روابط واشنگتن ـ آنکارا در پرتو روابط ایران و ترکیه / رحمن قهرمانپور

تنش میان آنکارا و تل آویو درپی حمله کماندوهای این رژیم به کشتی امدادرسانی غزه و کشته شدن 9 تبعه ترک و در پی آن امتناع ترکیه از حمایت آمریکا در صدور قطعنامه ضد ایرانی در شورای امنیت سبب شده است تا تصور تیره شدن روابط آنکارا-واشنگتن در اذهان متبادر شود. در این بین روز دوشنبه تایمز مالی و خبرگزاری رویترز خبرداند که کاخ سفید به آنکارا در ارتباط با دوری از تل آویو و نزدیکی به تهران هشدار داده است. این خبر چند ساعت بعد از سوی کاخ سفید تکذیب شد. خبر در گفتگو با دکتر رحمن قهرمانپور به بررسی این رویداد پرداخته است.

هشدار اوباما به ترکیه در خصوص پرهیز از نزدیکی به تهران با توجه به تکذیب کاخ سفید چه معنایی دارد. 
هر چند کاخ سفید این هشدار را تکذیب کرده است، اما نمی‌توان چندان به صحت این تکذیب خوش‌بین بود.جدای از ابعاد رسانه‌ای این تهدید و تکذیب، طبیعی است  که آمریکا و لابی صهیونیستی در این کشور و محافل راست آمریکا خیلی از مواضع ترکیه در قبال ایران و اسراییل راضی نباشند. لذا طبیعی است که این رفتار واکنشهایی را از سوی آنها در پی داشته است.

با این حساب ممکن است آمریکا به طور جدی به ترکیه برای دوری از ایران فشار بیاورد؟
‌مسئله مهم و اصلی دقیقا در همین است. یعنی اینکه به فرض درست بودن چنین هشداری باید ببینیم شدت و حدت واکنشها چقدر است. باید گفت که بعید است آمریکا خود را درگیر تهدیدات و اقدامتی علیه ترکیه کند که ترکها به ایران نزدیک نشوند. احتمالا این اقدامات در حد هشدارهای معمولی باقی خواهد ماند. چون نوع تعاملی که ترکیه در حال حاضر با ایران دارد،مسبوق به سابقه  است. یعنی در اوایل دهه 1360 هم که آمریکایی‌ها ایران را تحریم کردند، ترکیه این تحریم‌ها را اجرا نمی کرد. الان هم شرایط به گونه‌ای است که این تحریم‌ها را اجرا نمی‌کند. بنابراین این ادعا که آمریکا به این دلیل که ترکیه به تحریم ها علیه ایران نپیوسته،‌خیلی عصبانی است، نمی‌تواند صحیح باشد.

پس هشدار چه معنی می تواند داشته باشد؟
به نظر می‌رسد که آمریکا از روند حاکم در روابط ترکیه و تهران اندکی عصبانی است اما اینکه به خاطر این قضیه روابط خود را با ترکیه خدشه‌دار کند،بعید به نظر می‌رسد. به عبارت ساده‌تر روابط ترکیه و آمریکا الزاما تابع روابط ترکیه با ایران و اسراییل نیست. سطح تعاملات دو کشور به گونه‌ای است که ارتباطی با نوع رابطه ترکیه با ایران و اسراییل ندارد.علیرغم اینکه گفته می‌شد ترکیه سیاست نگاه به شرق را در پیش گرفته،اما مقامات این کشور بارها در اظهارنظرهای خود این مسئله را تکذیب کرده و بارها اعلام کردند که ترکیه‌،منافع خود را در همپیمانی با غرب جستجو می‌کند.

تضادی میان این دو رویکرد نمی‌بینید؟
بحث نگاه به شرق ترکیه بسیار دامنه‌دار است که از دهه 1990 شروع شد. این سیاست نوعی واکنش نسبت به عدم پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا بود. بنابراین اصل سیاست نگاه به شرق، خود واکنشی بود در نسبت با اتحادیه اروپا. در دهه 1990 می‌شد از این مفهوم نگاه به شرق استفاده کرد ولی در حال حاضر مفهومی که در حال حاضر سیاست خارجی ترکیه را بهتر توضیح می‌دهد،همان سیاستی است که داوود اوغلو وزیر خارجه ترکیه آن را مطرح کرد یعنی "به صفر رساندن مشکلات با همسایگان و یا چندمنطقه‌گرایی". لذا نگاه به شرق ترکیه در قالب همین رویکرد ترکیه قابل تعبیر است. گسترش روابط ترکیه با ایران، الزاما در چهارچوب سیاست نگاه به شرق نیست. چون ترکیه با هندوستان و چین و سایر کشورها نیز رابطه دارد.بنابراین در حال حاضر در سیاست خارجی مفهومی که استفاده می‌شود،بیشتر حل مشکلات با کشورهای همسایه است تا نگاه به شرق.

موضوع عثمانی گرایی نیز در همین نگاه تحلیل می شود؟
در اینجا دو دیدگاه مطرح است:برخی بر این اعتقادند که حل مشکلات با کشورهای همسایه از سوی ترکیه تلاشی است برای احیای نوعی عثمانی‌گرایی در یک یک لباس جدید . دیدگاه دوم بر این اعتقاد است که این تلاش ترکیه برای حل مشکلات با کشورهای همسایه تلاشی است برای تسهیل پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا. هر دو دیدگاه در خصوص ترکیه صحت دارد ، اما نمی‌توان گفت که کدامیک غالب است و برتری دارد.اما بر اساس شواهد و قرائنی که در سیاست عملی داریم ، به نوعی هر دو فرض را تأیید می‌کند. اما این نکته را نیز در نظر داشته باشیم که اتحادیه اروپا هم‌اکنون خود دچار بحران است. بنابراین اروپا،‌جذابیتی را که در گذشته برای ترکیه داشت،‌در حال حاضر ندارد. در واقع اینگونه می‌توان گفت که نگاه ترکها به اتحادیه اروپا حداقل در شرایط فعلی نگاه ابزاری است تا هویتی. ممکن است در آینده شرایط اتحادیه اروپا عوض شود و ترکها تمایلشان برای پیوستن به اتحادیه اروپا بیشتر شود.اما این نکته نافی این نیست که در ترکیه همواره یک گرایش مستمر و پایداری برای پیوستن به اتحادیه اروپا وجود داشته و الان هم وجود دارد. اما در یک نگاه مقایسه‌ای در شرایط فعلی تمایل یا انگیزه برای پیوستن به اتحادیه اروپا کمتر از چند سال گذشته است. اما ممکن است درسالهای آینده این تمایل دوباره بیشتر بشود.