رهبران جدید و تغییر رویکرد سیاست خارجی در امارات متحده عربی

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: محمد ناصحی، پژوهشگر مهمان و عضو گروه آینده پژوهی غرب آسیا

 

منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا، میدان منازعه بازیگران مختلفی است که برای کسب برتری یا اثرگذاری بر ساخت نظم منطقه ای با یکدیگر رقابت می کنند. رقابت جمهوری اسلامی ایران، عربستان سعودی و ترکیه با توجه به ظرفیت های داخلی، منطقه ای و بین المللی بازیگران یاد شده قابل قبول است اما آنچه در سال های اخیر محل توجه است؛ ورود امارات متحده عربی به رقابت با قدرت های اصلی منطقه است.

 

امارات متحده عربی محذوریت های ژئوپلیتیکی زیادی دارد که آن را در رقابت با قدرت های اصلی منطقه آسیب پذیر می کند؛ وسعت این کشور، 83.600 کیلومتر مربع است که بخش زیادی از آن را مناطق بیابانی غیذ قابل سکونت تشکیل داده است. جمعیت این کشور نیز در حدود 9.800.000 نفر است که از این جمعیت تنها 12٪ بومی اند و 88٪ جمعیت، کارگران خارجی هستند که در پی یافتن شغل و امرار معاش به این کشور مهاجرت کرده اند که حاکی از بحران هویت ملی در امارات است. مدل حکومتی امارات، کنفدرالی است به این معنا که هفت شیخ نشین «ابوظبی»، «دبی»، «شارجه»، «عجمان»، «ام‌القیوین»، «رأس‌الخیمه» و «فجیره» در سال 1971 با یکدیگر متحد شدند و کشور امارات متحده عربی را تشکیل دادند. این مدل از همان ابتدا بستری برای رقابت های داخلی بین شیخ نشین ها ایجاد کرد که از زمان تاسیس تا به امروز مشهود است. مهمترین قبایل حاکم در امارات، آل نهیان(ابوظبی) و آل مکتوم(دوبی) هستند که بر بستر شکاف هفت شیخ نشین، رهبری اختلاف و بلوک بندی داخلی را در دست دارند. علاوه بر موارد گفته شده، امارات متحده عربی دارای اختلافات مرزی با عربستان سعودی، جمهوری اسلامی ایران، قطر و عمان است و از جانب همسایگان خود احساس تهدید می کند.

 

اما سئوالی که پیش می آید اینکه امارات متحده عبری با چنین محذوریت های داخلی و منطقه ای، متاثر از کدامین متغیرها سیاست خارجی تهاجمی و ماجراجویانه ای در منطقه در پیش گرفته است؟ برای پاسخ به پرسش فوق، عوامل زیادی مانند متغیر فرامنطقه ای مانند آمریکا و بریتانیا، متغیر منطقه ای مانند تغییر ساختار نظم امنیتی منطقه ای بعد از بیداری اسلامی یا بهار عربی، تهدیدات محور مقاومت و ائتلاف اخوانی برای امارات و همچنین رژيم صهیونیستی و متغیر داخلی مانند تحولات دربار ابوظبی برشمرد که یادداشت پیش رو بر متغیر سوم یعنی تحولات دربار ابوظبی بعد از فوت شیخ زايد در سال 2004 تاکید دارد.

 

پس از تشکیل کنفدرالیسم امارات متحده عربی، شورای فدرال متشکل از نمایندگان هفت شیخ نشین تشکیل شد و با توجه به وزن و ظرفیت هر شیخ نشین، مناصب حکومتی تقسیم شد. بر این اساس، امیر ابوظبی به عنوان رئیس دولت و امیر دوبی به عنوان نخست وزیر دولت کنفدرال تعیین گردید. بنابراین شیخ زائد تا زمان مرگ، چهره کلیدی دولت امارات به شمار می آمد. وی در از 1971 تا 2004 تلاش کرد ضمن حفظ روابط حسنه با غالب همسایگان قدرتمند خود، موقعیت امارات متحده عربی را به عنوان دولتی تازه تاسیس تثبیت نماید. وی حتی بخشی از اراضی بیابان خورالعدید را به طی قرارداد 1974 به عربستان سعودی واگذار کرد تا تهدیداتی که از جانب همسایه قدرتمند خود احساس می کرد را مرتفع نماید. رویکرد سیاست خارجی امارات نیز در این دوره متاثر از مشی سیاسی شیخ زائد مبتنی بر همکاری با همسایگان بوده است اما مرگ شیخ زايد در سال 2004 سرآغاز تحولاتی در فضای سیاسی داخلی امارات شد که پس از نزدیک به یک دهه، به حوزه سیاست خارجی تسری یافت.

