گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

بازخوانی بحران سوریه تا کنون و دلایل تغییر مواضع ترکیه در قبال سوریه

نشست 14 اردیبهشت 1392 گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با  عنوان "بازخوانی بحران سوریه تا کنون و دلایل تغییر مواضع ترکیه در قبال سوریه" با حضور مدیر گروه دکتر اسداله اطهری، سفیر سابق ایران در لبنان و اردن آقای احمد دستمالچی، دکتر جواد صالحی پژوهشگر ارشد پژوهشکده،برخی کارشناسان مسایل ترکیه و اعضای گروه ترکیه شناسی برگزار شد. آقای محمد یزدان پناه پژوهشگر مهمان پژوهشکده سخنران این نشست بود.

در این نشست که آقای حاجی مینه مدیریت آن را بر عهده داشت با طرح مقدمه ای کوتاه بحث را آغاز کرد و با تاکید بر نقش ترکیه در بحران سوریه گفت: بعد از شروع تحولات خاورمیانه، بحران سوریه با دوام ترین بحران بوده و نقش ترکیه از ابتدا تاکنون یکی از تعیین کننده ترین نقش ها در بحران سوریه بوده است بطوریکه بسیاری از تحلیل گران بحران سوریه را به عنوان آزمونی برای سیاستهای ترکیه می دانند. قطعا آینده این بحران بر سیاست های ترکیه چه در داخل و چه در خارج تاثیر خواهد داشت. 

سپس، آقای محمد یزدان پناه به ارائه بحث خود پرداخت. وی در آغاز صحبت خود گفت: بحران سوریه از ابتدا در مرکز توجهات بین المللی قرار گرفت، زیرا این بحران از پیچیدگی قابل توجهی برخوردار بوده  است و تمام سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی را در بر می گیرد. از این رو، بحران مذکور تنها عرصه کشمکش و منازعه مردم و دولت سوریه نبوده، بلکه میدانی برای منافع و مطامع کشورهای مختلف نیز به شمار رفته است. در این میان، ترکیه و سیاست خارجی آن چالش های حادی را تجربه کرده است. این چالش ها در مواضع گوناگون و گاهی متناقض ترکیه در قبال بحران سوریه، قابل مشاهده می باشد. آقای یزدان پناه با بهره گیری از نظریه دیپلماسی قهرآمیز گفت، نتیجه سیاست خارجی ترکیه در برابر بحران سوریه را می¬توان «پذیرش واقعیت» دانست که آنکارا را مجبور به تجدید نظر در سیاست های مداخله جویانه خود نموده است. ترکیه¬ای که تا یک قدمی جنگ با نظام بشار اسد پیش رفته بود، مجبور به عقب نشینی شد، مناسبات خود با گروه های کردی عراق را گسترش داد و فرآیند بحث برانگیز مذاکره با زندان ایمرالی را کلید زد، و سبب حیرت همگان شد. درواقع، عدم امکان پیش بینی قطعی روندهای آتی، ترکیه را به سمت خویشتن داری بیشتر در بحران سوریه سوق داده است. می توان گفت، وقوع  بهار عربی بسیاری از اهداف جاه طلبانه ترکیه را تحت الشعاع خود قرار داد و روابط مطلوبی که ترکیه به ابتکار خویش با نظام های اقتدارگرای عربی برقرار نموده بود به چالش کشیده شد، که بارزترین مصداق آن مورد سوریه و تشدید تنش های داخلی در این کشور همسایه بود. 

دولت اسلامگرای ترکیه ابتدا سعی کرد از طریق دیپلماسی بشار اسد را تشویق به اصلاحات سیاسی نماید و با هر گونه مداخله خارجی در این کشور همسایه مخالفت ورزید. اما پس از مدت کوتاهی، آنکارا موضع خویش در سوریه را تغییر اساسی داد و به شدت مخالف رژیم اسد و حامی گروه های مخالف شد به طوری که تهدید به مداخله نظامی در شمال سوریه کرد و همچنین خواستار احداث منطقه پرواز ممنوع در مناطق مرزی خویش با سوریه و وضع تحریم های بین المللی  شد. سپس در سال 2012، در پاسخ به اصابت چند موشک رژیم اسد به مناطق مجاور ترکیه و حمله این رژیم به اردوگاه پناهندگان سوری در این نواحی، دولت ترکیه تهدید به بهره گیری از ماده 5 اساسنامه ناتو کرد. حتی ترکیه رسمأ متحدین غربی خویش را تحریک به مداخله نظامی در سوریه نمود. سپس در اثر بی ثمر شدن این تلاش های خصمانه، دولت ترکیه نشستی با جمهوری اسلامی ایران به عنوان متحد سوریه ترتیب داد تا راه حل های منطقه ای را نیز بیازماید. همچنین در تمام طول این مدت، ترکیه، نقش محوری در گفتگوها و مذاکرات مختلف با هدف مدیریت و خاتمه دادن به بحران سوریه به نفع خویش، بازی می کرد.

