آمریکا و انتخابات ریاست جمهوری افغانستان

سرانجام پس از گذشت حدود 4ماه از انتخابات ریاست جمهوری افغانستان، اشرف غنی احمد زی رقیب عبدالله عبدالله پیروز این انتخابات اعلام شد. به نظر می رسد که برای آمریکا احمدزی با قومیتی پشتون و سابقه ای کمتر چالش برانگیز در مقایسه با عبدالله مطلوب تر باشد. هم چنین، با توجه به خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تا سال 2016، امریکا می تواند از طریق دولت احمدزی و ارتباط آن با طالبان، دغدغه های امنیتی اش را کاهش بدهد.


انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در فروردین 1393 برگزار گردید که به دلیل عدم کسب آراء اکثریت، دو کاندیدا از هشت کاندیدا یعنی اشرف غنی احمد زی و عبدالله عبدالله به دور دوم انتخابات راه یافتند. دور دوم انتخابات در خرداد 1393 برگزار شد و بالاخره پس از کش و قوس های فراوان، کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان با اعلام نتایج اولیه، اشرف غنی احمد زی را با مجموع 56 درصد آراء کسب شده، پیشتاز و عبدالله عبدالله را با 43 درصد آراء، نفر دوم انتخابات اعلام کرد.


کمیسیون مستقل انتخابات با اشاره به حضور حدود 8 میلیون نفر در این دوره از انتخابات، اعلام کرد که نتیجه نهایی و قطعی انتخابات در تاریخ 22 جولای اعلام و در تاریخ 2 آگوست، مراسم سوگند ریاست جمهوری افغانستان برگزار خواهد شد. پس از اعلام نتایج اولیه انتخابات، عبدالله عبدالله مشروعیت انتخابات و نتیجه آن را به دلیل وقوع آن چه تقلبات گسترده و توطئه ناشی از همکاری مثلث شوم دولت کرزای، کمیسیون مستقل انتخابات و ستاد انتخاباتی اشرف غنی احمدزی می خواند، نپذیرفت و اعلام کرد حتی اگر قطعه قطعه شود نیز حکومت برخواسته از آراء تقلبی را نمی پذیرد.


هم زمان با طرح مخالفت صریح عبدالله در قبال نتایج اولیه انتخابات و از همه مهم تر، طرح گمانه تشکیل حکومت موازی توسط وی، نگرانی هایی در کاخ سفید به وجود آمد. بر این اساس، پیش از اعلام رسمی موضوع تأسیس حکومت موازی توسط عبدالله عبدالله در جمع هوادارانش در خیمه جرگه، باراک اوباما با وی تماس گرفت و خواهان عدم اعلام موضوع تأسیس حکومت موازی از جانب عبدالله گردید.


وزارت خارجه امریکا نیز ساعاتی پس از اعلام تصمیم عبدالله برای تشکیل دولت موازی، صراحتاً به مخالفت با این موضوع پرداخت و هرگونه تهدید به خشونت و اجرای اقدامات فراقانونی توسط دو کاندیدا را محکوم نمود و اعلام کرد در صورت عملیاتی شدن تشکیل دولت موازی، کلیه کمک های مالی و امنیتی به افغانستان را قطع خواهد کرد. قرار شد که جان کری نیز روز جمعه  (11جولای 2014) برای چانه زنی با طرفین درگیر و حل مشکلات پیش آمده از طریق مجرای سیاسی، به افغانستان سفر کند. البته سفر جان کری به افغانستان، با هدف چانه زنی و حل دیپلماتیک مشکلات ناشی از نتایج انتخابات ریاست جمهوری، مسبوق به سابقه می باشد؛ آن چنان که جان کری در سال 2009 نیز با این هدف به افغانستان سفر کرد و توانست عبدالله عبدالله را به عنوان کاندیدای معترض به وقوع تقلب توسط تیم حامد کرزای قانع نماید. این بار هم در سال 2014 امریکا امیدوار است بتواند با توجه به پیشینه جان کری در موضوع مذاکرات با طرفین افغانی، عبدالله را از انتخاب گزینه ای که پیامدهای پیش بینی نشده در پی داشته باشد، منصرف نماید.


 اما اینکه استراتژی و موضع امریکا، به عنوان یکی از مهم ترین کشورهای حاضر و نافذ در افغانستان، در قبال نتایج این انتخابات چیست؟ می بایستی متغیرهای موجود و مدنظر امریکا در سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی را مورد توجه قرار داد.


در سطح داخلی، دو متغیر "جایگاه قومیت پشتون" و "وزن تأثیرگذاری طالبان" مطرح می باشد. جامعه افغان، جامعه ای به شدت متأثر از تفکرات و تعصبات قومیتی است و در این بین، قوم پشتون به عنوان قوم دارای اکثریت در مقایسه با قومیت های هزاره، تاجیک، ازبک در عرصه سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و فرهنگی دارای جایگاهی غیر قابل انکار است.


 اشرف غنی احمدزی به عنوان نماینده قوم پشتون در دومین دور انتخابات، در برابر عبدالله عبدالله به عنوان کاندیدای تاجیک ها شناخته می شد. از این رو از حمایت هر چند غیرمستقیم پشتون ها در ارگان هایی نظیر ارگ ریاست جمهوری به رهبری کرزای و کمیسیون انتخابات با اکثریتی پشتون برخوردار می باشد و این موضوع از نظر امریکایی ها پنهان نبوده است. از سوی دیگر، امریکا می داند که طالبان تمایلی به انتخاب عبدالله برای ریاست جمهوری ندارد؛ آن هم به دلیل پیشینه حضور عبدالله عبدالله در کنار احمد شاه مسعود جهت مبارزه با طالبان و نیز قومیت تاجیکی عبدالله که در مقابل قومیت پشتون طالبان قرار می گیرد.


