عراق: تلون یا تكثر سیاسی / رحمن قهرمانپور

یكی از اندیشمندان داخلی برای توصیف اختلافات سیاسی در ایران گاه از واژه سوپر دموكراسی بهره می گرفت. منظور او از بكارگیری این واژه طنزگونه این بودكه وقتی عده ای قواعد بازی دموكراتیك را بلد نیستند، پایانی برای بازی سیاست هم نمی دانند. سرنوشت امروز عراق بی شباهت به این بازی نیست. نزدیك به هفت ماه از برگزاری انتخابات پارلمانی در اسفند ماه 1388 گذشته ولی هنوز گروههای سیاسی به اجماع نظری برای انتخاب نخست وزیر، رییس جمهور و رییس مجلس نرسیده اند. اخباری كه از عراق دریافت می شود آن اندازه متعدد و متفاوت است كه كار تحلیل را بسیار دشوار كرده و تحلیل گر باید نه هر روز بلكه هر ساعت منتظر خبر جدیدی باشد. 
بعد از اعلام نامزدی عادل عبدالمهدی از سوی ائتلاف ملی عراق، صحنه سیاسی دوباره تغییر كرد و صدریها با وجود مخالفتهای شدید اولیه با نامزدی نوری المالكی سرانجام پذیرفتند با نامزدی وی موافقت كنند مشروط به آنكه نوری المالكی بتواند در زمان مقرر رضایت فهرست العراقیه را برای حضور در دولت آینده جلب كند. مجلس اعلا بخاطر چرخش صدریها و نیز اعلام نامزدی نوری المالكی از سوی پیمان ملی شیعیان نارضایتی خود را اعلام نمود،  طوری كه خبرگزاریها اعلام كردند عمار حكیم در دیدار با بشار اسد از تغییر مواضع سوریه در قبال نوری المالكی گله كرده است. در حالی كه در روزهای اولیه امید برای نخست وزیری مالكی افزایش یافته بود، وی نتوانست در زمان مقرر رضایت العراقیه را برای حضور در دولت آینده به دست آورد و لذا شرایط باز هم تغییر كرد. ایاد علاوی راهی مصر شده از اتحادیه عرب و مصر خواست برای تشكیل دولت جدید در عراق فعالتر از گذشته عمل كنند. پاسخ مصر قابل پیش بینی بود، زیرا این كشور در شرایط فعلی پول و توان بازی در صحنه عراق را ندارد. به هر حال این نگرانی وجود دارد كه در صورت كنار گذاشتن العراقیه از دولت آتی، عراق دوباره وارد دوره ای از بی ثباتی شود. لذا مسئله العراقیه و به تبع آن سنی ها و مخصوصا طرفداران بعثی ها برای هر گروهی كه بخواهد دولت تشكیل دهد بسیار مهم است.

هر چند نوری المالكی همچنان شانس اول نخست وزیر شدن را دارد، باید توجه كرد به درازا كشیدن چانه زنی های سیاسی، قدرت و محبوبیت نوری المالكی را تحت الشعاع قرار خواهد داد. بسیاری در عراق پافشاری و اصرار نوری المالكی بر نخست وزیری را عامل اصلی بن بست موجود می دانند و ائتلاف ملی عراق هم طی چند ماه گذشته همواره روی این موضوع تبلیغ كرده است. از طرف دیگر سهم خواهی گروههای مختلف هم كار را  بر نوری المالكی دشوارتر از گذشته خواهد كرد. العراقیه سهمی برابر با دولت قانون در قدرت می خواهد و لذا به كمتر از ریاست جمهوری راضی نیست، حال آنكه دادن ریاست جمهوری به العراقیه و خارج شدن آن از دست كردها، شرایط را برای اقلیم كردستان و كردها دشوارتر از گذشته كرده و مسیر توسعه اقتصادی منطقه را تحت تاثیر قرار خواهد داد. فرمول پیشنهادی آمریكایی ها برای دادن پست ریاست شورای امنیت ملی و كنترل مسایل امنیتی توسط العراقیه در عمل امكان پیاده شدن ندارد، زیرا كشور را دچار دوگانگی مدیریتی در امور امنیتی و دفاعی می كند، کمااینكه خود آمریكایی ها هم در كنار نوری المالكی در امور امنیتی عراق دخالت می كردند. هیچ یك از گروههای سیاسی حداقل تا الان حاضر به كوتاه آمدن از سهم خود نشده است. حال آنكه در نظام مردم سالاری، بازی و رقابت سیاسی یك ابتدا و یك انتها دارد و گروههای سیاسی همان طوری كه بازی و رقابت را شروع می كنند به آن خاتمه نیز می دهند. در غیر این صورت همانند برخی كشورهای در حال توسعه اتفاقات پیش بینی نشده و مرگ طبیعی برخی سیاستمداران باید راهگشای امور باشد.

