قدرت های بزرگ گروه مطالعاتی خاورمیانه و قدرت های بزرگ

سوریه؛ منطقه، جهان

روز چهارشنبه 16 بهمن ماه 1392، نشست دیگری از مجموعه نشست های گروه مطالعاتی "خاورمیانه و قدرت های بزرگ" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوع "سوریه؛ منطقه، جهان " با حضور دکتر حسین دهشیار مدیر گروه و همچنین اعضای گروه و برخی دانشجویان مقطع دکتری و کارشناسی ارشد برگزار شد.

نکات مطرح شده در این نشست به شرح ذیل می باشد: ریشه اتفاقات و حوادث سوریه در طی سه سال گذشته را می­توان از دو منظر داخلی و بین­ المللی بررسی نمود. در سطح داخلی، وجود گسل سیاسی و عدم تفاهم میان گروه­های مرجع حاضر در این کشورمانند علوی­ها، سنی­ها، صاحبان سرمایه و حزب بعث مانع از حل مشکلات میان آن­ها و تعمیق اختلافات گردید. این گروه­ها که می­توان از آن­ها تحت عنوان نخبه­های متعارض با یکدیگر نام برد، در خصوص این­که چه گروهی؛ چرا؛ چه چیزی و چه میزانی از قدرت را به دست آورد، به تفاهم با یکدیگر دست نیافتند، لذا شاهد ادامه و گسترش درگیری در سوریه می­باشیم.

در طی سه سال درگیری سوریه، شاهد نقش آفرینی قدرت­های منطقه­ای و جهانی در این بحران هستیم. اگر بخواهیم صرف­نظر از دلیل حضور و نفوذ قدرت­های منطقه­ای، به موضوع حضور و نفوذ قدرت­های جهانی به خصوص غرب و آمریکا بپردازیم باید گفت که ایالات متحده امریکا به طور کلی براساس الزامات داخلی خود، به ایفای نقش در سطح بین­المللی بر اساس نظریه  (inside-out )می پردازد. این نقش می­تواند به دو شکل سازنده و مخرب باشد. نقش سازنده آمریکا را می­توان در ارتباط با اروپای بعد از جنگ جهانی دوم و نقش مخرب آن را در منطقه خاورمیانه دید، چرا که الزامات داخلی آمریکا به لحاظ ارزشی، در تعارض با ارزش­های اسلامی کشورهای خارومیانه قرار دارد. نقش مخرب آمریکا در خاورمیانه در اشکال مختلف دخالت مانند: ایجاد و حمایت از کودتا، بی­ثباتی، تحریک یک گروه علیه گروه دیگر و حمله نظامی قابل ارزیابی است.

 دخالت آمریکا در سوریه را می­توان براساس این مسأله تبیین کرد که به طور کلی، هدف غایی و نهایی واشنگتن در خاورمیانه ایجاد نظم آمریکایی و حرکت به سمت عملیاتی نمودن آن می­باشد. حال هر زمانی که  بر اساس نظریه  opportunity  مجال وفرصتی  وجود بیاید، آمریکا بی­درنگ از آن، در راه رسیدن به اهداف خود استفاده خواهد کرد. از این رو می­توان وجود اختلاف میان نخبه­های متعارض در سوریه را به منزله ایجاد فرصتی برای واشنگتن تعبیر نمود که خود گروه­های مختلف سوری آن را به وجود آوردند.  

از بعد دیگر می­توان حضور و نقش امریکا در بحران سوریه را ناشی از هم­پوشانی دو محور: الزامات داخلی آمریکا و نیز استفاده از شرایط و فرصت ایجاد شده دانست؛ به این معنا که هم الزامات داخلی آمریکا در راستای گسترش نفوذ و ارزش های آمریکایی است و هم  فرصت ایجاد شده ناشی از فضای داخلی مغشوش و سرشار از تعارض میان نخبگان سوری، توجیه­گر این حضور می­باشد. در این بین، راه­حلی که می­تواند در مقابل آمریکا و نفوذ آن در منطقه مورد استفاده قرار گیرد و مانع از ایجاد هرگونه فرصت برای آن­ کشور شود، همانا دستیابی به تفاهم و عقلانیت میان مردم و نخبگان کشورهای منطقه است. پس از این­که تفاهم میان خود این گروه­ها در داخل ایجاد شد، در گام بعدی می­توان سراغ مذاکره با غرب و حل مشکلات فی­مابین رفت . موضوعی که در سوریه مشاهده نشد؛ چنانکه احمد جربا، نماینده معارضان سوری که در نشست ژنو 2 حاضر بود، به جای مردم سوریه، از کشورهای خارجی جهت حل بحران کشورش درخواست کمک نمود.

باید در نظر داشت که اهمیت سوریه برای آمریکا و پیگیری مسائل آن، در ارتباط با نقش و جایگاه دمشق در مثلث ایران- حزب­ ا..- سوریه و حفظ امنیت اسرائیل به عنوان شریک استراتژیک و راهبردی واشنگتن در منطقه می­باشد. در حقیقت، آمریکا از طریق جنگ سوریه، در پی تضعیف جایگاه استراتژیک ایران و حزب ­ا... به صورت غیرمستقیم و حمایت و تقویت نقش عربستان در منطقه است. نقش آمریکا در منطقه خاورمیانه، نقشی مخرب با هدف حذف و یا تضعیف دشمنانش در راستای تغییر فرهنگی خاورمیانه و گسترش نظم لیبرال مدنظر خود می­باشد؛ نظمی که به زعم سیاست­مداران آمریکایی با اصول اسلام سیاسی و نظم موردنظر آن در تعارض قرار دارد.
 
گزارش: زهرا محمودی پژوهشگر مهمان و دبیر گروه خاورمیانه و قدرت های بزرگ پژوهشکده