 بر همین اساس بود که طالبان به رغم مخالفت با برگزاری هرگونه انتخابات در افغانستان، در دوره دوم انتخابات به دلیل تفکر قومیتی و تمایل به اشرف غنی احمدزی در مقایسه با عبدالله عبدالله، اقدامات خرابکارانه و تروریستی به مراتب کمتری در مقایسه با دور اول انتخابات انجام داد. در نتیجه، پشتون ها بیشتر تشویق به شرکت در انتخابات شدند.


 از منظر مؤلفه سطح داخلی می توان گفت که امریکایی ها با اِشراف به این موضوع که جامعه افغانستان به خصوص نهادهای سیاسی آن، هنوز منافع قومی پشتون را بر هر چیز دیگر ترجیح می دهند. همچنین با درک این موضوع که طالبان با قومیتی پشتون و برداشت خصومت آمیز از عبدالله، حضور وی را در مقام رئیس جمهور افغانستان بر نمی تابند و حاضر به مقابله با دولتی به رهبری وی هستند، تمایلی به تغییر عمده در نتایج انتخابات اعلام شده ندارند و این موضوع را در راستای تأمین ثبات و جلوگیری از بروز جتگ داخلی، دوپارگی و تعمیق اختلافات قومی در افغانستان تعبیر می نمایند.


در سطح منطقه ای؛ دو متحد عمده امریکا، یعنی عربستان و پاکستان نیز با توجه به پیشینه همکاری قوم پشتون افغان با این دو کشور و تأمین منافع ریاض (مواجهه با حضور و نفوذ ایران در افغانستان) و اسلامآباد (استفاده از طالبان به عنوان ابراز نفوذ) در نتیجه این همکاری، به هیچ وجه تمایلی به روی کار آمدن عبدالله عبدالله ندارند. عربستان به هیچ وجه علاقه ندارد کاندیدایی در افغانستان به قدرت برسد که در گذشته ارتباطاتی با ایران داشته و از حمایت آن برخوردار بوده است. پاکستان نیز احمدزی پشتون را مناسب تر از عبدالله تاجیک جهت تأمین منافع خود در کابل می داند. از این رو امریکا از طریق حمایت از احمدزی می تواند خواسته متحدان منطقه ای خود را عملیاتی نماید و در مقابل، از آن ها امتیازات موردنظر خود را دریافت کند. به عنوان مثال، امریکا می تواند از پاکستان بخواهد در موضوعاتی نظیر فرآیند مذاکره با طالبان افغانستان و نیز مسئله خروج نیروهای خارجی از افغانستان در پایان سال 2016 همکاری لازم را با واشنگتن بنماید.


در سطح بین المللی؛ امریکا با از دست دادن بیش از 1 هزار و 760  نفر و هزینه کردن مبلغی در حدود 527/472/653 دلار در طولانی ترین جنگ تاریخ خود در افغانستان نشان داده است که برقراری ثبات در چارچوب امریکایی آن، منافع این کشور را در افغانستان تأمین می نماید. با توجه به این موضوع و با توجه به شرایط موجود داخلی افغانستان، منطقه ای و بین المللی، اشرف غنی احمدزی گزینه مطلوب تری برای امریکا در مقایسه یا عبدالله ارزیابی می شود.


 امریکا به این نتیجه رسیده است که بایستی با طالبان وارد گفتگو شود و طالبان به اصطلاح میانه رو را وارد پروسه سیاسی نماید. از این رو برای تأمین این خواسته، احمدزی با قومیتی پشتون و سابقه ای کمتر چالش برانگیز تر در مقایسه با عبدالله، مطلوب تر ارزیابی می شود. هم چنین، با توجه به خروج کامل نیروهای خارجی از افغانستان تا سال 2016،  امریکا می تواند از طریق دولت احمدزی و ارتباط آن با طالبان، دغدغه های امنیتی اش را کاهش بدهد. در ضمن، امریکا، امضای توافق نامه امنیتی واشنگتن-کابل را نیز در نظر دارد که بر اساس آن، نحوه ادامه حضور نیروهایش در پایگاه های نظامی در افغانستان تعیین خواهد شد. بر این اساس، احمدزی به عنوان یکی از افرادی که در تیم تدوین محتوای این توافق نامه شرکت داشته است، می تواند در مقایسه با عبدالله گزینه بهتری برای امضای هر چه سریع تر این توافق نامه باشد.


با در نظر گرفتن موارد فوق می توان نتیجه گرفت که امریکا با هدف ادامه حضور خود در افغانستان و تأمین ثبات نسبی در این کشور، سیاست های خود را پیش می برد؛ از این رو وجود فردی در رأس قدرت که بتواند در راستای این هدف حرکت نماید، مطلوب ترین گزینه برای امریکا به شمار می رود. اکنون، اشرف غنی احمدزی با توجه به متغیرهای موجود در سطح داخلی (جایگاه برتر قوم پشتون، وزن تأثیرگذاری طالبان) ، منطقه ای (منافع عربستان و پاکستان) و بین المللی (مذاکره امریکا با طالبان، خروج نیروهای خارجی تا سال 2016، امضای توافق نامه امنیتی واشنگتن-کابل)، گزینه ای مطلوب تر برای امریکا در مقایسه با عبدالله عبدالله جهت برقراری ثبات به شمار می رود.


بنابراین، بسیار بعید به نظر می رسد که حتی پس از سفر جان کری به افغانستان، تغییری در حد تغییر نام فردی را که از صندوق های بیرون آمده است، شاهد باشیم. در واقع باز هم تاریخ تأیید می کند سیاست خارجی ایالات متحده در ترکیب دو متغیر ارزش ها و منافع، الویت را به تأمین منافع می دهد.
 


نویسنده