مدل انقلاب لیبی و رواج مفاهیم مخاطره‌آمیز

انقلاب 17 فوريه ليبي پس از سقوط طرابلس پايتخت اين كشور در تاريخ 20 آگوست وارد آخرين مراحل پيروزي خود شد. واحدهاي نظامي انقلابيون ليبي در يك عمليات هماهنگ با انقلابيون ساكن طرابلس با رمز الله اكبر و پخش اين شعار از كليه مساجد پايتخت ليبي وارد اين شهر شدند و طي مدت كوتاه پايتخت اين كشور را آزاد كردند. انقلابيون ليبي دو روز پس از آن دژ باب العزيزيه (به مساحت 6 كيلومتر مربع) و محل اقامت معمر قذافي را در كمتر از 5 ساعت عمليات آزاد كردند. بدينترتيب ديكتاتور ليبي پس از 42 سال حكومت فردي سقوط كرد. در حال حاضر فقط چند شهر مركزي و جنوبي ليبي نظير سرت، سبها و بن وليد در اختيار نيروهاي وفادار به قذافي قرار دارد و شوراي موقت انتقالي ليبي در حال مذاكره با معتمدان اين شهرها براي ورود بدون خونريزي انقلابيون به اين شهرها است. انقلاب ليبي سومين انقلاب در كشورهاي عربي در بهار قيامها و انقلابهاي عرب به شمار مي‌رود. اكنون شوراي موقت انتقالي انقلاب ليبي كه قدرت را در اين كشور در دست دارد به سرعت در حال برنامه‌ريزي براي شكل دادن به دولت نوين در اين كشور است، زيرا كشور ليبي در سايه حكومت 42 ساله معمر قذافي فاقد دولت به مفهوم مدرن آن است. اين كشور از سال 1969 قرن پيشين فاقد قانون اساسي، كابينه و نهادهاي نظارتي مطابق الگوهاي شناخته شده بود. از اين رو اين كشور براي نخستين بار قصد دارد به مفهوم واقعي كلمه دولت‌سازي كند و اين مسئله بار سنگيني بر دوش رهبران ليبي مي‌گذارد. در كنار پروژه دولت‌سازي بازسازي اين كشور نيز مسئله‌اي بسيار حياتي است كه انقلابيون ليبي با آن مواجه هستند، زيرا معمر قذافي رهبر پيشين اين كشور از تاريخ 17 فوريه سالجاري مسيحي تا كنون زير ساختها، شهرها، مراكز نظامي و تأسيسات نفتي را به ميزان 60 تا 85 درصد ويران كرد. مضافاً‌ بر اين پيمان ناتو طي 5 ماه گذشته بسياري از تأسيسات، مراكز فرماندهي، تأسيسات كنترل و پادگانهاي نظامي اين كشور را بمباران كرده است.
 

اين نوشته قصد ندارد چالشهاي پيش روي انقلابيون ليبي را مورد بررسي قرار دهد، بلكه با دخالت پيمان ناتو مطابق قطعنامه شوراي امنيت در معادله انقلاب اين كشور و جانبداري اعضاي ناتو و به طور مشخص فرانسه، ايتاليا، انگلستان و امريكا از انقلابيون ليبي در جنگ عليه نيروهاي قذافي مفاهيمي در برخي كشورهاي غربي عضو پيمان ناتو در حال ترويج است كه مي‌تواند نظام بين‌الملل را دستخوش مخاطرات جدي كند. اين نوشته قصد دارد ابعاد و مخاطرات رواج اين مفاهيم را مورد بررسي قرار دهد. 
 

يكم. نقطه آغاز انقلاب مردم ليبي شباهت فراواني به انقلاب تونس دارد، در تاريخ 17 فوريه خانواده 1200 كشته و مفقود زندان مخوف ابو سليم واقع در حومه طرابلس با در دست داشتن تصاويري از عزيزان خود در برابر دادگستري بنغازي دومين شهر بزرگ ليبي تجمع كرده و خواهان روشن شدن سرنوشت قربانيان خود شدند. اين تجمع كاملاً مسالمت‌آميز با يورش نيروهاي امنيتي به شدت سركوب شد. بدينترتيب شراره انقلاب ليبي با اين رويداد شكل گرفت و شهر بنغازي و برخي شهرهاي ديگر نظير مصراته، زاويه و جبل‌الأخضر در حمايت از خواستهاي خانواده قربانيان زندان ابوسليم قيام كردند. اين قيام به شدت سركوب شد و صدها كشته و هزاران زخمي طي چند روز در پي داشت. انشعاب نظاميان شهر بنغازي و گشودن درهاي پادگانها به روي مردم موجب شد، اين شهر چند روز پس از قيام مردم آزاد شود. قذافي رهبر پيشين ليبي طي يك سخنراني بسيار طولاني قيام‌كنندگان را عناصر وابسته به بن لادن و ايمن الظواهري قلمداد كرد. قذافي تهديد كرد كه نيروهاي مسلح ليبي انقلابيون را شهر به شهر، خيابان به خيابان، كوچه به كوچه، خانه به خانه تحت تعقيب قرار خواهند داد و سرزمين ليبي را از آنچه او موشهاي صحرايي ناميد پاكسازي خواهند كرد. سيف‌الاسلام يكي از فرزندان قذافي طي يك سخنراني تهديد آميز تلويزيوني به مردم قيام كرده در شهرهاي شرق ليبي هشدار داد كه يا آرام شوند و يا اينكه حمام خون پيش روي آنها گشوده خواهد شد. نيروهاي مسلح وفادار به قذافي خود را براي تهاجم نظامي به بنغازي آماده كردند. نيروي هوايي ليبي در يك عمليات سنگين پادگانها و مراكز نظامي شهر بنغازي را بمباران كرد تا زمينه براي عمليات گسترده زميني فراهم شود. در سايه اين وضعيت بسيار حساس، انقلابيون ليبي از اتحاديه عرب براي حفاظت از جان شهروندان ليبي ساكن بنغازي استمداد كردند. اتحاديه عرب نيز طي يك نشست اضطراري موضوع را به شوراي امنيت احاله كرد. شوراي امنيت نيز در يك نشست اضطراري به سرعت وارد عمل شد و به نيروهاي ناتو مجوز داد كه براي حفاظت از جان غيرنظاميان ليبي وارد عمل شود. اين نكته قابل توجه است كه از زمان تصويب قطعنامه شوراي امنيت تا شروع اولين عمليات نظامي ناتو در شرق ليبي فقط 7 ساعت گذشت. سيف‌الاسلام در شب شروع عمليات ناتو طي يك مصاحبه تلويزيوني اعلام كرد صدور قطعنامه شوراي امنيت براي حفاظت از غيرنظاميان ليبي بيهوده بوده و در 24 ساعت آينده همه چيز تمام خواهد شد. پيمان ناتو كه پيش از آن كشور ليبي را منطقه پرواز ممنوع اعلام كرده بود مي‌دانست كه اگر عمليات بمباران واحدهاي بيشمار نظامي قذافي كه در نزديكي شهر بنغازي صف‌آرايي كرده بودند به سرعت شروع نشود، شهر بنغازي در معرض يك قتل عام قرار خواهد گرفت. هنوز ابعاد واقعي و گستردگي عمليات نظامي ناتو عليه ستونهاي تانك و زرهپوش كه براي سركوب بنغازي آماده شده بودند فاش نشده است. پاره‌اي از كارشناسان نظامي معتقدند كه قذافي با بسيج اين حجم از نيروي نظامي براي فتح يك شهر آنهم بدون پوشش هوايي، مرتكب خطاي كشنده شد. ستونهاي بسيار بلندي از تانكهاي سوخته ارتش قذافي كه بعدازظهر روز عمليات بمباران هوايي ناتو از شبكه‌هاي خبري جهان پخش شد، نشان از اين مي‌داد كه اگر پيمان ناتو به موقع، وارد عمل نمي شد، شهر بنغازي به وسيله ديكتاتور ليبي با خاك يكسان ‌شده بود. 
 

نتايجي كه از مدل دخالت نظامي پيمان ناتو مي‌توان گرفت اين است كه نخست مردم ليبي هرگز قصد نظامي كردن اعتراض‌هاي خود نداشته و اعتراض‌هاي آنها جنبه مسالمت‌آميز داشت و اين معمر قذافي بود كه گزينه نظامي كردن قيام مردم را به هموطنان خود تحميل كرد. تصرف توده‌وار شهرهايي نظير بريقه به وسيله انقلابيون مسلح شده ليبي و اشغال مجدد آن از سوي واحدهاي نظامي قذافي و تكرار اين تجربه و سپس ورود نيروهاي مسلح ليبي به اين شهر و نيز تلفات سنگين انقلابيون نشان داد كه انقلابيون ليبي با موضوع سلاح فرسنگ‌ها فاصله داشتند. مسئله بعدي اين است كه اتحاديه عرب موضوع حفاظت از غير نظاميان ليبي را به شوراي امنيت سازمان ملل متحد احاله كرده بود. به عبارت ديگر ورود پيمان ناتو به حوزه عمليات نظامي در ليبي با درخواست كشورهاي عربي صورت گرفت. مسئله سوم اين نكته است كه كشور ليبي يكي از طولاني‌ترين سواحل را در حوزه مديترانه در اختيار دارد. اين ساحل طولاني با اروپا همسايه است و مهاجرت‌هاي غير قانوني نيروي كارآفريقا به اروپا از همين جا صورت مي‌گرفت. بدين‌ترتيب اروپا بويژه ايتاليا نمي‌توانست از پيامدهاي جنگ داخلي ليبي در امان بماند. در نتيجه ورود كشورهايي نظير اروپا بويژه ايتاليا به معادله ليبي در كنار اجراي مصوبه شوراي امنيت براي حفاظت از جان غير نظاميان ليبي، با هدف كنترل و حفاظت از منطقه استراتژيك اروپا در حوزه مديترانه در برابر احتمال رخنه جريان‌هاي بنيادگرا در شمال آفريقا و تهديد امنيتي اروپا در مراحل بعدي صورت گرفت.
 

عوامل ياد شده، مسئله ليبي و دخالت پيمان ناتو در معادله نظامي اين كشور را از ديگر كشورهاي عربي بكلي متفاوت مي‌كند.
 

دوم. رواج مسئله دخالت بيگانگان بويژه پيمان ناتو در كشورهايي كه از شكاف سياسي ميان بدنه اجتماعي و بدنه حكومت‌ها رنج مي‌برند و تبديل آنها به يك الگوي قابل تكرار در ديگر نقاط جهان بويژه خاورميانه و به طور مشخص در كشورهاي برخوردار از منابع سرشار نفت و گاز مي‌تواند شرايط نويني در مناسبات جهاني ايجاد كند. موفقيت پيمان ناتو در مدل ليبي زمينه رواج الگوي نوين دخالت بيگانگان در اوضاع داخلي كشورهاي مستقل را بدون توجه به ويژگي‌هاي انحصاري برخي كشورها فراهم مي‌كند. رواج اين مفهوم در كشورهاي غربي داراي پيشينه دخالت‌هاي استعماري، امري طبيعي است. اينكه اين مفهوم به وسيله پاره‌اي از تحليلگران منطقه خاورميانه ترويج مي‌شود، بسيار شگفت‌انگيز است. در حال حاضر زمزمه ضرورت تكرار تجربه ليبي در مورد بحران سوريه آنهم به‌وسيله پاره‌اي از نيروهاي اپوزسيون خارج نشين سوريه شنيده مي‌شود. رسانه‌هاي گروهي غرب كه از موفقيت دخالت‌ پيمان ناتو در ليبي به وجد آمده‌اند اكنون مي‌كوشند اين موضوع را به ديگر كشورهاي منطقه سرايت دهند. نكته جالب توجه اينكه اين مدل از دخالت كشورهاي غربي در مورد كشورهايي ترويج مي‌شود كه از ديدگاه ايالات متحده امريكا و منظومه غربي در ليست كشورهاي مخالف نظام بين‌المللي سلطه قرار دارند.
 

به عنوان مثال خواست‌هاي ملت‌هاي مسلمان بحرين و يمن چندان تفاوتي با خواست‌هاي ملت ليبي ندارد. اما در مورد يمن اين نكته ملاحظه مي‌شود كه امريكا مخالفان علي عبد‌الله صالح را در يمن به گفت‌وگو با دولت تشويق مي‌كند و منزل سفير امريكا در صنعاء پايتخت يمن به مركز گفت‌و‌گوهاي نمايندگان مخالفان و موافقان دولت تبديل مي‌شود، اما در مورد سوريه و علي‌رغم دعوت رهبران سوريه از مخالفان براي گفت‌وگو به منظور اجراي پروژه اصلاحات، كشورهاي غربي به صورت شبه روزانه مخالفان را به عدم مذاكره و گفت‌وگو با دولت تشويق مي‌كنند. در مورد نمونه بحرين، معيارهاي دوگانه غربي‌ها به گونه‌اي آشكار ملاحظه مي‌شود. در بحرين، نيروهاي مخالف به خاطر عدم ورود به فرايند گفت‌وگو و مصالحه با حكومت مورد ملامت سخنگويان پايتخت‌هاي غربي قرار گرفته‌اند!
 

با توجه به نكات ياد شده مي‌توان گفت موضوع رواج و دعوت از كشورهاي غربي براي دخالت نظامي در كشورهاي داراي بحران‌هاي سياسي به سبك ليبي آنهم به وسيله نيروهاي مخالف، مرز اصالت و بي اصالتي جنبشها و حركت‌هاي اجتماعي كشورهاي عربي به شمار مي‌رود. نكته مهم اينكه اين مسئله رفته رفته به اهرمي تبديل مي‌شود كه كشورهاي سلطه‌جو با استفاده از آن كشورهاي مستقل و غير همسو با سياست‌هاي نظام سلطه را تحت فشار قرار داده  تا سياست‌هاي خود را مطابق با خواست‌هاي آنان تغيير دهند. وضعيت كنوني سوريه و چگونگي برخورد كشورهاي غربي با بحران سياسي اين كشور از مصاديق برجسته معادله فوق است.

سوم. پس از سقوط فوري قذافي در ليبي كشورهاي غربي فعال در بحران ليبي بويژه فرانسه، انگلستان و ايتاليا با يكديگر در مورد نقش محوري‌شان در زدودن تهديدهاي قذافي و تهيه مقدمات پيروزي انقلابيون ليبي مسابقه گذاشته‌اند. روزنامه‌هاي انگليسي دو هفته اخير را ملاحظه كنيد كه چگونه از قول شخصيت‌هايي امنيتي اين كشور از نقش محوري سرويس‌هاي اطلاعاتي انگليس در ياري رساندن به انقلابيون ليبي در جريان عمليات نظامي اين كشور سخن مي‌گويند. همه اين تلاش‌ها براي سهم‌خواهي از رهبران جديد ليبي صورت مي‌گيرد. در حالي كه حتي كساني كه در امور نظامي اطلاعات محدودي دارند مي‌دانند كه عمليات هوايي قادر به يكسره كردن سرنوشت رژيم‌هاي حاكم در كشورهاي هدف نيست و اين عمليات زميني است كه نقش تعيين كننده دارد. البته اين به معناي كم جلوه دادن نقش پيمان ناتو در كاهش تهديدها و قدرت قذافي در سركوب ملت ليبي نيست، بلكه بدين معناست كه نقش اصلي و محوري و تعيين كننده با نيرويي است كه بر روي زمين، كار را يكسره مي‌كند. به عبارت ديگر ليبي مي‌توانست حتي بدون دخالت پيمان ناتو سرنوشت قذافي را البته با تلفات بيشتر و زمان طولاني‌تر تعيين كند. يادمان نرود كه پيمان ناتو به استثناي خسارت يك هواپيما (كه خلبان آن نيز نجات يافت) هيچ تلفات انساني در بحران ليبي نداشت، اما آمار اوليه تلفات مردم ليبي طي شش‌ماه كه از شروع انقلاب ليبي مي‌گذرد، اگر مورد تأييد قطعي قرار گيرد بسيار فراوان است. فعلا خسارت مادي را كنار مي‌گذاريم. تلفات انساني در ليبي با جمعيت حدود 6 ميليون بسيار نگران كننده است. مطابق برآوردهاي اوليه شوراي موقت انتقالي اين كشور، 50 هزار كشته،‌150 هزار زخمي و 100 هزار مفقود الاثر نتيجه شش‌ماه درگيري نظامي ليبي بوده است. اين آمار با هر مقياس بالاست و اين نشان مي‌دهد كه ملت انقلابي براي رهايي از نظام ديكتاتور ليبي به مقوله عمر المختار رهبر افسانه‌اي اين كشور عليه استعمار ايتاليا پايبند بودند. عمر المختار گفته بود: ملت ليبي تسليم‌پذير نيست. يا پيروز مي‌شود يا مي‌ميرد.
 

همچنين نبايد از ياد برد كه پيمان ناتو چند هفته پيش از آزادسازي طرابلس به وسيله انقلابيون ليبي به فرماندهي عبدالحكيم بلجاج از طولاني شدن بحران ليبي ابراز نگراني كرده و گزينه گفت‌وگوي انقلابيون با رژيم قذافي را مطرح كرده بود، اما انقلابيون ليبي به صورت پيوسته هرگونه مذاكره با قذافي را رد مي‌كردند.
 

بنابراين، نقش پيمان ناتو در بحران ليبي نقشي جانبي در يك مدل كاملا استثنايي به نام خيره سري و لجاجت قذافي و غيرقابل سرايت در مدل‌ها و نمونه هاي ديگر است.


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.