گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

مبارزه با داعش، فرصتى براى نزديكى ايران و تركيه

گسترش قدرت گروه های سلفی جهادی در سوریه و عراق به ویژه تسلط دولت اسلامی (داعش) بر بخشهای گسترده ای از این دو کشور، فرصتی است برای بسط روابط امنیتی و سیاسی ترکیه و ایران. این تحول، نتایج واکنش های متعارض این دو کشور را نسبت به تحولات موسوم به بهار عربی کم رنگ کرده و باعث تقویت روابط دو کشور خواهد شد.

 

کم نیستند تحلیل گرانی که معتقدند ترکیه به دولت اسلامی (داعش) و دیگر گروه های تندروی اسلامی به عنوان فرصتی برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی اش در منطقه از جمله برای تحدید نفوذ فزاینده منطقه ای ایران می نگرد و به این علت، گسترش تنش در روابط آینده ایران و ترکیه را پیش بینی می کنند. اما واقعیت این است که هم از منظر مولفه های هویتی و هم از منظر ملاحظات امنیتی این دو کشور، نگرانی از گسترش قدرت گروه های سلفی جهادی منطقه، فرصتی برای گسترش روابط امنیتی و سیاسی ایران و ترکیه خواهد بود.

 

مقامات حاکم بر ترکیه با توجه به تفسیر خاص خود از انقلاب های عربی منطقه و تلاش برای سرنگونی رژیم حاکم بر سوریه، به صورت تاکتیکی، در خصوص حمایت مالی و لجستیکی از گروه های مختلف معارض حکومت سوریه از ارتش آزاد گرفته تا گروه های سلفی جهادی در سوریه گشاده دست بوده اند. با این وجود و از منظر هویتی، ترکیه گروه های سلفی جهادی را نه دوست خود، بلکه دشمن خود می داند و از منظر امنیتی نیز واقف است که گروه هایی چون دولت اسلامی، در آینده ای نه چندان دور به یکی از مهمترین کانون های تهدید امنیتی برای این کشور تبدیل خواهند شد.

 

شكي نيست كه سياست تنش زدايي پيشين تركيه در روابط با سوريه بعد از انقلاب هاي عربي دچار تغيير شد و در چند سال اخير شاهد ائتلاف اين كشور با بخش مهمي از كشورهاي غربی و عربي براي سرنگوني رژيم حاکم بر سوریه بوديم. این تحول البته به چالشی مهم در روابط ترکیه با ایران نیز منجر شد. اما نکته مهم اینجاست که این تغییر رویکرد، برآمده از مولفه های هویتی این کشور بوده است. ترکیه در چارچوب این مولفه های هویتی، انقلاب هاي منطقه را در مسير تلاش مردم منطقه در آزادي از بند حكومت هاي استبدادي تفسير مي كند. از دیگر سو این کشور، منافع و امنيت خود را در گسترش حكومت هايي با ساختار حاكميتي مشابه خود که از منظر حاکمین این کشور در آن آزادي خواهي با هويت طلبي اسلامی عجين شده است، جستجو می کند. دور از ذهن نیست که با نقش آفرینی مولفه اسلامی این هویت که متاثر از اسلام سنی است، ترکیه نسبت به گسترش نفوذ ایران و سایر گروه های شیعی حساس و نگران باشد.

 

در ماه های اخیر البته سیاست راهبردی ترکیه در خصوص کمک به سقوط رژیم حاکم بر سوریه تغییری نیافته است. ترکیه به هر دو صورت اعلامی و اعمالی بر تغییر نظام حاکم بر سوریه و جایگزینی آن با حکومتی برآمده از خواست مردم به عنوان تنها راه تضعیف و نابودی گروه های تروریستی رجحان قائل است. به اعتقاد مقامات ترک افزایش نفوذ و قدرت گروه های تروریستی در سوریه و عراق، تا حدود زیادی نتیجه واکنش طبیعی جمعیت اهل سنت این کشورها نسبت به اقدامات نظام های سیاسی مسلط شیعی در عراق و سوریه بوده است. با این وجود همانگونه که گفته شد هم از منظر هویتی و هم از منظر امنیتی، گروه های جهادی سلفی به کابوسی برای ترکیه بدل شده و یا خواهند شد.