 

پس از مرگ شیخ زائد، براساس سنت عربی پسر بزرگ وی از همسر اولش «حصة بنت محمد آل نهيان» به نام «شیخ خلیفه بن زائد» جانشین او به عنوان امیر ابوظبی و رئیس دولت امارات متحده عربی شد. شیخ خلیفه در اولین اقدام، برادر تنی خود «شیخ خالد بن زائد» را به عنوان ولیعهد ابوظبی منصوب کرد. این موضوع با مخالفت همسر سوم شیخ خلیفه بن زائد «شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی» مواجه شد. فاطمه بنت مبارک که شش پسر به نام ها «محمد»، «طحنون»، «عبدالله»، «حمدان»، «منصور» و «هزاع» دارد با اخراج خالد بن زائد در سال 2005 از دربار ابوظبی، شیخ خلیفه را وادار کرد تا پسر بزرگ وی یعنی شیخ محمد بن زائد را به ولایتعهدی امارت ابوظبی منصوب نماید.

 

به این ترتیب، اولین فرزند شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی وارد ساختار قدرت شد. شیخ محمد نیز با حمایت مادرش و درایت شخصی، دیگر برادارن تنی خود را به ریاست پست های کلیدی در دولت امارات منصوب کرد. شیخ طحنون به ریاست سازمان اطلاعات(جهاز امنه الامارات)، عبدالله به وزارت امور خارجه، حمدان به معاونت نخست وزیری دولت و استاندار استان غربی، منصور به نایب رئیسی شورای وزیران و مالک باشگاه منچستر و هزاع به نایب رئیسی شورای اجرایی ابوظبی، ریاست هیئت مدیره سازمان هویت و نایب رئیسی هیئت مدیره باشگاه العین نیز به ریاست منصوب شدند. شیخه فاطمه بنت مبارک الکتبی نیز لقب مادر امارات(ام الاماراتین) گرفت.

 

در نتیجه تحولات گفته شده، سیاستگذاری داخلی و خارجی امارات متحده عربی در انحصار خاندان بنی فاطمه قرار گرفته است و زمانی که در سال 2014، شیخ خلیفه دچار سکته مغزی شد، در عمل اداره دولت امارات در اختیار شیخ محمد بن زائد و برادرانش قرار گرفت. به نظر می رسد هیئت حاکمه جدید(بنی فاطمه) برخلاف اسلاف خود، سیاست های بلند پروازانه و جاه طلبانه ای در دستورکار قرار داده اند. به همین دلیل از سال 2005 به این سو قدرت شش امارات دبی، شارجه، عجمان، ام‌القیوین، رأس‌الخیمه و فجیره به نفع دربار ابوظبی و برخلاف اصول کنفدرالیسم کاهش یافت. سرویس های اطلاعاتی مجزای امارت ها در سازمان اطلاعات ابوظبی ادغام شد. ارتش ابوظبی با اتکا به درآمدهای نفتی ابوظبی، چندین برابر ارتش های شش امارت دیگر بزرگ شد و سیاستگذاری خارجی در دربار ابوظبی و بدون هماهنگی با شش امارت دیگر تعیین گردید. موضوعی که بارها توسط دیگر امراء امارات مورد انتقاد قرار گرفته است.

 

در این دوران، به موازات قدرت گرفتن بنی فاطمه در دولت امارات، توسعه طلبی های منطقه ای این کشور نیز افزایش یافته است. به صورتی که امارات متحده عربی از سال 2011 به این سو به متغیری مداخله گر در جنگ داخلی سوریه(2011)، کودتای ارتش به رهبری السیسی در مصر(2013)، جنگ داخلی لیبی بین ژنرال حفتر علیه دولت اخوانی فائز سراج(2014)، حمله به یمن(2015)، کودتای ارتش به رهبری ژنرال اوزتورک در ترکیه(2016)، محاصره قطر(2017)، کودتا ژنرال برهان و حمیدتی در سودان(2019)، سقوط دولت اخوانی بوتفلیقه در الجزایر(2019)، سقوط دولت همسو با مقاومت عادل عبدالمهدی در عراق(2019) و فرآیند عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با برخی کشورهای عربی(2020) تبدیل شده است که حملات 27 دی 1400 بخشی از پیامدهای مداخلات این کشور در منطقه است.

 

بنا بر آنچه آمد، یکی از متغیرهای اساسی در تغییر رویکرد سیاست خارجی امارات متحده عربی از سال 2011 به این سو، تحولات در درون دربار ابوظبی و روی کار آمدن رهبران جوان و ماجراجوی بنی فاطمه است که سودای تغییر نظم امنیتی منطقه بعد از تحولات بیداری اسلامی(بهار عربی) و تضعیف ثدرت های اصلی منطقه مانند عراق، عربستان سعودی و ترکیه را در سر دارند. بنابراین تغییر ادراک نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی ایران نسبت تغییرات سیاست داخلی و خارجی امارات و آمادگی برای دفع تهدیداتی که از این حوزه متوجه منافع و امنیت ملی است، باید در اولویت سیاستگذاری خارجی قرار بگیرد.

 

جهت ارجاع علمی: محمد ناصحی، « رهبران جدید و تغییر رویکرد سیاست خارجی در امارات متحده عربی»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1400/11/6

https://www.cmess.ir/Page/View/2022-01-26/4984

 


نویسنده

محمد ناصحی

محمد ناصحی، پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گروه آینده پژوهی غرب آسیا  است. وی دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه می باشد. حوزه مطالعاتی آقای ناصحی مسائل استراتژیک خاورمیانه است.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد