عراق در مسیر ثبات یا بی ثباتی؟

با توجه به شکاف‏های قومی و مذهبی موجود در عراق و همچنین اختلافات بنیادین بین کشورهای بزرگ منطقه بر سر ماهیت و ترکیب دولت این کشور، به احتمال فراوان ثبات سیاسی در کوتاه‏ مدت و حتی میان‏مدت به عراق باز نخواهد گشت. عراق از منظر جامعه‏ شناسی متشکل از اعراب شیعی، اعراب سنی، کردها و اقلیت‏های دیگری است که هنوز هویت خود را بر اساس شاخص‏های مذهبی و قومی و نه بر اساس شاخص‏ های ملی تعریف می‏ کنند. همچنین این گروه‏ها و اقلیت‏ها تلاش می ‏کنند برای تقویت خود به گونه‏ای خود را به یکی از کشورهای بزرگ منطقه پیوند بزنند که این امر بر مشکلات موجود افزوده است.‏ 
 

از سوی دیگر، کشورهای منطقه نیز هر کدام بنا به مصالح و منافعی به دنبال تاثیرگذاری بر فرایندهای سیاسی عراق هستند، که این موضوع باعث پیچیده‏ شدن مسائل داخلی این کشور شده است. در این زمینه باید به نقش مخرب عربستان سعودی اشاره نمود. عربستان سعودی به هیچ عنوان شرایط کنونی عراق را در راستای منافع خود ارزیابی نمی‏ کند. این کشور برکناری صدام حسین و سنی ‏ها از قدرت در عراق را عاملی برای تضعیف جایگاه خود در توزان قوای منطقه‏ ای و افزایش نقش ایران ارزیابی می‏ کند. عربستان طی دوران اشغال عراق تلاش نمود به هر شکل ممکن مانع به قدرت رسیدن شعیان شود. این کشور بعد از خروج آمریکا به دنبال تضعیف دولت شیعی و افزایش اختلافات درونی در عراق است تا مانع رابطه دیپلماتیک نزدیک تر شود. بنابراین در شرایط کنونی عربستان سعودی بی‏ ثباتی در عراق را در راستای منافع خود ارزیابی می‏ کند تا به شکلی باعث تضعیف دولت شیعی و زمینه‏ ساز تقویت نقش سنی‏ ها گردد.
 

ترکیه نیز بنا به دلایلی به دنبال تاثیرگذاری بر روندهای موجود در عراق است. اولین نگرانی ترکیه افزایش خودمختاری کردها و در نهایت استقلال است که این امر در بلندمدت باعث افزایش فشارها بر ترکیه و برخورد بیشتر این کشور با کردها خواهد شد. ضمن این که کردستان عراق فضای فراوانی در اختیار کردهای ترکیه قرار داده است تا در آنجا زمینه اقدامات خود علیه ترکیه را فراهم سازند. این مسئله می‏ تواند در میان‏مدت باعث افزایش دخالت‏های ترکیه در شمال عراق و بین‏ المللی شدن موضوع شود، که این موضوع به هیچ عنوان در راستای منافع ترکیه نیست و رهبران ترکیه در این زمینه نگرانی‏های فراوانی دارند. 
 

رهبران ترکیه همچنین در حال حاضر نگرانی‏هایی در مورد ترکیب و آینده دولت عراق دارند. ترک‏ها همچون مقامات عربستان سعودی، به هیچ عنوان تمایلی برای پذیرش حقوق قانونی شیعیان عراق ندارند. به باور آن ها دولت شیعی عراق با ایران نزدیکی فراوانی دارد و در آینده، این نزدیکی همچنان ادامه خواهد داشت. ضمن اینکه روابط نزدیک جمهوری اسلامی ایران با دولت شیعی عراق، زمینه ‏ساز افزایش نقش دو کشور در تحولات خاورمیانه خواهد شد و این امری است که ترکیه هم‏ اکنون آن را تجربه نموده است. 
 

به عنوان نمونه، در جریان تحولات جهان عرب در حالی که آمریکا، ترکیه و عربستان به شدت به دنبال تغییرات در سوریه هستند، دولت عراق در نزدیکی با ایران به اشکال مختلف مخالف اعمال فشار و دخالت در امور داخلی سوریه است. دولت عراق به رهبری نوری مالکی در اتحادیه عرب رهبری جریان موافق سوریه را در برابر جریان تغییرات به رهبری قطر و عربستان در دست دارد.
 

