کودتا و گفتمان پارلمانتاریستی در ترکیه و منطقه

تحلیل گران مسائل ترکیه دلایل متفاوتی را در خصوص ناکامی کودتای اخیر در ترکیه ذکر کرده اند. دلایلی چون دفاع توده ها از دولت مستقر؛ برنامه ریزی و محاسبات نادقیق کودتا گران؛ همراهی نکردن بخشهای اصلی ارتش و احزاب مخالف دولت با کودتا و حتی دلایلی مبتنی بر تئوری توطئه. گرچه حداقل بخشهایی از دلایل ذکر شده از منظر چارچوب عینی تحولات قابل تامل هستند، ولی چارچوب های ذهنی و گفتمانی این رخداد باید مورد توجه بیشتر قرار گیرند. در این راستا تاثیر گفتمان پارلمانتاریستی در ترکیه بر ناکامی کودتا و همچنین پیامدهای این کودتا بر این گفتمان باید در کانون توجه قرار گیرد. به نظر می رسد فرایند قدرت یابی گفتمان پارلمانتاریستی در ترکیه از مهمترین دلایل ناکامی کودتای اخیر در این کشور بوده است. در ضمن متاثر از کنش های بازیگران اصلی سپهر سیاسی ترکیه به ویژه آقای اردوغان، این کودتا می تواند به تضعیف و یا تقویت گفتمان پارلمانتاریستی در این کشور و حتی در کشورهای منطقه منجر شود.
 
بررسی تحولات سه دهه اخیر ترکیه نشانگر حرکت گام به گام ترکیه در مسیر پیگیری و تحقق مطالبات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از طریق سازوکارهای پارلمانتاریستی بوده است. در چارچوب گفتمان پارلمانتاریستی، کم هزینه ترین و موثرترین راه تحقق یک نظام سیاسی فراگیر و دموکراتیک در جامعه، پیمودن مسیری طولانی است که در آن ارزشهای دموکراتیک به صورت تدریجی در جامعه درونی می شود و تمامی گروه های سیاسی و اجتماعی، گام به گام، نمایندگان خود را در قدرت می یابند.  قدرت یابی حزب عدالت و توسعه نیز هم محصول ارجحیت سازوکارهای پارلمانتاریستی بوده است و هم موجب تقویت این سازوکارها شده است. در این چارچوب، تحولات سیاسی و به ویژه اقتصادی بعد از انتخاب مسیر اقتصاد بازار آزاد در ترکیه، به همراه فرایند الحاق این کشور به اتحادیه اروپا، موجبات درون گذاری گروه های سیاسی و اجتماعی تا پیش از این حاشیه ای جامعه را فرایندهای سیاسی مهیا ساخت. در ضمن حزب عدالت و توسعه پس از کسب قدرت، با اهداف راهبردی و همچنین با هدف ایجاد چتری امنیتی برای خود در مقابل نظامیان با استفاده از امکانات و ظرفیت های داخلی و بین المللی خود (از جمله اتحادیه اروپا)، گام به گام در مسیر تقویت گفتمان پارلمانتاریستی و همچنین تحدید نفوذ بازیگرانی که تا پیش از از این از حق وتو در کشور برخوردار بودند گام نهاد.
 
تقویت حضور دو گروه اجتماعی و قومیتی مهم ترکیه یعنی گروه های اسلامی و کردها در سپهر سیاسی این کشور را نیز باید در چارچوب تقویت گفتمان پارلمانتاریستی در این کشور مورد ارزیابی قرار داد. به عنوان مثال در سالهای اخیر، بخش اعظم کردهای ترکیه برای تحقق مطالبات خود به روشهای پارلمانتاریستی متکی شده اند که البته استفاده از آن را در سپهر سیاسی ترکیه تا حدودی مهیا می بینند. در این متن است که وزن کنش ها و راه حل های نظامی و همچنین نفوذ حامل اصلی این کنش یعنی پ.ک.ک برای حل "مسئله کردها" تا حد زیادی کاهش می یابد. در واقع در این چارچوب است که پ.ک.ک نتوانسته است حمایت گسترده اجتماعی در خصوص اقدامات مسلحانه اخیر خود جلب نماید. شاهد مثال این مسئله آن است که عدم توفیق حزب دموکراتیک خلق ها برای فاصله گرفتن از راهبردهای نظامی پ.ک.ک، موجب کاسته شدن حدود یک میلیون رای از آراء این حزب در انتخابات پارلمانی پیش از موعد ترکیه شد.
 
