چین و تحولات جهان عرب

چین همچون روسیه نگران گسترش نقش و نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه و از دست رفتن کشورهایی همچون سوریه در چارچوب تحولات عربی است. این دو کشور با اکراه با قطعنامه شورای امنیت برای دخالت در لیبی موافقت کرده و در برابر هرگونه قطعنامه جدید برای دخالت در سوریه و هر کشور دیگری مقاومت می‏کنند. این دو همچنین در جریان تحولات جهان عرب، احترام بیشتری بر اصول حفظ حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی داشته‏اند که معمولاً آمریکایی‏ها از آنها برای دخالت در امور سایر کشورها استفاده می‏کنند.
 

 با وجود این دیدگاه‏های مشترک، موضع چین نسبت به تحولات در کشورهای منطقه خاورمیانه و در برابر آمریکا تا اندازه زیادی ملایم‏تر از روسیه بوده است. علت این موضوع به کلیت روابط کلان چین و آمریکا، سیاست مدارای چین در قالب «موازنه نرم محور» در برابر نظم آمریکایی و نگاه عمدتاً اقتصادی و انرژیک این کشور به خاورمیانه برمی‏گردد. 
 

به باور بسیاری برخلاف روسیه که به دنبال ایجاد موازنه سخت در برابر آمریکا است، چین بیشتر به دنبال موازنه نرم با این کشور است. کشورها در چارچوب موازنه نرم محور تلاش می‏کنند از طریق دیپلماسی، سازمان‏ها و رژیم‏های بین‏المللی قدرت کشور برتر را موازنه دهند. در مقابل در موازنه سخت محور، تاکید اصلی بر راه‏کارهایی همچون افزایش قدرت نظامی و اتحادهای نظامی است. نشانه‏های این تفاوت را می‏توان در سیاست‏های متفاوت چین و روسیه طی چند ماه گذشته در برابر آمریکا به خصوص در جریان تحولات جهان عرب مشاهده نمود.
 

 در این زمینه می‏توان از هشدارهای پوتین برای انتقال سامانه‏های موشکی به مرز اروپا، اعلان طرح ایجاد سپر دفاع موشکی مشترک با ایران و چین، ارسال موشک‏ به سوریه و تهدید به ارسال نیروی‏های نظامی به کوبا، به عنوان نشانه‏های تلاش روسیه برای ایجاد موازنه سخت نام برد. در مقابل، چینی‏ها نه تنها از انجام چنین اقداماتی دوری می‏کنند، بلکه در حوزه‏های مختلف به خصوص اقتصاد و انرژی همکاری‏های نزدیکی با آمریکا دارند. بر این مبنا، بخش مهمی از موضع تهاجمی روسیه نسبت به تحولات عرب را باید در کلیت روابط دوجانبه با آمریکا که در چارچوب موازنه سخت محور قرار دارد بررسی کرد. به همین شکل، موضوع ملایم‏تر چین در برابر آمریکا در جریات تحولات عربی را باید ناشی از ماهیت کلان روابط دوجانبه این دو در قالب موازنه نرم محور ارزیابی نمود.
 

ضمن اینکه نقش متغیرهای اقتصادی و به خصوص انرژی را در سیاست نرم‏تر چین در قبال تحولات جهان عرب را نباید نادیده گرفت.  چین پس از آمریکا بزرگ ترین واردکننده و مصرف‏کننده نفت جهان است. بر اساس آخرین آمارهای سال 2011، چین چیزی بالغ بر 9 میلیون بشکه نفت در روز مصرف می‏کند که بیش از نیمی از آن را از کشورهای خارجی به خصوص از منطقه خاورمیانه تامین می‏کند. بنابراین در حالی که موضوع انرژی یکی از نقاط قوت روسیه محسوب می‏شود، چینی‏ها نگرانی فراوانی در مورد انرژی دارند. 
 

کشورهای خاورمیانه همچنین از نظر اقتصادی برای چین اهمیت فراوانی دارند. منطقه خاورمیانه با توجه به زیرساخت‏های ضعیف تولید یکی از بزرگترین بازارهای مصرف کالاهای چینی محسوب می‏شود. در حال حاضر حجم همکاری‏های اقتصادی چین با کشورهای خاورمیانه به خصوص با ایران، بخش مهمی از اقتصاد این کشور محسوب می‏شود. با توجه به این شرایط، برخلاف روسیه که نگاهی امنیتی و سیاسی و همچنین ابزاری برای امتیازگیری از تحولات منطقه خاورمیانه دارد، نگاه چینی‏ها بیشتر اقتصادی و به خصوص در حوزه انرژی است. همین موضوع باعث شده است تا مواضع چین نسبت به تحولات در جهان عرب کمتر از روسیه تهاجمی باشد. بر این اساس، مقامات چین تلاش دارند تا در خاورمیانه موضوعات سیاسی را از موضوعات اقتصادی و انرژی جدا سازند و بیشتر به دنبال تامین منافع اقتصادی و انرژی خود باشند و در نتیجه کمتر درگیر مسائل سیاسی و نظامی منطقه شوند. 
 

ضمن این که موضع اصلی اختلاف بین چین و آمریکا در ارتباط با مسائلی همچون تبت و تایوان در حوزه آسیای جنوب شرقی است و چین حساسیت کمتری نسبت به نفوذ آمریکا در منطقه خاورمیانه دارد. چین حوزه مهم امنیتی و نظامی خود را بیشتر در آسیای جنوب شرقی تعریف کرده و تلاش دارد تا نقش و نفوذ آمریکا در آن منطقه افزایش پیدا نکند. شاهد این موضوع آن است که چینی‏ها در مقابل استراتژی جدید اوباما مبنی بر افزایش حضور نظامی در شرق آسیا به شدت واکنش نشان دادند و هرگونه تحول جدید در این زمینه را عاملی برای تیره شدن روابط دوجانبه و حتی درگیری‏هایی محدود اعلام نمود. در واکنش به اعلام خبر افزایش حضور نظامی آمریکا در شرق آسیا، مقامات چینی آنرا عاملی برای افزایش تنش و احتمالاً درگیری‏های نظامی دانستند و از هم‏اکنون پیامدهای چنین امری را بر عهده آمریکا گذاشتند. این مواضع نشان می‏دهد که چینی‏ها تمرکز اصلی خود را از نظر نظامی و امنیتی بر آسیای شرقی قرار داده‏اند و تمایل کمی دارند تا در سایر مناطق با آمریکا درگیر شوند. 
 

بنابراین هرچند چینی‏ها همچون روس‏ها مایل نیستند که نقش و نفوذ آمریکا با توجه به تحولات جاری در منطقه نهادینه و ساختاری شود، با وجود این تمایل کمتری برای مخالفت جدی با روندهای کنونی دارند. به عنوان نمونه، در حالی که مقامات روسیه با هدف گرفتن امتیاز از آمریکا به دنبال طرح موضوعاتی در مورد ایجاد سپر دفاع موشکی مشترک با چین و ایران و ارسال موشک به سوریه هستند؛ مقامات چین در مواضعی نرم‏تر ضمن احترام به استقلال و حاکمیت کشورهای عربی خواهان اصلاحات و حفظ نظم کنونی در منطقه می باشند.


نویسنده