارشناس ارشد انرژی و با مدیریت خانم فهیمه قربانی، دانشجوی دکتری روابط بین الملل و با حضور دکتر سید جواد صالحی مدیر گروه خلیج فارس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه و جمعی از پژوهشگران این مرکز برگزار شد.

 

در آغاز این نشست، فهیمه قربانی، کارشناس دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه به ذکر مقدمه ای درباره بحران قطر پرداخت. وی بیان کرد که بحران سیاسی قطر در ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ با قطع روابط دیپلماتیک چهار کشور عربی شامل عربستان سعودی، مصر، امارات و بحرین به وقوع پیوست.

 

وی افزود: پس از آن، تعدادی از دیگر کشورهای عربی نیز از این اقدام حمایت کرده و روابط خود را با قطر قطع کردند. همه راه های زمینی، دریایی و هوایی عربستان، امارات و بحرین با قطر بسته شد. در پی آن، در دوم تیر ماه، شورای همکاری خلیج فارس شروط ۱۳ گانه خود را به قطر جهت ازسرگیری روابط اعلام کردند. متعاقب آن،محمد بن عبدالرحمن آل ثانی وزیر خارجه قطر نیزتقاضاهای کشورهای تحریم کننده قطر برای از سرگیری روابط خود با دوحه را واقعی و قابل اجرا ندانست؛ شروطی که در واقع، از میان بردن استقلال قطر را نشانه گرفته‌اند.

 

خانم قربانی یادآور شد: همچنین، به انتصاب شاهزاده محمد بن سلمان به مقام ولیعهدی عربستان در ۳۱ خرداد ماه نیز باید اشاره کرد. وی در جهت منزوی ساختن این کشور گام برداشته است. در این میان، باید به موضع ایران در قبال بحران مزبور اشاره داشت. از آنجایی که جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال ایجاد ثبات و حفظ آرامش در منطقه بوده است، بر گفتگوی سیاسی و مذاکره برای حل این بحران تاکید کرده است.

 

در ادامه این نشست آقای بهروز نامداری با پرداختن به بحران بین عربستان و قطر از بعد انرژی اظهار داشت: عربستان سالانه ۴۲۰ میلیون تن و قطر ۲۰۰ میلیون تن نفت صادر می کند و اگر این حجم از صادرات را بر جمعیت این کشورها تقسیم کنیم قطر برتری ۷.۵ برابری نسبت به عربستان خواهد داشت.

 

وی با بیان اینکه وجود این ثروت کلان نزد قطر هر کشور بزرگی را ترغیب می کند که صاحب قطر شود، افزود: این ثروت عظیم موجب شده تا بعد از جنگ سرد دو بار شاهد درگیری نظامی بین قطر و عربستان باشیم و عمده درگیری ها در مناطقی اتفاق افتاده است که میادین نفتی قرار دارد.

 

این تحلیلگر مسائل انرژی به افزایش بازار خرید نفت قطر و استقبال کشورها از صادرات انرژی توسط این کشور و مزیت های نفت قطر نسبت به عربستان به دلیل پاک تر بودن اشاره کرد و ادامه داد: بازار عربستان در حال کاهش و بازار قطر در حال افزایش است و عربستان مایل است این بازار در حال رشد قطر را تصاحب کند.

 

آقای نامداری با اشاره به تاثیرپذیری دیگر کشورها از عربستان در اوپک عنوان کرد: قطر در اوپک بر خلاف دیگر کشورها مستقل عمل می کند و عربستان خیلی مایل نیست عضوی مستقل در اوپک حضور داشته باشد.

 

وی با بیان اینکه مذاکرات کویت و قطر برای خط لوله گاز سال هاست به دلیل مخالفت عربستان به تعویق افتاده است، گفت: امارات بیش از ۷۰ درصد از انرژی وارداتی خود را از طریق قطر وارد می کند و جایگزینی این انرژی برای امارات و عمان در کوتاه مدت دشوار است و به دلیل وابستگی این کشورها به انرژی قطر، این کشور می تواند همسایگان خود را از این طریق تحت تاثیر قرار دهد.