از طرف دیگر سفرهای مكرر روسای احزاب عراق به خارج از کشور و مشورت با رهبران منطقه چهره خوبی از آنها ارایه نمی دهد. عراق مانند لبنان كشوری ضعیف و دچار شكافهای متعدد نیست و رهبران احزاب عراقی نباید با برخی اقدامات ولو به صورت ناخواسته زمینه های تبدیل شدن عراق به لبنانی دیگر را فراهم كنند. بازی سیاسی بازی برد و باخت كامل نیست. منافع ملی، منطق ادامه حیات سیاسی و دهها عامل دیگر به ما می گویند احزاب و گروهها باید حد معینی برای خواست ها و چانه زنی خود در نظر بگیرند تا به قول معروف امر سیاست و سیاست ورزی به تعطیلی كشانده نشود. اینكه برخی گروهها یا افراد در صحنه عراق فكر می كنند تنها با تصاحب پست نخست وزیری یا ریاست جمهوری است كه می توانند كار موثری انجام دهند، ناشی از درك محدود از امر سیاست ورزی می باشد،امری كه فقط بعد سازمانی و بوروكراتیك قدرت را در نظر می گیرد. در افغانستان هم كرزی با همین منطق همه تلاش خود را به كار گرفت تا رییس جمهور بماند. اما نتیجه آن انتخاباتی شد كه هم به تضعیف وی و هم موقعیت افغانستان انجامید. در علم سیاست آموخته ایم حرص قدرت را كه امری غریزی می باشد باید با افسار عقلانیت محدود كرد. در نظریه های قدرت می خوانیم قدرت از یك حد معین كه فراتر می رود فرد صاحب قدرت را دچار توهم می كند. سیاست هم چهره خشن دارد هم چهره لطیف. اینكه مردم یك كشور چه دركی از سیاست و سیاست ورزی دارند تا حدی ریشه در تجارب سیاسی آنها دارد. تعلل هفت ماهه برای تشكیل یك دولت چیزی نیست كه چهره ای لطیف و مدبر از سیاست ارایه دهد. در این معنا سیاست یعنی قدرت طلبی بی حد و مرز و بكارگرفتن تمام توان و هر نوع ابزاری برای از میدان به در كردن رقیب و تصاحب مناصب و منابع دولتی. آنچه دیروز در افغانستان و آنچه امروز در عراق رخ می دهد، امیدها را برای یادگیری سیاست ورزی توسط بازیگران سیاسی این كشورها و نهادینه كردن و قاعده مندی بازی سیاست كاهش می دهد. سیاست به امری غیر اخلاقی تبدیل می شود كه با آن عده ای تلاش می كنند به هر قیمت افسار قدرت را در دست گرفته قدرت خود را از طریق دادن امتیازاتی به اطرافیان، نزدیكان و همفكران خود تثبیت كنند. در چنین شرایطی است كه عده ای به این باور می رسند در عراق و افغانستان ظرفیت سیاست ورزی وجود ندارد و همین امر توجیهی است برای تداوم حضور ملموس و ناملموس خارجی ها در این كشورها. عراق در مقطع حساسی از تاریخ خودپس از صدام  قرار گرفته است. مسیر پیش روی این كشور تا حدی وابسته به نوع بازی سیاستمداران این كشور است. ناتوانی در قاعده مند كردن مردم سالاری زمینه را برای علاقه مندی مردم به یك رهبر اقتدارگرای شبیه صدام افزایش خواهد داد.