پيرامون شكل و محتواي توافق ژنو

موافقتنامه ژنو ميان ايران و كشورهاي 1+5 مهمترين رويداد خبري جهان در هفته نخست آذر ماه و يكي از مهمترين دستاوردها در دولت دكتر حسن روحاني در 100 روز نخست زمامداري‌اش و از منظر استراتژيك يكي از مهمترين دستاورد ايران پس از ملي كردن صنعت نفت كشور تلقي مي‌شود. ابعاد واقعي و پيامدهاي وسيع اين موافقتنامه مانند رويداد تاريخي ملي كردن صنعت نفت در دهه‌هاي آينده براي منافع ملي كشور بيشتر از دوره پرمناقشه كنوني آشكار خواهد شد. واكنشهاي شتابزده برخي از جريانهاي اروپايي و پاره‌اي از قدرتهاي منطقه كه در شكل مخالفت آشكار با پذيرش ايران به عنوان كشور داراي توان هسته‌اي مسالمت‌آميز ظهور كرد و بيم و هراس آنان از تبديل ايران به يك قدرت بلامنازع منطقه‌اي، نشان از اين واقعيت مي‌داد كه جمهوري اسلامي ايران در مسير صحيح گام برداشته و كشورهاي 1+5 ناگزير از پذيرش واقعيتهاي جديد شدند. يادمان نرود كه برخي كشورها و جريانهاي پرنفوذ منطقه‌اي و اروپايي از زمان تشديد تحريمهاي همه‌جانبه عليه كشورمان روي تسليم شدن بي چون و چراي تهران به خواستهاي غرب به سبك دوره قذافي و يا پذيرش وضعيت نهايي مدل عراق در دوره پاياني زمامداري صدام حسين شرط بندي كرده بودند. اما ايران و رهبري حكيمانه آن يكبار ديگر نشان داد كه مدل و سبك ابداعي خود را براي حل و فصل چالشهاي ملي و منطقه‌اي وضع مي‌كند، هنگامي كه سياستهاي ايران طي حداقل دو دهه اخير در اوج كشمكشهاي منطقه‌اي از اشغال كويت توسط ارتش عراق گرفته تا اشغال عراق توسط ارتش امريكا و از تشديد فشارهاي اقتصادي غرب عليه كشورمان گرفته تا شعله‌ور شدن جنگها و درگيريهاي خونين داخلي در جبهه متحد ايران در منطقه (نمونه سوريه) بازخواني مي‌شود. برخوردهاي حكيمانه و هوشمندانه رهبري كشور و چگونگي بهره‌گيري از فرصتها و حركت مناسب و سكوت و بيطرفي به موقع در مواجهه با چالشهاي پيراموني به چشم مي‌خورد.

 

 همين جا بايد اشاره كرد كه بسياري از كشورها و جريانهاي مدعي كاركشتگي در خروج امن از گذرگاههاي پر خم و پيچ و پرمخاطره رويدادهاي منطقه‌اي در همين چند ايستگاه و رويداد گفته شده در بالا دچار لغزش مرگبار يا حداقل پرهزينه شدند. (به سرنوشت مرحوم عرفات و دولت پادشاهي اردن و برخي دولتهاي حاشيه جنوبي خليج‌فارس توجه كنيد.) 

 

همچنين نبايد از اين نكته غفلت كنيم كه بسياري از كشورهاي عرب خليج‌فارس و رژيم صهيونيستي طي چند سال اخير روي فرضيه وقوع رويارويي نظامي ميان ايران و كشورهاي غربي بر سر پرونده هسته‌اي چنان پافشاري كردند كه ميلياردها دلار بودجه خود را به انباشت سلاحهاي دفاعي و در نمونه اسرائيل سلاحهاي تهاجمي و دفاعي اختصاص دادند. در واقع جمهوري اسلامي ايران با اتخاذ رشته تدابير سازگار با نيازهاي مرحله، مجموعه كشورها و برخي قدرتهاي منطقه‌اي را غافلگير كرد. ( به اظهارات و عكس‌العملهاي خشمگينانه رهبران اسرائيل، سفير عربستان سعودي در ايالات متحده امريكا، سفر فرانسوا اولاند رئيس‌جمهور فرانسه به اسرائيل در ميان دو نشست دوم و سوم ژنو توجه كنيد) 

 