 

از منظر هویتی، بخش اسلامی هویت ترکیه بیشتر حامل سنت های صوفیانه و اخلاق سکولار است و از این منظر با اسلامگرایی افراطی، خشن و تکفیری گروه هایی چون دولت اسلامی سر سازش نخواهد داشت. در ضمن با تثبیت قدرت دولت اسلامی، گفتمان خلافت اسلامی این گروه، به مانعی جدی برای گسترش مدل حکمرانی مورد تاکید این کشور بدل خواهد شد. مدلی که به اعتقاد ترکیه واجد بهترین نهادهای لازم برای تثبیت نظم جدید منطقه ای بعد از بهار عربی در منطقه است.

 

 از منظر ملاحظات امنیتی نیز افزایش قدرت گروه های جهادی در عراق و سوریه، ترکیه را با دو خطر عمده مواجه کرده و یا خواهد کرد: گسترش شبکه های فعالیت داعش و گروههای جهادی در ترکیه و احتمال تجدید حیات گروه های بنیادگرای اسلامی داخلی ترکیه از جمله جنگ خیابانی بین حزب الله ترکیه و کردها در منطقه دیاربکر ترکیه را در ماه اکتبر سال میلادی گذشته از نشانه های این امر می دانند.) دوم، به چالش کشیده شدن فرایند عادی سازی مسئله کردها در ترکیه به عنوان یکی از راهبردی ترین اهداف نخبگان حاکم بر ترکیه. با توجه به درگیری نظامی مستقیم و فعالانه پ.ک. ک در عراق و سوریه، مقامات ترکیه، شاهد افزایش محبوبیت بین المللی این گروه هستند. محبوبیتی که احتمالا به فزونی یافتن خواسته های طرف کرد در جریان مذاکرات صلح با مقامات ترکیه خواهد انجامید. در ضمن در صورت شکست مذاکرات، هر گونه تصمیم احتمالی را برای آغاز مجدد عملیات نظامی علیه پ.ک.ک با مشکل مواجه خواهد کرد.

 

در نقطه مقابل ترکیه، ایران، انقلاب های عربی را "بیداری اسلامی" می خواند و تحولات سوریه را تلاش غرب برای تضعیف محور مقاومت با استفاده از گروه های تروریستی سلفی تفسیر می کند. همین تفسیر متفاوت با تفسیر ترکیه از این تحولات بود که واکنش های متعارض و در نتیجه ایجاد تنش در روابط ایران و ترکیه را به همراه آورد. البته باید توجه داشت که تغییر درک از تهدید دوجانبه و همچنین ملاحظات ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک در روابط دوجانبه، از گسترش این تنش ها در سطح غیر قابل کنترل جلوگیری کرد.

 

 ایران به مانند ترکیه هم از منظر هویتی و هم از منظر امنیتی، مخالف تثبیت قدرت جریان های سلفی جهادی است. در این چارچوب یکی از مبانی سیاست منطقه ای ایران، جلوگیری از گسترش نفوذ این جریان ها به عنوان یکی از عوامل اصلی برهم زننده امنیت منطقه ای و همچنین تحدید نفوذ ایران در منطقه است. نقش غیر قابل انکار ایران در شکل گیری دولتی فراگیرتر در عراق و همچنین کمک لجستیکی به دولت های عراق و سوریه، اقلیم کردستان و گروه های مخالف دولت اسلامی همگی در راستای همین سیاست ارزیابی می شوند.

 

به نظر می رسد نگرانی مشترک ایران و ترکیه در خصوص تفکرات و نفوذ گروه های تکفیری جهادی– البته با منطق های هویتی و امنیتی متفاوت – عامل مهمی در بسط روابط سیاسی و امنیتی ایران و ترکیه خواهد بود و این بدان معنی نیست که تفاسیر متفاوت این دو کشور از تحولات منطقه و همچنین اختلاف دیدگاه آنها در خصوص نهادهای مناسب نظم جدید منطقه ای، بر سیاست خارجی آنها سایه نیفکند.

 

سفر قریب الوقوع رئیس جمهور ترکیه به ایران فرصتی خواهد بود برای انتقال نگرانی ها و مبادله راه حل ها و ایده های این دو قدرت عمده منطقه ای برای بهبود شرایط اسف بار کنونی منطقه. به نظر می رسد یکی از راه حل های مهم پیش روی دو کشور، همکاری در گسترش تجربه تشکیل دولت فراگیرتر عراق در سوریه باشد. رخدادی که به مانند نمونه عراق، احتمالا به تغییر سریع موازنه قوا به ضرر دولت اسلامی در سوریه نیز خواهد انجامید.


نویسنده