در مجموع پاسخ ها و واکنش های ترکیه به بحران سوریه از شروع آن (مارس 2011) تاکنون را می توان به هفت مرحله اساسی تقسیم نمود که شش مرحله را مورد آزمون قرار داده و هم اکنون در مرحله هفتم قرار دارد. این مواضع عبارتند از: مرحله اول، محرکه های سیاسی شامل موضع حفظ وضع موجود؛ مرحله دوم، شامل اجبار اقتصادی و موضع درگیری محتاطانه؛ مرحله سوم، اولین تهدید نظامی شامل موضع درگیری کامل؛ مرحله چهارم،  تهدید به استفاده از اهرم ناتو شامل موضع احساس نیاز به متحدین؛ مرحله پنجم، درخواست مداخله نظامی شامل موضع احساس نیاز به همراهی بین المللی؛ مرحله ششم، جستجو برای یافتن راه حل های دیگر شامل موضع احساس نیاز به همکاری با همسایگان و مرحله هفتم، تحریک ایالات متحده به مداخله یکجانبه شامل موضع همکاری نزدیک با هژمون جهانی و تجدید قوای داخلی.

 در ادامه آقای یزدان پناه گفت: در طول دهه گذشته، ترکیه سیاست خارجی فعالی را به نمایش گذاشته است که در اظهارات مقامات و مواضع گوناگون این کشور مشخص است. آنکارا در برخی از مواقع بسیار جاه طلب و حتی در مقابل متحدین غربی خویش مغرور بوده است. اما بحران سوریه آزمون دشواری برای سیاست خارجی این کشور به وجود آورد و نیاز این کشور به حمایت های بین‌المللی و متحدین خویش را آشکار ساخت. از این رو، بحران سوریه، ترکیه را با یک سری از واقعیت های تلخ در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی مواجه نمود.

پتانسیل و قدرت ترکیه برای مدیریت چنین بحران چند بعدی کافی نبود. ابزارها و استراتژی های گوناگونی که از سوی آنکارا  طی بحران مذکور به کار گرفته شد، در چارچوب نظریه دیپلماسی قهرآمیز قابل تبیین می باشد. علاوه براین، موازنه‌ای که ترکیه در روابط خود با غرب و شرق ایجاد کرده بود در طی بحران سوریه به هم خورد و این کشور به ناچار به سمت غرب متمایل گردید و روابطش با ایران و سوریه تیره تر شد. با این حال، مهم ترین مشکل ترکیه، ناشی از یک زخم تاریخی بود که همان بحران کردها می باشد. از این رو حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان به سرعت مشغول عملیاتی کردن درس های آموخته شده از بحران سوریه شده است.

در ادامه بحث آقای دکتر صالحی، سه مؤلفه را در خصوص سیاست خارجی ترکیه در قبال سوریه از  منظر مدیریت بحران مطرح کرد: اول، اقدام آگاهانه ترکیه نسبت به تحولات سوریه؛ دوم، بحث هویت و دیدگاه اخوانی حزب عدالت و توسعه و سوم،حرکت ترکیه در راستای منافع بلند مدت که در حقیقت ترکیه منافع آنی و زودگذر که بحث اقتصادی و بازار سوریه بود را در کوتاه مدت به فراموشی سپرد. اما برخی حوادث سبب شد که فرازو فرودهایی صورت بگیرد و حرکت ها و تحولات کردی، بحث القاعده و نگرانی های غرب، مداخلات منطقه ای به ویژه برجستگی عنصر مقاومت با حضور ایران باعث شد که ترکیه به اهداف خود نرسد. اما این عوامل هیچکدام مانع از این نشد که ترکیه از اهداف خود در سوریه چشم پوشی کند. ترکیه سعی کرده آگاهانه و با تدبیر از ظرفیت های منطقه ای و بین المللی برای حل بحران سوریه استفاده کند که تاکنون نیز از یک طرف در خصوص پاسخگویی به مشکلات داخلی خود و از طرف دیگر در مورد اقناع جهان غرب از جمله ایالات متحده برای وارد کردن به بحران سوریه تا حدودی موفق بوده است. در عین حال با استقبال از تحولاتی که به عنوان بهار عربی یا بیداری اسلامی در میان کشورهای عربی شده بود، افکار عمومی این کشور خواهان حضور ترکیه در بحث سوریه بوده است. بر اساس نظرسنجی های صورت گرفته در ترکیه و غرب این میزان استقبال و خوش بینی، ورود ترکیه به بحث سوریه را می طلبد والآن با وجود تردیدها و فشارهایی که در مورد شکست ترکیه به وجود آمده این کشور هنوز با گام هایی مستحکم سعی می کند جلو برود وبا بهانه هایی که می تواند آمریکا را برای ورود مستقیم به حمله سوریه بکشاند، از جمله بحث سلاح های شیمیایی و بحث مداخله  اسرائیل راهی است که ترکیه سعی می کند بر اساس آن به اهداف خود در سوریه دست پیدا کند. 

در ادامه بحث آقای کاکایی از کارشناسان مسایل ترکیه در این زمینه گفت: نگاه ترکیه در واقع یک نگاه استراتژیک نسبت به تحولات سوریه بوده است. پیش بینی می شود که سیاست ترکیه نسبت به سوریه مبتنی بر تغییر نظام سیاسی در سوریه تغییر ناپذیر باشد و در واقع اگر این تغییر در سیاست اردوغان انجام شود او نگرش خود را دستخوش نوسان کرده و در داخل نمی تواند پاسخگوی انتظارات افکار عمومی و همینطور احزابی که مخالف هستند باشد. به همین دلیل این مساله برای ترکیه بسیار مهم است.  ترکیه در خاورمیانه به دنبال سه عنصر معنوی، نفوذ اقتصادی و نفوذ سیاسی است. به همین دلیل محیط داخلی سوریه برای ترکیه اهمیت دارد و تاثیر گذار است. مساله کردها و چرخشی که در سوریه نسبت به کردها شده عاملی بود که اردوغان بر استمرار بیشتر خود بر سیاست مبتنی بر تغییر نظامی در سوریه اقدام کند.

آقای دستمالچی نیز بحث مهمی را مطرح کرد و در زمینه آینده بحران سوریه  گفت: باید پذیرفت که ترکیه بازنده این بازی است  و دلایل مختلفی در این زمینه وجود دارد. اول اینکه ترکیه تحت تاثیر بهار عربی و بیداری اسلامی در منطقه قرار گرفت و با مشاهده سقوط کشورهای عربی یکی پس از دیگری و با گمان اینکه شرایط داخلی سوریه دچار تزلزل شده است ریسک بزرگی انجام داد، در حالیکه بحران سوریه یک بحران ساده نیست. دوم ،انتخاب محور عربستان- قطر به جای محور ایران- مصر که هر کدام وزنه مهمی در منطقه هستند. در صورتیکه  قطر و عربستان از نظر همسایگی و تاثیر گذاری رابطه چندانی با سوریه نداشتند و ترکیه نیز هیچ پیش بینی در مورد به درازا کشیدن بحران سوریه نداشت. سوم، عدم حمایت آمریکا و ناتو و سازمان ملل از سیاستهای ترکیه در سوریه.و چهارم، عدم ارزیابی صحیح از تحولات داخلی سورریه و عدم شناخت کافی از مسائل قومی این کشور در حالیکه مسائل داخلی سوریه قویاً قومی و پیچیده است. ترکیه بر اساس دکترین عمق استراتژی احمد داود اوغلو این سیاست ها را اتخاذ کرد و ظاهرا نتیجه هم نگرفت. تنها یک راه می تواند رژیم بشار اسد را دگرگون کند که آن دخالت نظامی است و دخالت نظامی هم به دلایلی چون روسیه، چین، ایران، حزب الله و جنبه های بسیار مختلفی که وجود دارد، امکانپذیر نیست. پس نتیجه این که سوریه در فرایند حل بحران سیاسی است و ترکیه نتوانسته آنچه را می خواهد به دست آورد. 

در انتها این نشست با پرسشها و نظرات دیگر حاضرین در جلسه پایان یافت.

گزارش: سحر تقی پور، دبیر گروه ترکیه شناسی پژوهشکده و  الهام لسادات پاس.