آینده سوریه در گرو نزدیکی مواضع آمریکا و ایران

آیا نزدیکی مواضع ایالات متحده امریکا و ایران به بحران طولانی مدت در سوریه پایان خواهد داد؟ بنظر می رسد که ایالت متحده امریکا کماکان به مواضع اولی خود مبنی بر سقوط رژیم اسد و ادامه دار بودن جریان دمکراسی خواهی ملت های خاورمیانه اعتقاد دارد. اما احساس خطر از دو موضوع یعنی استفاده از سلاح های شیمیایی توسط دولت سوریه و گسترش افراط گرایی، موجب شده تا با یک چرخش سریع از مواضع اولیه خود دست بکشد. بنابراین تلاش دارد با درک درست از تاثیر زیاد ایران برجریانات منطقه ای و بخصوص سوریه در جهت کاهش بحران گام بردارد.

 

برخی معتقدند که ایالات متحده در رابطه با پرونده سوریه از اتخاذ یک موضع ثابت عاجز شده و در یک دوراهی قرار گرفته است. در یک سو حمایت از جریان های مخالف اسد برای براندازی اسد و در سوی دیگر  قطع حمایت از آن ها و مسکوت نگاهداشتن بحران در این کشور وجود دارد.

 

تحولات جهان عرب که با اهدافی چون اصلاحات سیاسی و رهایی از اقتدارگرایی، دموکراسی سازی، اصلاحات اقتصادی و رهایی از فقر آغاز شد، نقطه عطف توازن قدرت در منطقه خاورمیانه گردید و توانست بیش از دو سال چشم انداز منطقه را تحت تاثیر قرار دهد. اما مسایل سیاسی- اجتماعی ملت های منطقه تحت الشعاع  سیاست های خارجی دولتها در معادلات قدرت منطقه ای قرار گرفت.

 

این تحولات که با فرار بن علی از تونس اغاز شد، شروعی برای سقوط دیکتاتوری های دیگر کشورهای منطقه مانند مصر بود که در سوریه به بن بست رسید. زیرا خیزش های مردمی در سوریه با دوگانگی میان معتقدان به اصلاحات و انقلاب دچار افول شد و شکاف میان گروه های مخالف و موافق دولت پای کشورهای منطقه و فرامنطقه را به بحران حاصل از این اختلاف کشانید. از این رو سوریه محل تلاقی اهداف و پویایی های بازیگران منطقه ای شد که برای افزایش نقش منطقه ای خود و گاهی رهبری سیاسی، بر سرنوشت دیگر ملت ها اثر می گذارند. ایران، ترکیه و عربستان سه بازیگر اصلی منطقه ای و امریکا و روسیه دو بازیگر فرامنطقه ای با یکدیگر در صحنه سیاسی سوریه منافع یکدیگر را به چالش کشیدند و همه این بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای با تمامی ابزارهای قدرت ملی خود در پی افزایش قدرت و نفوذ خود بخشی از پیچیدگی های سیاست های منطقه ای شدند. ایران و عربستان در حمایت از دو جریان شیعی و سنی در سوریه با یکدیگر رقابت کردند و ترکیه بدنبال دور بودن از ترکش های این بحران در کشور همسایه اش و رفع تهدیدات امنیت ملی فعالانه در صحنه حضور پیدا کرد.

 

در این میان دولت اوباما با هدف مدیریت تحولات خاورمیانه از طریق دیپلماسی عمومی با هدف دمکراسی سازی مسایل سوریه را دنبال می کرد. زیرا برهم خوردن ثبات منطقه ای را مغایر با منافع امریکا می دانست. روسیه نیز برای افزایش نقش منطقه ای خود و مهار امریکا از پتانسیل های منطقه ای خود استفاده نموده و بیشترین تلاش را درجلوگیری از توسعه طلبی های امریکا در سوریه داشت. در یارگیری های صحنه سیاسی سوریه همگرایی میان ایالات متحده امریکا، ترکیه و عربستان از یک سو و در سوی دیگر جبهه ایران و روسیه قرار داشت.

 

بعد از گذشت نزدیک به دو سال از بحران داخلی سوریه از آنجایی که سرنوشت خاورمیانه همواره به دست قدرت های فرامنطقه ای رقم خورده این بار هم امریکا در یک تغییر استراتژی وارد جبهه مقابل شده و به همراهی روسیه و ایران به یک راه حل دیپلماتیک دست زد که همانا نابودی سلاح های شیمیایی سوریه در قبال جلوگیری از حمله نظامی به این کشور بود که  با مخالفت های جدی عربستان و ترکیه نیز روبرو شد. 

 

در واقع ایالات متحده  پس از قبول حضور قدرتمند ایران در صحنه سیاسی سوریه، متحدان منطقه ای اش یعنی ترکیه و عربستان را که با او در صف مخالفان اسد قرار داشتند، کنار زده و  دیپلماسی را تنها راه حل بحران در سوریه اعلام کرد. بدنبال آن طرح های ایالات متحده در حمله موشکی و هوایی به سوریه تسلیم یک سیاست دیپلماتیک منع استفاده از سلاح های شیمیایی از جانب سوریه شد. هدف حمله نیز جلوگیری از استفاده اسد از سلاح های شیمیایی علیه شهروندان سوری اعلام شده بود. 

 

پذیرش امحای تسلیحات شیمیایی سوریه تنها تصمیم شگفتی آور امریکا نبود که او را در کنار ایران و روسیه قرار می داد، بلکه در اتفاق بسیار مهم بعدی یعنی توافق ژنو و نزدیکی امریکا با مواضع ایران تغییر استراتژی بعدی امریکا را رقم زده که در مدت کوتاهی توانست موجبات بهت بسیاری را فراهم کند. در راستای توافق ژنو، امریکا تصمیم گیری های جدیدی مبنی بر قطع کمک های مالی و تسلیحاتی به مخالفان سوری اتخاذ کرد.

 

تغییرات ژئوپلیتیک خاورمیانه در سه سال اخیر زمینه مساعدی را برای نقش سازنده ایران در تحولات منطقه ای فراهم کرده و تعامل میان دو کشور ایران و امریکا در کنفرانس ژنو نیز مدیریت جدیدی را برای منطقه رقم زده است. سند تفاهمی که در ژنو میان ایالات متحده امریکا و ایران امضا شد از یک سو توانست باعث کاهش بی اعتمادی میان دو کشور پس از 30 سال شود. از سوی دیگر واکنش های کشورهای منطقه را در قبال یکدیگر و بخصوص در رابطه با سوریه به سوی هراس از تغییر خاورمیانه به سود ایران و دست برتر ایران در سوریه و لبنان و عراق هدایت کرد.

 

 می توان انتظار داشت که سرنوشت سیاسی سوریه تا حد زیادی وابسته به تعامل امریکا به عنوان قدرت فرامنطقه ای و ایران تحت عنوان قدرت منطقه ای باشد. ایالت متحده  امریکا پس از بحران سوریه به دو نتیجه اساسی دست یافته  است. نخست، دامنه و قلمرو بیرونی برخی کشورها افزایش یافته است چنانچه در اکثر کشورهای خاورمیانه در حمایت از عقبه خود  نفوذ کرده اند. دوم، راه حل های منطقه ای بر سیاست های فرامنطقه ای غالب شده و بازیگران منطقه ای با افزایش قدرت ملی خود به نقش آفرینی هرچه بیشتر به راه حل های منطقه ای روی می اورند.

 

حاصل این نتایج در شرایط کنونی موجب تغییر استراتژی اوباما به اندازه ای شده که سنای امریکا را تهدید به وتوی طرح هایش در رابطه با مسایل ایران می نماید. ایران هم در ماه های اخیر با برقراری تعادل در سیاست های منطقه ای اش به اهمیت جایگاه منطقه خود در معادلات قدرت منطقه ای همانگونه که در افق چشم اندازش پیش بینی کرده بود، صحه گذاشته و با سیاست تنش صفر به مسایل منطقه ای نگاه کرده که انتظار می رود تغییر مواضع شدید هر دو کشور بتواند اینده سیاسی سوریه را در راستای حل بحران پیش ببرد.


نویسنده