 

این تحلیلگر مسائل انرژی تصریح کرد: اکثر سهامداران قطر شرکت های آمریکایی و اروپایی هستند و دست اندازی به اموال کشورهایی که عضو شورای امنیت هستند، برای عربستان سخت خواهد بود.

 

آقای نامداری در پایان با تاکید بر اینکه متوقف شدن صادرات قطر فرصت را برای رقبایش به وجود می آورد، اظهار داشت: آمریکا از متوقف شدن صادرات نفت قطر برای کوتاه مدت استقبال می کند، اما از آسیب  رسیدن به تاسیسات نفتی قطر استقبال نمی کند.

 

در ادامه این نشست دکتر علی اکبر اسدی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی به بررسی ارتباط تحولات داخلی عربستان با بحران بین این کشور و قطر پرداخت و گفت: عربستان نظامی سنتی دارد که قدرت تاکنون از برادری به برادر دیگر منتقل شده است و این موضوع موجب شده عربستان به لحاظ سیاسی کشوری با ثبات در منطقه باشد، اما در یک دهه اخیر این کشور با پیر شدن فرزندان عبدالعزیز به عنوان یک معظل در نظام سلطنتی مواجه شده است.

 

وی با اشاره به تصمیمات ملک سلمان و اقداماتی که از زمان به سلطنت رسیدن تاکنون برای تغییر روند قبلی خاندان سلطنتی در جانشینی انجام داده است، عنوان کرد: محمد بن سلمان که اکنون به عنوان ولیعهد معرفی شده است جوانی کم تجربه و ماجراجو است که با دقت در شخصیت وی متوجه دو وجهی بودن شخصیت بن سلمان می شویم. عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: وی با شخصیتی قدرت طلب به دنبال انحصار قدرت در سیاست داخلی و بلند پروازی در سیاست خارجی است و در وجه دوم دارای شخصیتی اصلاح طلب است.

 

دکتر اسدی با اشاره به تجربیات محمد بن نایف در وزارت کشور عربستان عنوان کرد: تحولات چند سال اخیر نشان می دهد که بن نایف از توانمندی برای دفاع از موقعیت خود در برابر ملک سلمان برخوردار نیست و از طرفی شاهزادگان سعودی به دلیل محافظه کاری و منفعت طلبی حاضر به وارد شدن به اختلافات سیاسی نیستند. وی سند چشم انداز ۲۰۳۰  عربستان و برنامه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ذکر شده دراین سند را از جمله اقدامات محمد بن سلمان برای تغییرات اساسی در ساختار عربستان دانست و گفت: در این سند به توسعه سیاسی اشاره ای نشده است.

 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: محمد به سلمان در این مدت برای منزوی کردن علمای وهابی سنتی عربستان تلاش زیادی کرده است و با محدود کردن آنها به علمای جدید توجه بیشتری کرده است.

 

دکتر اسدی تاکید کرد: محمد بن سلمان به دنبال نشان دادن تصویری مثبت و مورد پسند غربی ها از خود است.

 

وی با اشاره به افزایش نقش محمد بن سلمان از سال ۲۰۱۵ و ورود وی به جنگ با یمن عنوان کرد: وی رویکرد محتاطانه خود را با ورود به جنگ با یمن کنار گذاشته و وارد تنش و درگیری شد و حمله به یمن اساسا با نام محمد بن سلمان گره خورده است.

 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: از سال ۲۰۱۵ به بعد عربستان شاهد تغییرات جدی در سیاست خارجی عربستان بودیم و همچنین محمد بن سلمان در برخورد با ایران نیز رویکردی تهاجمی اتخاذ کرد و در جامعه عربستان و جهان عرب نشان داد که می‌تواند قاطعانه در برابر ایران و نفو ذ منطقه ای ایران بایستد.

 

دکتر اسدی با اشاره به تعاملات بین المللی محمد بن سلمان گفت: وی توانست با برخی از کشورهای غربی و همچنین با تیم رئیس جمهور جدید آمریکا و همچنین داماد ترامپ ارتباطات خوبی را برقرار كند.