 ترک‏ها همچنین نزدیکی ایران و دولت شیعی عراق را عاملی برای نزدیکی اقتصادی و از دست رفتن بازار عراق در آینده ارزیابی می‏ کنند. در دوران صدام حسین عراق روابط اقتصادی بسیار نزدیکی با ترکیه داشت و به عنوان یکی از بزرگ¬ترین بازارهای کالاهای ترکیه محسوب می‏شد. اما با تحولات جاری این احتمال وجود دارد که عراق از نظر اقتصادی نزدیکی بیشتری با ایران داشته باشد.
 

به هر حال، اختلافات منطقه‏ ای در مورد عراق در کنار افزایش تنش‏ ها و اختلافات داخلی بین کردها، سنی‏ها و شیعیان باعث شده است که امیدواری نسبت به آینده عراق کم‏رنگ‏ تر شود و زمینه برای درگیری و اختلافات بیشتر مهیا گردد. این تنش‏ ها و اختلافات به حدی است که عراق را در آستانه بازگشت به شرایط بی‏ ثبات گذشته قرار داده و حتی در میان مدت زمینه را برای گسترش فدرالیسم و در بلندمدت تجزیه مهیا نموده است.
 

 برای تقویت این نگاه می‏توان به شواهد و دلایل و روندهای موجود کنونی اشاره نمود. از جمله می‏توان به افزایش نقش عربستان سعودی در حمایت از سنی‏ها برای مقابله با شیعیان، جنگ لفظی بین مقامات عالی‏رتبه عراق و ترکیه، گسترش اختلافات مذهبی و توسل به راه‏حل‏های خشونت‏ آمیز و تروریسم برای حل اختلافات سیاسی در عراق، مقاومت کردها در برابر دولت مرکزی برای بازپس دادن هاشمی که نشانگرنوعی بحران نفوذ است و خواست برخی از استان‏ها برای خودمختاری بیشتر اشاره نمود. 
 

در کوتاه‏ مدت نیز هیچ‏ گونه راه‏ حل سیاسی برای پایان بحران کنونی وجود ندارد. به تعبیری دیگر، در شرایط کنونی هیچ‏ گونه راه‏ حلی که بتواند به شکلی تمامی طرف‏های داخلی و خارجی را راضی نگه دارد وجود ندارد. شیعیان با توجه به داشتن اکثریت در عراق خواهان حق اعمال حاکمیت قانونی خود هستند و از دیگران می‏ خواهند که به قانون اساسی عراق احترام بگذارند.
 

 در مقابل از منظر جامعه‏ شناسی  و روانشناسی این موضوع برای سنی‏ها قابل پذیریش نیست. عربستان سعودی و ترکیه نیز به این نارضایتی دامن می‏زنند و خواهان تغییر شرایط هستند. نتیجه این نارضایتی نیز گسترش عملیات‏های تروریستی و افزایش احتمال درگیری‏ های داخلی است. کردها نیز به اشکال مختلف در پی تقویت خودمختاری و افزایش حوزه استقلال و عملکرد خود هستند، که این موضوع در بلندمدت می‏ تواند تبدیل به الگویی برای سایر اقلیت‏های عراق باشد. مقاومت چند روزه کردها در برابر دولت مرکزی برای بازپس دادن هاشمی، نشاندهنده تلاش کردها برای آزمایش میزان استقلال و خودمختاری بود. 
 

با توجه به این شرایط می‏ توان پیش ‏بینی کرد که عراق در ماه‏های آینده روزهای پرالتهابی را پشت سر خواهد گذاشت و بی‏ثباتی و تنش حرف اول را در این کشور خواهد زد. در مقابل تنها گزینه برای جلوگیری از چنین امری گفت‏ و گوهای سیاسی بین طرف‏های داخلی و بین کشورهای منطقه است تا به شکلی به دیدگاه مشترک مورد توافق برای حل بحران دست یابند. با این وجود با توجه به شرایط منطقه بعید است که کشورهای منطقه و طرف‏های داخلی به چنین دیدگاه مشترکی دست یابند.  


نویسنده