گروه مطالعاتی خلیج فارس

سیستم جانشینی و انتقال قدرت در عربستان

گروه مطالعات خلیج فارس پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه نشستی با عنوان «سیستم جانشینی و انتقال قدرت در عربستان» در 26 اردیبهشت ماه 1392 برگزار کرد. آقای کامران کرمی پژوهشگر مرکز مطالعات صلح سخنران این نشست بود. در این نشست اعضای گروه، پژوهشگران مهمان و جمعی از دانشجویان دکتری و کارشناسی ارشد حضور داشتند. 

در ابتدای نشست، آقای کرمی به معرفی سیستم سیاسی عربستان پرداخت و گفت: این کشور، همچنان بر اساس سنت های قومی- قبیله ای اداره می شود و از آغاز پیدایش فاقد یک نظام سیاسی کارآمد بوده و برای دهه های متوالی نتوانسته است فرمولی اقناع کننده برای جانشینی در قدرت سیاسی خود ارائه دهد. شیوه حکومت در عربستان بسیار متمرکز است. حکومت، پادشاهی مطلقه است. خاندان سلطنتی دارای سلطه کامل سیاسی اند و هیچ حزب سیاسی، پارلمان و انتخابات در این کشور وجود ندارد. پادشاه در راس کشور، رئیس دولت، رئیس خزانه کشور و خادم الحرمین الشریفین است و انتخاب امیران مناطق چهارگانه کشور و تنفیذ احکام استانداران، شهرداران و فرمانداران از اختیارات او است.

این پژوهشگر به این نکته اشاره داشت که، برخلاف دیگر نظام‌ های سلطنتی که قدرت از پدر به پسر می ‌رسد، در این کشور قدرت به برادران شاه انتقال می‌ یابد. از این رو بین شاهزادگان و پادشاهان اختلاف سنی زیادی وجود ندارد. از این رو، پادشاه عربستان برای حل بحران جانشینی پس از خود، در سال ۲۰۰۶ شورایی به نام «شورای خاندان» متشکل از ۳۵ امیر خاندان سعودی تشکیل داد تا برای آینده خاندان سلطنت و حکومت تصمیم گیری کنند. 

وی افزود، سن، داشتن مادران سعودی، تجربه و فراست، مقبولیت و محبوبیت، ثبات فکری از مهم ترین شرایط احراز پادشاهی هستند. همچنین، عمده ترین جناح بندی هایی که در درون خاندان سعودی وجود دارد عبارتند از: گروه هفت سدیری (فهد، سلطان، نایف، عبدالرحمن، ترکی، سلمان و احمد)، گروه ملک عبدالله (برخی برادران ناتنی چون، طلال، مشعل، بندر و دیگران) و گروه فیصل (فرزندان ملک فیصل همچون سعود، خالد و ترکی).

آقای کرمی اشاره کرد، در صورت مرگ ملک عبدالله، سلمان پادشاه خواهد شد و ولیعهد به احتمال زیاد به یکی از چند برادر باقیمانده خواهد رسید و این وضعیت تا یک دهه آینده تداوم خواهد داشت، اما از آن تاریخ به بعد با مرگ اکثریت فرزندان عبدالعزیز و برادران پادشاه که اینک در سنین 70 تا 90 سالگی قرار دارند، شاهد تغییر در منشور عبدالعزیز و به قدرت رسیدن شاهزادگان نسل سوم خواهیم بود که این مسئله نمی تواند برای بیش از چند دهه تداوم داشته باشد. چرا که اکثریت بالقوه نسل دوم که اینک در قدرت هستند در سنین 50 تا 70 سالگی قرار دارند و این نمی تواند خط بلندمدت جانشینی را در بر داشته باشد. اما در کوتاه مدت و با مرگ شاهزادگان نسل اول عربستان احتمالاً با سناریوهای سه گانه ی تغییر در فرمول انتخاب ولیعهد و پادشاه، قدرت یابی نخبگان نسل دوم و گشایش چالش اجتماعی مواجه خواهد بود.

وی گفت، ریشه معضلات نظام سیاسی و اجتماعی عربستان تا حدود زیادی نشأت گرفته از ساختارهای سیاسی- فرهنگی و اجتماعی این سیستم است که در یک نگاه کلی به نظر می رسد نظام مذکور در نبردی ناامیدانه با این مشکلات ساختاری به سر می برد که به شکلی بنیان آن را تحلیل می برد. این نظام از آغاز پیدایش هیچگاه از یک نظام سیاسی مطلوب و کارآمد برخوردار نبوده است، به همین دلیل این رژیم هیچگاه رشد سیاسی متناسب با توانایی اقتصادی خود نداشته و پس از چند دهه از ظهور آن همچنان براساس سنت های قبیله ای عمل می نماید.

وی در ادامه اشاره داشت، مهم ترین چالش کنونی این کشور موضوع جانشینی است که براساس روند سنتی و قبیله ای این کشور در شرایط کنونی قرار گرفته و پادشاه و ولیعهد همچون گذشته هر دو در سنینی بالا قرار دارند. از سوی دیگر این واقعیت را نمی توان از نظر دور داشت که مسأله جانشینی در حالی به نبردی میان شاهزادگان تبدیل شده است که بدون وجود حق داوری مردم نمی توان سرنوشت روشنی برای آینده سیاسی عربستان و دورنمای قدرت در این کشور متصور بود. در حقیقت موقعیت کنونی نتیجه طبیعی زمامداری پی درپی شاهزادگان بدون کمترین نیاز برای مراجعه به افکار عمومی و یا حتی اقناع آن می باشد.

این جلسه با پرسش و پاسخ حاضران در جلسه پایان یافت. 

گزارش: سمیه مروتی پژوهشگر مهمان و دبیر گروه مطالعات خلیج فارس پژوهشکده.