گروه مطالعاتی خاورمیانه و قدرت های بزرگ
تحلیل تاریخی- جامعه شناختی از شرایط دولت های عرب در بهار عربی
روز یک شنبه 18 فروردین ماه 1392 گروه "مطالعات خاورمیانه و قدرت های بزرگ" پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی را با موضوع "تحلیل تاریخی- جامعه شناختی از شرایط دولت های عرب در بهار عربی" برگزار کرد. در این نشست که با مدیریت دکتر حسین دهشیار مدیر گروه تشکیل شد، اعضای گروه در خصوص موضوع نشست به تبادل نظر پرداختند.
در ابتدای نشست، حاضرین به بررسی جایگاه دولت در تئوری های روابط بین الملل پرداختند. مطرح شده که دولت ها در تئوری های روابط بین الملل از جایگاه خاصی برخوردارند؛ در نظریات رئالیستی، سیاستگذاری ها بر اساس منطق دولت (Logic of state) صورت می پذیرد؛ به این معنا که در جامعه گروه های اجتماعی، نهادهای اجتماعی و ... در فرآیند چانه زنی جهت سیاست گذاری حضور دارند اما در نهایت سیاست گذاری طبق خواسته دولت صورت می پذیرد. در نظریات لیبرالیستی، دولت به مثابه یک صحنه (Arena) است که در آن گروه های مختلف برای تأثیرگذاری بر دولت با یکدیگر رقابت می کنند و دولت به عنوان نهاد بی طرف به داوری میان ایده ها و منافع مجموع گروه ها می پردازد. در نظریات مارکسیستی کلاسیک نیز دولت به عنوان ابزار طبقه مسلط یعنی کارگران و طبقات ضعیف به فعالیت می پردازد اما در نظریات نومارکسیستی، دولت، ابزار گروه های مرجع یعنی نظامیان، ایدئولوژیست ها و غیره به عنوان تأثیرگذارترین گروه در جامعه می باشد.
در ادامه، در راستای مبحث فوق، مطرح شد که دولت های عربی که غالباً در منطق دولت (Logic of state) به فعالیت می پردازند، علی رغم دارا بودن نهادهای قدرتمند امنیتی در برابر بحران های اجتماعی بسیار آسیب پذیر می باشند. علت این آسیب پذیری را می توان در ویژگی این دول شبه مدرن جستجو کرد. نخست، دارای نهاد های رویه مند و بوروکراتیک نظیر ارتش و نهادهای امنیتی هستند. دوم، دارای ایده می باشند؛ از انجایی که ایده "مشارکت" به معنای واقعی در این کشورها وجود نداشت، در برخی از این کشورها مثل مصر از ایده ناسیونالیسم و مبارزه با استعمار جهت تثبیت قدرت استفاده شد. از این رو، ایده ناسیونالیسم در مقابل متغیرهای مهمی نظیر سنت، مذهب و غیره از وزن بیشتری برخوردار شد. اما در دیگر کشورهای عربی مثل عربستان که دولت در آن بر اساس رضایت بر توفق قدرتمندترین قوم و قبیله تکوین یافت، به جای ناسیونالیسم، ارزش های سنتی بیش از پیش مورد تأکید قرار گرفت. به طوریکه توجه، رعایت و اجرای سنت ها مرتبط با گروه مرجع به عنوان ایده اصلی شناخته شد و دولت نیز نظرات این گروه مرجع را در خصوص مناسبات اجتماعی مبنا قرار داد.
به رغم اینکه در هر دوی این کشورهای عربی، یک معضل مشترک به نام سیاست زدگی ناشی از عدم مشارکت مردمی وجود داشت، اما عواقب ناشی از بهار عربی و گسترش تقاضا جهت مشارکت مردم، نتایج متفاوتی برای حاکمان در پی داشت؛ در کشورهای سنتی مانند عربستان، ظرفیت بیشتری برای مقابله با جریان جنبش های اجتماعی ملهم از بهار عربی به چشم می خورد به طوری که این کشور توانست در مقایسه با سایر دولت های عربی از وزیدن نسیم بهار عربی در سرزمینش ممانعت به عمل بیاورد؛ چرا که این دولت بر خلاف دیگر دولت های عربی، به حذف گروه های مرجع اجتماعی که کارویژه اصلی آن معناسازی، مشروعیت بخشی و چانه زنی است، اقدام ننمود.
به دیگر سخن؛ وجود گروه های مرجع مذهبی سنتی در دول محافظه کار عرب و همکاری و هماهنگی آن ها با دولت در جهت مشروعیت بخشی، تاکنون توانسته است حکام سنتی را بر سر قدرت نگه دارد اما در مقابل، در کشورهایی نظیر مصر، لیبی، تونس و غیره حاکمان مستبد سابق آن به دلیل از بین بردن گروه های مرجع و عدم وجود ایده مشروعیت بخش نتوانستند از فرصت چانه زنی با مخالفان بهره مند شوند که این امر نهایتا منجر به اجماع میان همه گروه های معترض در دراستای حذف آنان از اریکه قدرت شد.
گزارش: زهرا محمودی، پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات خاورمیانه و قدرت های بزرگ پژوهشکده.