روابط روسیه و ترکیه در خاورمیانه

روابط روسیه و ترکیه در خاورمیانه همواره با فراز و نشیب همراه بوده است. این دو کشور منافع "مشترکی" در حوزه ژئواکونومیکی و منافع "متضادی" در حوزه ژئوپلیتیکی در منطقه دارند.

 

جایگاه ژئواکونومیکی روسیه و ترکیه در منطقه باعث تلاش دو کشور در  به حداکثر رساندن  روابط شان در حوزه های مختلف به ویژه حوزه اقتصادی شده و این روند با روی کار آمدن مجدد ولادیمیر پوتین در روسیه بیشتر تقویت شده است. 

 

در حال حاضر، روسیه به بزرگترین تامین كننده انرژی تركیه مبدل شده است. بازار روسیه درهایش را به روی كالاهای صادراتی تركیه گشوده، گردشگران روسی به صورت بزرگترین مشتریان صنعت گردشگری تركیه درآمده اند و شركت های خدمات مهندسی و پیمانكاری تركیه، اجرای پروژه های بزرگی در را روسیه بر عهده گرفته اند. هم اکنون، حجم تجارت ترکیه و روسیه به 40 میلیارد دلار نزدیک شده است و قرار است این رقم تا یکصد میلیارد دلار افزایش یابد. 

 

علاوه براین، ترکیه نزدیک به 50 سال است که در زمینه دستیابی  به فناوری هسته ای و احداث نیروگاه هسته ای تلاش می کند. آنکارا به رغم اینکه خود را در اردوگاه غرب می بیند و عضو ناتو هم است، تاکنون نتوانسته، نظر مساعد غرب را در این زمینه جلب کند. از این رو با روسیه بر سر میز مذاکره نشست تا عزم خود را بر دسترسی به انرژی هسته ای محقق سازد. در همین راستا قرارداد بین تركیه و روسیه در 12 مه سال 2010 میلادی در خصوص احداث نیروگاه هسته ای در منطقه آك كویو به امضا رسید و این قرارداد در اكتبر سال 2010 میلادی اجرایی شد. 

 

همکاری دوکشور در بخش انرژی (نفت وگاز)، تاسیس نیروگاه اتمی ترکیه از سوی روسیه و وابستگی ترکیه به گاز طبیعی روسیه باعث شده است ترکیه علی رغم اینکه در موضوع سوریه در جبهه مخالف روسیه قرار دارد، اما روابط دوجانبه خود در حوزه ژئواکونومیکی را همچنان حفظ کند. به طوری که بعد از سفر اردوغان به مسکو  و شکست مذاکراتش با پوتین درباره سوریه، نخست وزیر ترکیه اظهار داشت که سایر مسائل دوجانبه بین ترکیه و روسیه بیش از مسئله سوریه مورد بحث قرار گرفته است.

 

روسیه نیز تلاش می کند تا روابط دو یا چند جانبه خود را در منطقه با ترکیه همچنان حفظ کند و البته روابط خود را با ترکیه به شکل موضوع بندی شده و جداگانه دنبال کند به شکلی که، عدم توافق دو کشور در یک موضوع باعث نگردد تا روابط دو کشور در حوزه های دیگر تحت تاثیر قرار گیرد.

 

 در حقیقت روسیه با حفظ روابط توام با اختلاف با غرب، مناسبات خود با تركیه را به عنوان یكی از محورهای سیاست راهبردی خود برای ایجاد توازن با غرب به كار گرفته است.  در همین راستا رئیس‌جمهوری جدید روسیه خواستار فعال شدن مشارکت دیپلماتیک چندجانبه این کشور در اشکال مختلف، از جمله در چارچوب گروه «بریکس» (شامل برزیل، روسیه، چین، هند وآفریقای‌جنوبی)، گروه بیست، گروه 8 کشور صنعتی جهان، سازمان همکاری ‌های شانگهای و غیره در سیاستگذاری منطقه ای است،  تا بدین وسیله مسکو جایگاه تاثیرگذار خود را همچنان در معادلات سیاسی منطقه ای و جهانی حفظ کند. 

 

البته این مشارکت استراتژیک با موانعی نظیر عدم توازن در حجم تجارت دوجانبه (کسری تجاری به نفع روسیه)، عدم سهولت در راه صادرات میوه و سبزیحات ترکیه به روسیه و اختلاف نظر بر سر قیمت گاز طبیعی صادراتی روسیه به ترکیه روبه رو است.  

 

 از لحاظ مسائل ژئوپلیتیکی نیز روسیه و ترکیه همواره با چالش های مواجه بوده اند. برای حدود دو قرن هر دو کشور مرز مشترکی در قفقاز داشتند و برای تسلط بر دریای سیاه مبارزه می کردند. برای روسیه این مبارزه افتخارآمیز از سال 1768 تا 1878 بوده و پس از 70 سال ثبات نسبی از سال 1920 دوباره منطقه با یک خلاء قدرت مواجه شد و دولت ها و شکل بندی های سیاسی جدیدی در حال شکل گیری بود و ترکیه توانست دوباره دسترسی خود را به همسایگان جنوبی خود بازیابد و در رقابت با روسیه در این حوزه قرار گیرد.

 

بنابراین در حوزه تحولات منطقه شاهد رقابت این دو کشور برای مدیریت بحران های منطقه هستیم. هر یک از دو کشور تلاش دارند، خود را به عنوان یکی از بازیگران اصلی و تاثیرگذار در منطقه و تحولات نشان دهند و بیشترین فعالیت را داشته باشند که بیشترین رقابت بین این دو کشور نیز همین جا، شکل می گیرد. 

 

ترکیه به عنوان چهره جدید امپراطوری عثمانی، خواهان ایفای نقش جدیدی در منطقه با تاکید بر هویت اسلامی و شرقی خود است. روسیه نیز تلاش دارد با تکیه بر سابقه پیشین خود به عنوان رقیب اصلی آمریکا در معادلات منطقه خاورمیانه، خود را بازیگر اصلی در تحولات خاورمیانه نشان دهد و از ترکیه به عنوان هم پیمان آمریکا پیشی گیرد. 

 

علاوه بر موضوعات چالش‌ زای "استقرار سامانه رادار دفاع موشكی ناتو در خاك تركیه" و "بحران سوریه" در روابط دو کشور، تحولات منطقه قفقاز نیز در برگیرنده اختلاف نظرهایی میان آنكارا و مسكو است، اختلافات تركیه و روسیه بر سر بحران قره باغ، مساله گرجستان، ارمنستان و تحولات آسیای مركزی و مناسبات روسیه با بخش یونانی نشین قبرس نیز می تواند موجب بروز تنش در مناسبات آنكارا با مسكو شود.  

 

بنابراین با توجه به مسائل یاد شده می توان گفت كه دوگانگی روابط آنکارا و مسکو در حوزه مسائل ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی باعث شده، تا دو کشور در حوزه مسائل ژئواکونومیکی بیشترین همراهی و در حوزه مسائل ژئوپلیتیکی بیشترین میزان رقابت را داشته باشند، که این امر باعثِ شکل گیری منافع مشترک و متضاد در مناسبات دو كشور شده است.