 

وی با بیان اینکه محمد بن سلمان و ولیعهد امارات روابط بسیار نزدیکی دارند، اظهار داشت: ولیعهد امارات در سفری که به آمریکا داشت نقش مهمی در رویکرد ترامپ نسبت به ریاض بازی کرد و همچنین با توجه به رویکرد ضد اخوانی امارات، وی در این سفر توانست نگاه ضد قطری ترامپ را تقویت کند و ما شاهد بودیم که ترامپ در توئیت های خود چند بار قطر را به حمایت از تروریسم متهم کرد.

 

عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: عربستان به دنبال هژمونی در منطقه است و نمی‌تواند کشوری مانند قطر را تحمل کند، عربستان نمی تواند تحمل کند قطر با گروه های غیردولتی در منطقه ارتباط داشته باشد و از فضاهای منطقه برای تبدیل شدن به یک بازیگر منطقه ای و بین المللی استفاده کند. همچنین ارتباط قطر با ترکیه و ایران نیز برای سعودی ها قابل پذیرش نیست.

 

دکتر اسدی در پایان با بیان اینکه مصالحه بین عربستان و قطر محتمل ترین سناریو به نظر می رسد، گفت: ممکن است قطر در کوتاه مدت محدودیت هایی را بپذیرد، اما در بلند مدت این بحران و نوع رفتار عربستان موجب شکاف و بی اعتمادی در بین کشورهای حوزه خلیج فارس خواهد شد.

 

در ادامه این نشست آقای کامران کرمی، روزنامه نگار و پژوهشگر مسائل خلیج فارس به بررسی تغییرات داخلی عربستان و تاثیر آن بر سیاست خارجی این کشور و بحران با قطر پرداخت و اظهار داشت: با تغییرات به وجود آمده و تغییر جریان افقی انتقال قدرت در عربستان بحث پادشاهی موروثی یا مشروطه به وجود می آید که می‌توان گفت آنچه محتمل تر است موروثی شدن قدرت در شاخه سلمان است.

 

وی با بیان اینکه سازشکاری به حیات وهابیت رسمی در عربستان کمک کرده است، گفت: جریان جدیدی که ترکیبی از سلفی گری و اخوان است در عربستان ظهور کرده که ترس سعودی ها از این جریان نوسلفی ها است.

 

این پژوهشگر مسائل خلیج فارس با اشاره به سند ۲۰۳۰ و گشایش های فرهنگی- اجتماعی که در آن درنظر گرفته شده است، عنوان کرد: محمد بن سلمان با رفتارهای خود به دنبال نشان دادن چهره جدیدی از عربستان است ولي برخی در عربستان نیز رفتارهای وی را پوپولیستی می دانند و معتقدند وی به دنبال عوام فریبی است.

 

آقای کرمی تاکید کرد: از طرفی بحث اجماع عربی و حضور قطر در ناتوی عربی برای عربستان حیاتی است.

 

وی با بیان اینکه در عربستان برخی معتقدند که این کشور در سیاست خارجی از ظرفیت های خود در برابر ایران استفاده نکرده است و باعث نفوذ ایران در منطقه شده است، اظهار داشت: تلاش برای تشکیل ناتوی عربی و مصاحبه های محمد بن سلمان در مورد ایران نشان می دهد که ایران به عنوان یک چالش برای عربستان مطرح است.

 

این پژوهشگر مسائل خلیج فارس با تاکید بر نقش روابط صمیمی محمد بن سلمان و ولیعهد امارات در هماهنگی بین این دو کشور، به پروژه کودتا در قطر و امارات اشاره کرد و گفت: آنچه در روابط عربستان و قطر اتفاق افتاده است بخش زیادی از آن به پروژه هویت یابی قطر در خاورمیانه بر می‌گردد، قطری که بعد از کودتا تا امروز از یک بازیگر ذره ای به بازیگری منطقه ای تبدیل شده است برای عربستان قابل تحمل نیست.

 

کرمی در پایان تصریح کرد: قطر همچنان بر نپذیرفتن شروط کشورهای عربی اصرار می کند و احتمال تعدیل این شروط و کاهش تنش وجود دارد و این بحران ظرفیت زیادی برای تبدیل به یک جنگ در شورای همکاری خلیج فارس نخواهد داشت.

 

گزارش: جواد حیران نیا؛ دبیر گروه خلیج فارس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه