گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

نگاه به ترکیه و متغیرهای سیاسی

نشست 6 مهر 1392 گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با عنوان "نگاه به ترکیه و متغیرهای سیاسی" با حضور دکتر اسدالله اطهری مدیر گروه ترکیه شناسی، پژوهشگران ارشد و مهمان پژوهشکده و اعضای گروه برگزار شد. آقای صادق ملکی تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی سخنران این نشست بود. 
 
 رحمت حاجی مینه پژوهشگر مهمان پژوهشکده که مدیریت نشست را بر عهده داشت بحث را با  بیان مقدمه ای کوتاه در زمینه موضوع نشست آغاز کرد و سپس آقای ملکی به ارائه بحث خود پرداخت. آقای ملکی ابتدا در زمینه اهمیت شناخت درست و صحیح از ترکیه توضیحاتی داد و گفت: با توجه به اینکه ترکیه از مهم ترین همسایگان ایران است و الزامات ناشی از شرایط تاریخی و جغرافیایی در بسیاری از مقاطع تاریخ سرنوشت ما را به هم پیوند داده است از این رو باید در شناخت صحیح این کشور بکوشیم. می دانیم که از جمله آفات در بررسی پدیده ها و تحولات سیاسی مطلق نگری است  که باعث می شود شناخت در مسیر درستی حرکت نکند. ما دنیا و اشخاص را سیاه و سفید می بینیم، در حالی که هم آدم ها خاکستریند و هم صحنه دنیای سیاست، خاکستریست. ما باید یاد بگیریم  بجای آنکه به پدیده ها و تحولات  سیاه و سفید نگاه بکنیم، خاکستری بنگریم. 
 
در بسیاری از اوقات این نگاه مطلق گرایی، ما را در تحلیل بسیاری از شخصیت ها، کشورها و تحولات سیاسی دچار اشتباه می کند. این اشتباه تحلیلی زمانی که در حوزه راهبردی رخ می دهد، بعضاً به خطاهای بزرگ استراتژیک انجامیده و سبب وارد آمدن زیان هایی می گردد که جبران آن امکان پذیر نیست. در همین راستا باید دقت داشته باشیم که زاویه نگاه به موضوعات و پدیده ها عامل چگونگی تحلیل است. اینکه ما کجا ایستاده ایم ؛ با چه عینک و هدفی به یک موضوع نگریسته و به آن می پردازیم،  تعیین کننده سیر تحلیل است که نگاه به ترکیه از این امر مستثنی نیست. نگاه یک فرد از تهران به ترکیه، با نگاه همان فرد به این کشور از آنکارا ، خروجی متفاوت خواهد داشت. 
 
زمانی شناخت ما  به یک موضوع به واقعیت نزدیک تر خواهد شد که زاویه دید از تاثیرات آرزوها و عقاید دور و در برگیرنده همه ابعاد باشد. از جمله اشتباهات تحلیلی که در چند سال گذشته رخ داده است، نگاه جامعه سیاسی – اجتماعی ایران به تحولات کشور ترکیه است. بسیاری در ایران و در هر دو جناح اصول گرا و اصلاح طلب تحولات منجر به پیروزی حزب عدالت و توسعه را در سال 2003 را پیروزی اسلام گرایان در ترکیه تلقی نموده و آن را به فال نیک گرفتند. اصلاح طلبان از تاثیرات جریان اصلاح طلبی ایران در ظهور جناح نوگرا در حزب رفاه خرسند بودند و جریان اصول گرا نیز اعتقاد داشت که جناح نوگرا جدا شده از اربکان به رهبری اردوغان تقیه نموده و اصول گرا است. هیچ یک از این دو جناح در ایران توجه به اظهارات رهبران این حزب و در راس آن اردوغان نداشتند که پی در پی اعلام می داشت که حزب عدالت و توسعه یک حزب محافظه کار دمکرات است. در حالی که اردوغان با جدایی از اربکان گام در مسیر دیگری گذاشته بود که از حمایت داخلی و بین المللی برخودار بود و پی درپی در اظهارات مختلف بر تغییر نگرش  و مسیرخویش تاکید می کرد و ما توجه ای به آن نداشتیم و یا نمی خواستیم توجه ای به آن داشته باشیم.
 
واقعیت آن است که تحولات منجر به روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه ما را با ترکیه جدیدی آشنا نمود که در منطقه حرفی برای گفتن داشت. دولت اردوغان توانست اقتصاد ورشکسته ترکیه را به اقتصادی پویا تبدیل کرده و نمونه یک الگوی موفق را ارائه کند. آقای اردوغان در دور اول حکومتش در حوزه سیاست داخلی با احتیاط حرکت نموده و بیشتر تلاش دولتش را بر بخش اقتصادی متمرکز نمود و در بهبود و ارتقای موقعیت اقتصای نیز موفق بود. این موفقیت در بخش مهمی حاصل همراهی نظام جهانی و اهرم های کمکی آن چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی با دولت اردوغان بود.
 
دولت اردوغان در سیاست خارجی سعی داشت در پروژه خاورمیانه جدید نقش رهبری را بر عهده بگیرد فارغ از آنکه خود ترکیه در این طرح  موضوع تغییر بود. روند این تغییرهم اکنون در ابعاد مختلف در حال تحقق است و امروز با ترکیه ای مواجه هستیم که ساختار آن با ده سال گذشته تفاوت اساسی کرده است. ترکیه از سال 2003 تا 2013  به مرکز جذب سرمایه بین المللی در منطقه تبدیل شده و این کشور در طول این مدت توانسته صد و هفده میلیارد دلار جذب سرمایه داشته باشد. ما می دانیم که نظام جهانی این سرمایه را بدون محاسبه وارد ترکیه نمی کند لذا توجه به همین موضوع در شناخت ترکیه می تواند تاثیرات عمیق داشته باشد. 
 