عدم حمایت احزاب مخالف دولت از کودتا نیز در چارچوب حضور پر قدرت گفتمان پارلمانتاریستی در این کشور قابل ارزیابی است. شکی نیست که با اثرگذاری عواملی چون تضعیف چشم انداز پیوستن به اتحادیه اروپا بعد از سال 2005، تحولات بهار عربی و برخی تغییرات در موازنه قوای داخلی، در سال های اخیر شاهد سربرآوردن گرایشات انحصارطلبانه تر حکمرانی در نزد حاکمین ترکیه و به ویژه شخص آقای اردوغان بوده ایم. با این وجود، احزابی چون جمهوری‌خواه خلق و دموکراتیک خلق ها که شدیدا مخالف رویکردهای اخیر دولت ترکیه هستند و برخی از آن ها در دهه های گذشته حداقل به صورت ضمنی موافق کودتای ارتش برای بازگرداندن مسیر سیاسی کشور بودند، به کودتاگران پشت کردند. در چارچوب این نگاه، با وجود شکست دولت مستقر در نتیجه کودتا، بزرگترین قربانی بلند مدت کنش های مبتنی بر کودتا، فرایند دموکراتیزاسیون و گفتمان پارلمانتاریستی خواهد بود. اگر این کودتا را با کودتای نظامیان در مصر مقایسه کنیم به این نکته پی می بریم که از عمده دلایل توفیق کودتاگران مصری، ضعف گفتمان پارلمانتاریستی در سپهر سیاسی و اجتماعی مصر بوده است. کودتایی که موجب حذف ئیس جمهور قانونی این کشور شد و برای سالها، ایجاد نظامی فراگیر در این کشور را با تردید جدی مواجه ساخت.
 
به نظر می رسد کنش های بازیگران اصلی سپهر سیاسی ترکیه به ویژه آقای اردوغان پس از کودتا می تواند تضعیف و یا تقویت گفتمان پارلمانتاریستی در این کشور را به همراه آورد. مسئله ای که بر تحولات سیاسی کشورهای منطقه نیز اثر خواهد گذاشت. در این چارچوب اگر روند تحولات پس از کودتا به تضعیف روند درون گذاری سیاسی در این کشور منجر شود و آزادی های سیاسی و اجتماعی را بیش از پیش با مخاطره همراه سازد، احتمال تضعیف گفتمان پارلمانتاریستی در ترکیه و در نتیجه بروز مجدد کنش های سیاسی و قومیتی غیر مدنی در این کشور در آینده ای نه چندان دور، دور از ذهن نخواهد بود. شاید اظهارات رهبران اروپا و مقامات اتحادیه اروپا از اقدامات دولت ترکیه پس از کودتا هم در راستای نگرانی از تحقق این سناریو صورت گرفته باشد. به عنوان مثال  مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا از رویکرد آنکارا درباره شرایط پس از کوتای نافرجام در این کشور انتقاد کرد و به ترکیه هشدار داد که بنابر قانون عمل کند. در نقطه مقابل، در صورتی که رهبران دولت حاکم در ارزیابی های خود به این نتیجه مهم برسند که تنها دلیل شکست کودتای اخیر و دچار نشدن سرنوشت آنها به رهبرانی چون عدنان مندرس، تنها به دلیل بروز و ظهور گفتمان پارلمانتاریستی در این کشور بوده است، اتخاذ سیاست های انحصاری و غیر دموکراتیک توسط حاکمین کاهش خواهد یافت و فرایند تقویت گفتمان فوق تقویت خواهد شد.
 
نکته قابل توجه دیگر، اثر پذیری کشورها و جوامع منطقه از کنش های پس از کودتا توسط رهبران ترکیه است. جایگاه ژئوپلتیک و ژئوکالچر ترکیه، الگوپذیری بسیاری از کشورهای منطقه از ترکیه را موجب شده است. در سالهای اخیر و متاثر از کنش های رهبران ترکیه پس از تحولات موسوم به بهار عربی، گرچه ترکیه با کاهش قدرت نرم خود مواجه شده است، با این وجود، این کشور همچنان از منظر توان تلفیق مولفه های دموکراتیک و اسلامی کشوری پیشرو محسوب می شود. در این راستا تقویت و یا تضعیف گفتمان پارلمانتاریستی در این ترکیه، احتمالا تاثیرات مشابهی را در بسیاری از کشورها و جوامع منطقه به همراه خواهد داشت.
 


نویسنده