از اين مقدمه بگذريم توافق ژنو از دو منظر فرم و محتوا قابل بررسي و ارزيابي است. توجه به فرم و شكل و به عبارتي به پروتكلهاي ژنو اهميت فراواني دارد، زيرا فرم و شكل يك ماجرا نشان از محتوا و اهميت و ابعاد آن دارد. در اينجا اصلاً بحث بر سر ارزيابي نحوه ظهور و عملكرد دو هيأت ارشد مذاكره كننده قبلي و فعلي مطرح نيست، زيرا بي‌ترديد هيأت مذاكره كننده قبلي مطابق با نقشه راه ابلاغي و يا ابداعي خود آنچه را در چارچوب منافع ملي كشور و شيوه صحيح و درست مي‌پنداشت به اجرا گذاشته و مي‌گذاشت. شايد پايداري‌ها و ايستادگيها و پافشاريهاي تيم قبلي زمينه‌هاي مساعد را براي مانورهاي نرمشي تيم بعدي را فراهم كرده باشد. مطالعه و ارزيابي اين نكته از آن رو اهميت دارد كه مراكز متكفل ارائه برآوردهاي مرحله‌اي و استراتژيك در كشور بايد همه ابعاد يك پديده پيچيده نظير پرونده هسته‌اي را در همه فصلها و مراحلش بازخواني كنند تا هنگام قضاوت و داوري قطعي، سهم هر يك از ايستگاههاي مسير طولاني پرونده هسته‌اي از قلم نيفتد. در بازيهاي تداركاتي بسياري از مسابقات جهاني، تيمهاي عمل كننده رفتاري بكلي متفاوت از رفتار و التزام به قواعد بازي واقعي و تعيين‌كننده از خود بروز مي‌دهند. اين شيوه در شناخت ظرفيتها و كف و سقف توان و مطالبات حريف بسيار مؤثر و بعضاً تعيين‌كننده است.

 

فقط به عنوان مثال به يك گمانه‌زني مي‌توان اشاره كرد كه اگر جمهوري اسلامي ايران در دوره ماقبل تيم مذاكره كننده كنوني تعهد داشت اين پيام را به خانواده بين‌المللي القا كند كه اگر بخواهيد با راديكال كردن خواستها و مطالبات خود، ايران را از حقوق مسلمش در پرونده هسته‌اي محروم كنيد، در تهران نيز نسخه‌اي شبيه آنچه در پايتختهايتان وجود دارد، حضوري جدي دارد كه در نتيجه نه تنها فرصتهاي پيش‌روي دو طرف براي حل و فصل مسالمت‌آميز بحران محدود مي‌شود، بلكه امكان رفع سقف مطالبات ايران در محدوده قابل تطبيق با كنوانسيونهاي معاهده منع توليد و گسترش سلاحهاي كشتارجمعي وجود دارد. از اين رو و در قدم نخست از مطالبات راديكال خود دست برداريد تا صدا و رويه سازگار با خواستها و مطالبات قابل فهم شما در تهران شكل گرفته و راه اجرايي كردن نقشه راهش هموار شود. اين پيام به خوبي در پايتختهاي مؤثر غرب شنيده شد و مطالبات قبلي مذاكره كنندگان 1+5 كه بر محور تعطيلي كليه فعاليتهاي اتمي و در رأس آن تعليق هميشگي و بي‌بازگشت غني‌سازي اورانيوم متمركز بود به پذيرش اصل غني‌سازي اورانيوم در خاك ايران با شرايط و محدوديتهاي مورد تفاهم تغيير جهت داد. بنابراين اگر موضوع حل و فصل مرحله‌اي پرونده هسته‌اي را با دقت بررسي كنيم نبايد از ايستگاههاي قبلي آن به مثابه كاتاليزور ايستگاههاي بعدي غفلت كنيم. 

 

از آن سو نمي‌توان اين واقعيت را ناديده گرفت كه تيم مذاكره كننده كنوني به لحاظ آشنايي و تسلط كم نظيرش روي جنبه‌هاي كاملاً جانبي اما مؤثر و روي متدلوژي مذاكره غربيها با موضوعاتي از اين قبيل مطالعه و سلطه غيرقابل انكار داشت، نقش بسيار تعيين‌كننده در سرعت بخشيدن به روند مذاكرات با هدف دستيابي به نتيجه مطابق با نقشه راه ابداعي و يا ابلاغي‌اش ايفا كرد. وقتي محمد جواد ظريف وزير خارجه كشورمان همراه با تيم قدرتمند مذاكره‌كننده‌اش با هماهنگي و ابتكار عمل خانم كاترين اشتون وزراي خارجه 1+5 را به نشست ژنو فرا مي‌خواند و آنها به لحاظ اهميت موضوع كارهاي روتين خود را به حالت تعليق درآورده و به سرعت راهي ژنو مي‌شوند، علاوه بر حساسيت پرونده هسته‌اي، به جنبه‌هاي فرمال ماجرا نيز مطابق نقشه راه پيشنهادي ايران تن مي‌دهند و اگر برخورد كاسبكارانه لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه در نشست دوم ژنو نبود، دستيابي به توافق در همان نشست ممكن مي‌شد، اما ماشين ديپلماتيك ايران به رغم همه سر و صداهاي برآمده از پايتختهاي اسرائيل و عربستان سعودي و كانادا دچار انفعال نشد و به تلاش خود براي اقناع طرفها و پافشاري روي اين نكته كه اگر بناست باب مخالفتهايي از اين دست گشوده شود، تهران نيز در اين زمينه بي‌نصيب نخواهد ماند، ادامه داد و در نشست بعدي همان وزراي خارجه1+5 براي رسيدن به ژنو از يكديگر سبقت گرفتند.

 

 به گفته يكي از تحليلگران غربي اين نخستين بار پس از جنگ دو كره، وزراي خارجه، قدرت جهاني براي دستيابي به اجماع پيرامون يك پرونده بحراني به اهميت و نقش يك كشور (ايران)‌پي مي‌برند. از اين رو از منظر فرم توافقنامه ژنو، ايران در يك سوي ماجرا و 1+5 كه 5 عضو آن از اعضاي دائمي شوراي امنيت سازمان ملل متحد به شمار مي‌روند، در سوي ديگر ماجرا به مناقشه پيوسته و بي‌وقفه بر سر پرونده هسته‌اي ايران مذاكره پرداختند. به زبان تمثيل، كشتي يك تن در برابر 6 كشتي‌گير كاركشته صورت مي‌گيرد كه داور مسابقه همگام رسيدن سوت پايان مسابقه نتيجه بازي را برد برد براي دو طرف اعلام مي‌كند. به اين تيم مذاكره كننده ايراني بايد آفرين گفت و بخاطر داشتنش بايد مباهات كرد. اينكه نخستين پيام شادباش و تبريك از سوي مقام معظم رهبري آيت‌اله خامنه‌اي خطاب به رياست‌جمهوري صادر مي‌شود، گوياي تطابق خواستها و نتايج بدست آمده از مذاكرات ژنو است، در غرب نيز كم و بيش چنين رويكردي و چنين نگاهي از خلال رسانه‌ها و تحليلگران منصف غربي ديده شد. 

 

در محتوا البته موضوع اندكي تغيير مي‌كند. اگر چه در بالا اشاره شد كه فرمها راه شناخت محتوا را هموار مي‌كند، اما بايد نخست ديد دو طرف ماجرا چه تعريف و شناختي از ظرفيت حريف براي پذيرش مطالبات و كف و سقف آن و نيز چه خطوط قرمزي براي خود ترسيم كرده بودند. اين سوي ماجرا يعني تهران خط قرمز خود را زير عنوان حق ايرانيان براي غني‌سازي اورانيوم در خاك خود با علامت و خط درشت كشيده بودند. در مورد ميزان غني‌سازي راه انعطاف تهران باز بود، اما تا مرز 5 درصد. در آنسوي ماجرا، موضوع متفاوت بود. پاره‌اي از كشورها با استناد به قطعنامه‌هاي شوراي امنيت ضرورت تعليق همه‌جانبه غني‌سازي اورانيوم را به مثابه خط قرمز خود ترسيم كرده بودند، اما اين خط قرمز به دوره‌اي تعلق داشت كه ايران در فناوري هسته‌اي بويژه در ساخت و نصب هزاران سانتريفيوژ در مراحل ابتدايي قرار داشت. پايداري ايران از يك سو و تلاش براي نصب و راه‌اندازي نسل پيشرفته سانتريفيوژها و توليد اورانيوم با غلظت 20 درصد، سقف مطالبه غربيها را دستخوش تغيير كرد. 

 