به طور مثال عدم درک مولفه های تاثیرگذار درسیاست داخلی و خارجی ترکیه سبب شد ما حادثه داووس در ژنو را چرخش راهبردی ترکیه تلقی کنیم در حالی که برخورد اردوغان با پرز حرکتی نمایشی و هدفمند و از پیش تعیین شده بود و اگر جز این  بود با ماهیت ترکیه ای که عضو ناتو و تحت نظارت صندوق بین المللی است همخوانی نداشت. همان موقع طی مقاله ای تحت عنوان :"از شعار اردوغان حیا کن تا اردوغان قهرمان" در بازتاب اعلام نمودم، هدف نهایی اردوغان در حمایت از مردم غزه تبدیل حماس از یک جریان انقلابی – نظامی به یک حزب سیاسی در چارچوب نرم های بین المللی و جای انداختن نقش خود به عنوان میانجی است. در ایران فرهنگ صفر و صد در تحلیل حوادث سبب شد از حریفی که هدف اصلی آن کم رنگ نمودن نقش ایران در منطقه بود قهرمان بسازیم. اردوغان امروز در سوریه نیز همان اردوغان داووس است که همچنان در دنیای تسنن در تلاش برای تعضعف جایگاه ایران است.نه اردوغان داووس باید سبب قهرمان سازی گردد و نه اردوغان سوریه باید سبب گردد که از او چهره ای سیاه بسازیم. متغیرهای سیاسی نباید نگاه راهبردی ما به ترکیه را تغییر داده و سبب شود الزامات ناشی از همسایگی تحت تاثیر قرار گیرد.
 
ترکیه و به تبع آن اردوغان  دارای ظرفیت ها و محدودیت های است که اگر ما نسبت به آن شناخت داشته باشیم در تعریف از این کشور دچار خطا نخواهیم شد. ترکیه از زمان تاسیس جمهوریت و خصوصا پس از پیوستن به ناتو، راهبرد خود را در همراهی با غرب تعریف  نموده و این پیوند در دوران حزب عدالت و توسعه با بازتعریف نقش این کشور محکم تر از گذشته شده و توسعه پرشتاب ترکیه در سال های اخیر نیز تا حود زیادی محصول این روند است. نگاه بعضا شیفته و بعضا منفی ما به ترکیه و عملکرد دولت مردان این کشور بیش از آنکه حاصل درک راهبری از ترکیه باشد حاصل متغیرهای سیاسی گذرا بوده است. در واقع ما بجای درک ماهیت تحولات براساس احساس و آرزومندی به تحلیل حوادث پرداخته ایم. 
 
به هرحال ترکیه، ترکیه است و ما به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان یکدیگر باید با درک ظرفیت ها و محدویت ها و بر اساس احترام متقابل به تنظیم روابط بپردازیم. رقابت عنصری ماندگار در روابط بوده و خواهد بود لیکن باید تلاش شود از میزان آن کاسته شده و بر ابعاد همکاری ها بیافزائیم. هنوز روابط ایران و ترکیه همچنان درگیر ذهنیت چالداران است و تا این نگرش تغییر ننماید تحولاتی چون تحول سوریه عامل دور شدن نگاه دو کشور به هم خواهد شد. ما در جغرافیای غیر قابل تغییر زندگی نمی کنیم و اگر آلمان و فرانسه با تغییر ذهنیت توانسته اند مبتکر اتحادیه اروپا شوند ما نیز می توانیم به شرط آنکه فاصله سیاست های اعلامی با سیاست های اعمالی را کاهش دهیم و به خاورمیانه ای متحد با ابتکار عمل ایران و ترکیه بیاندیشیم.
 
در ادامه آقای محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد پژوهشکده در مورد شرایط کنونی ترکیه گفت؛ به نظر می آید ترکیه روز به روز منزوی تر می شود و اهمیت و نقش آن در حال کاهش است. طبیعتا وقتی یک تئوریسین سیاسی بشود مسؤل سیاست خارجی نتیجه همین می شود. ترکیه در بهار عربی سرمایه گذاری هنگفتی کرد، آقای داوود اوغلو در همه جا حضور داشت و تصور بر این بود که همه سرنخ ها در دست ترکیه است و ترکیه این حرکت های مردمی در کشورهای عربی را کنترل می کند، اما بعد مشخص شد این ها نتیجه تحلیل های سطحی ای است که صورت گرفته و پیشرفت هایی هم که صورت گرفته بود موقتی بود. برکناری مرسی در 30 ژوئن 2013 نقطه آخر بود. آقای اردوغان و آقای داووداوغلو بجای اینکه به این نتیجه برسند که اخوان تمام شده همچنان از مرسی دفاع می کنند و همین امر کاهش روابط دو کشور و حتی موجب فراخواندن سفیر مصر از ترکیه شد.اکنون نوبت سوریه است، ترکیه در نشست ژنو2 در عرصه حل مساله سوریه جایگاهی ندارد و به نظر می رسد در ترکیه تحولاتی رخ خواهد داد که باعث آن اشتباهات خود ترکیه است.
 
در انتها این نشست با پرسش و پاسخ حاضرین در نشست پایان یافت.
 
گزارش: سحر تقی پور  دبیر گروه ترکیه شناسی پژوهشکده.