البرادعي رئيس پيشين آژانس بين‌المللي انرژي اتمي طي سخناني در برابر هيأت امناي آژانس انرژي اتمي در پاسخ به تهديدات امريكا و اسرائيل مبني بر وجود گزينه‌ها از جمله گزينه نظامي روي ميز گفته بود نمي‌توان دانش اتمي را بمباران كرد. هنگامي كه هيأت بازرسي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي از توليد و ذخيره حدود يك تن اورانيوم غني شده 20 درصدي اطمينان حاصل كرد و نمونه‌هاي آن را پس از آزمايشهاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي مطابق با استانداردهاي آژانس اعلام كرد، موضوع بكلي دگرگون شد و موضع ايران در وضعيت بهتري قرار گرفت، اما ايران در همان زمان آمادگي خود را براي رفع نگراني خانواده بين‌المللي از طريق به امانت‌گذاري اين مجموعه اورانيوم در يك كشور ثالث (تركيه) اعلام كرد. اين اقدام جمهوري اسلامي ايران شكاف نسبتاً‌ عميقي در ميان صفوف كشورهاي داعيه‌دار در اين موضوع ايجاد كرد و بازيگران ديگري را نظير تركيه و برزيل را وارد صحنه كرد. از آنزمان كشورهاي 1+5 از ترس خروج كل پروژه از دايره ابتكارعمل خود وارد عمل شده و سقف مطالبات قبلي خود را پايين آوردند. از آن پس البته با اما و اگرها و شرط و شروط‌ها احتمال پذيرش موضوع حق غني‌سازي اورانيوم به ميزان 5 درصد در كريدورهاي مذاكرات مطرح شد. ايران نيز اين اصل را قابل مذاكره و رايزني دانست و روي اين موضوع متمركز شد. 

 

اينك و پس از توافق آخر ژنو دو ديدگاه در پاره‌اي از پايتختها در موضوع محتواي توافق شكل گرفته است. پاره‌اي از قدرتها نظير اسرائيل توافق ژنو را يك برد تاريخي براي ايران توصيف كرد. تل‌آويو همه تلاش خود را براي يافتن متحد منطقه‌اي به منظور تنها نماندن در فضاي جنگ منفي توافق متمركز كرد و فرانسه و عربستان سعودي و برخي كشورهاي كوچك حاشيه جنوبي خليج‌فارس را به صف كشاند. اما اين تلاش به دليل غلبه كشورهاي موافق توافق ناكام ماند. اسرائيل به گونه‌اي پايه‌اي با فرمول برد برد در مذاكرات هسته‌اي ايران و 1+5 مخالف بود، اما ديپلماسي بسيار فعال ايران تهاجم خود را به پرونده‌اي معطوف كرد كه مي‌توانست پرونده اتمي ايران را به موازات توانمنديهاي اتمي اسرائيل و ضرورت شفاف‌سازي وضعيت اتمي اين رژيم سوق داد. كشورهاي 1+5 از اين نگران بودند كه اگر پرونده هسته‌اي ايران با پرونده اتمي (البته با 260 كلاهك اتمي شناخته شده) اسرائيل سنجاق شود و هر گونه حل و فصل پرونده ايران را به حصول پيشرفت در شفاف‌سازي توان هسته‌اي اسرائيل و انضمام تل‌آويو به معاهده منع توليد و گسترش سلاح كشتارجمعي مشروط كند، حل و فصل پرونده اتمي ايران تعليق به محال خواهد شد. از اين رو هم صداي غربيها كوتاه شد و هم عربده‌كشي و تهديدات اسرائيل رو به كاهش گذاشت. 

 

در نتيجه معادله ساده‌اي از دهها دور مذاكره فشرده ميان ايران و 1+5 شكل گرفت كه به صورت زير مبناي موافقت قرار گرفت:

 

الف: كشورهاي غربي به طور ضمني حق ايران را براي غني‌سازي اورانيوم مطابق مقررات آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و زير نظر  پيوسته آن مي‌پذيرند. 

 

ب: ايران به همه شيوه‌ها و تدابير آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به منظور رفع نگراني خانواده بين‌المللي مبني بر عدم انحراف برنامه  اتمي‌اش به جنبه‌هاي نظامي تمكين مي‌كند. 

 

باور و احساس ايرانيان و دولت اين است كه در اين بازي بر پايه برد برد حق بند الف را به دست آوردند و باور و احساس غربيها و دولتهاي 1+5 اين است كه در اين بازي بر پايه برد برد به بند ب اين فرمول دست يافتند. در واقع نه رهبري ايران و نه رهبري كشورهاي 1+5 تمايل نداشتند كه تيمهاي مذاكره كننده خود را بي‌نتيجه و يا با شكست به پايتختهاي خود فرا بخوانند. اين اوج هوشمندي دو طرف براي بازي كردن بر پايه فرمول برد برد شناخته مي‌شود. صداي مخالفان تندرو در دو طرف ماجرا طي پروسه شش ماه آينده به شرط التزام به مفاد توافق كم‌رنگ و احتمالاً بي‌اثر خواهد شد، زيرا ابعاد بعدي توافق واقعيتهاي جديدي در مناسبات ميان ايران و كشورهاي 1+5 به وجود خواهد آورد كه قضاوتها و داوريها را به سوي آن سوق خواهد داد.   


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.