گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

ژئوپلتیک مقاومت و نقش ترکیه

نشست ۳ آبان گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با عنوان «ژئوپلتیک مقاومت و نقش ترکیه»، که توسط آقای شعیب بهمن از اعضای گروه ترکیه شناسی مدیریت شد، با حضور دکتر اسداله اطهری مدیر گروه ترکیه شناسی، کارشناسان  مسائل خاورمیانه و اعضای گروه ترکیه شناسی برگزار گردید.

 

آقای بهمن پس از خوش آمدگویی و طرح مقدمه ای در زمینه موضوع نشست گفت،  بحث ژئوپلتیک مقاومت بحثی جدید نیست، گرچه همیشه نوک پیکان ژئوپلتیک مقاومت در جبهه مقابل اسرائیل دیده می شود اما واقعیت این است که در طول سالهای گذشته ژئوپلتیک مقاومت از دیوار چین تا دریای مدیترانه گسترش پیدا کرده است. ما امروز شاهد آن هستیم که در ادبیات سیاسی تمام رهبران دنیا بحث از ژئوپلتیک مقاومت و نقشی که محور مقاومت در خصوص مسائل منطقه ای دارد صحبت می شود. در سطح منطقه ای بازیگران مرتبط با ژئوپلتیک مقاومت به دو دسته تقسیم شده اند: دسته اول  حامیان  جبهه مقاومت یا محور مقاومت و دسته دوم  مخالفان جبهه مقاومت هستند. قاعدتا حامیان جبهه مقاومت، سازنده این ژئوپلتیک هستند و مخالفان بازیگرانی هستند که در تقابل با این  ژئوپلتیک  قرار دارند.  با توجه به اوضاع و شرایط  منطقه  ، تحولاتی که در سوریه و عراق شاهدش  هستیم و  جنگ اخیری که در غزه وجود داشت، یکبار دیگر بحث ژئوپلتیک مقاومت به یک بحث روز تبدیل شده است. آنچه در منطقه به ژئوپلتیک مقاومت شکل داده، نبرد ميان نيروهاي هژمون‌گرا و ضدهژمون‌گرا است. کانون اصلي اين نبرد نيز در سوريه واقع شده و پيروزي در اين نبرد مي تواند نه تنها آينده منطقه، بلکه آينده نظام بين الملل را تحت تاثير قرار دهد.

 

در ادامه آقای محمد رضا حاجیان در مورد روند تشکیل جبهه مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران  پرداخت. در لبنان حزب الله و در فلسطین هم جنبش جهاد اسلامی و هم جنبش حماس از هسته‌های اصلی واز اعضای فعال و تشکیل دهنده جبهه مقاومت هستند.

 

دکتر محسن جلیلوند  استاد دانشگاه و کارشناس مسائل آمریکا نیز به بحث در مورد نظریه مدیریت  بی ثباتی که در دهه ۹۰ مطرح شده بود پرداخت و گفت، این نظریه تا سال ۲۰۵۰ هم اعتبار دارد چون خاورمیانه بی ثبات است به جزدر مورد دو کشور ایران و عربستان (که البته ثبات کشور عربستان سعودی نیز مصنوعی است) که این بی ثباتی با قدرت هژمون مدیریت می شود در واقع چیزی به نام کشورهای سوریه و عراق وجود ندارد و فقط این کشورها روی نقشه وجود دارند .

 

آقای مهتدی پژوهشگر ارشد پژوهشکده نیز در زمینه بحث ثبات در خاورمیانه در ادامه گفت: خاورمیانه هیچ وقت ثبات نداشته است از زمان فروپاشی عثمانی به این طرف، از جنگ جهانی اول و تشکیل اسرائیل، جنگ ۱۹۴۸ و ۱۹۵۶جنگ ژوئن۱۹۶۷ و جنگ۱۹۷۳ و جنگهای لبنان . علت بی ثباتی هم این است که خاورمیانه بین المللی ترین منطقه در جهان است و بدلیل داشتن منابع عظیم نفتی، اسرائیل و قدرتهای جهانی در این منطقه منافعی دارند و چون  این منافع با هم در تعارض هستند بنابراین منطقه ، منطقه  کشمش قدرتهای جهانی شده است، قدرت های منطقه ای هم منافعشان با هم متفاوت است بسیاری اوقات روابط رقابتی است و این به بی ثباتی بیشتر دامن می زند، شاید فقط یک دوره کوتاه دوره ریچارد نیکسون که «دکترین دو ستونی» را ارائه داده بود، عربستان و ایران ضامن حفظ امنیت در خلیج فارس بودند. گرچه در آن زمان سعی می شد رقابت در خلیج فارس، جزیره‌العرب، یمن و سایر نقاط مختلف بروز پیدا کند. در عراق ، سوریه و سومالی آن زمان  رقابت دو ابرقدرت شرق و غرب در این منطقه دیده می شد.  

 

با این حال بی ثباتی که ما اکنون شاهد هستیم نبود از  فروپاشی شوروی به این سو این بی ثباتی بیشتر شده  و به هیچ عنوان در افق به چشم نمی خورد که منطقه ثبات پیدا کند. این کشمش ها به مرور بیشتر می شود تا زمانیکه ثبات ایجاد شود. اما مسئله ژئوپلتیک مقاومت از زمانی که اسرائیل تشکیل شد  آغاز گردید. مقاومتی که در منطقه بود مقاومت فلسطین بود، که در اردن شروع شد بعد به لبنان رفت تا سال ۱۹۸۲ که اسرائیل با اشغال لبنان مقاومت فلسطین را از لبنان اخراج کرد. بعد از آن مقاومت تبدیل شد به «مقاومت اسلامی» در لبنان. یعنی نقش جنبشهای ملی گرا و چپ پایان پذیرفت و از دهه ۸۰ میلادی به این طرف حرکتهای مقاومت اسلامی شروع شد. حماس ، جهاد اسلامی در فلسطین و حزب الله در لبنان و جمهوری اسلامی ایران از اینها حمایت می کرد، بنابراین خود به خود محوری درست شد بنام «مقاومت یا منظومه مقاومت» . نظام امنیتی منطقه بهم ریخت و تا کنون هنوز منطقه شاهد یک نظام امنیتی با ثبات نیست و در آینده هم به نظر نمی آید چنین وضعیتی پیش بیاید. اکنون هم یک منظومه مقاومت است و در مقابل هم منظومه ای از کشورهای غربی و کشورهای منطقه ای و قدرت های منطقه ای که در مقابل این محور قرار دارند.

 

 این سئوال که ایران بتواند در منطقه ثبات ایجاد بکند از قدرت ایران خارج است ، چون بازیگران منطقه ای بسیار زیاد هستند و هرکدام منافع خودشان را  دنبال می کنند و امکان ندارد ایران بتواند بر همه متغیرها غالب شود و منطقه را به ثبات برساند همین که ما کشور خودمان را حفظ بکنیم تا این طوفان ها پشت مرز ماست تا داخل مرز نیاید هنر بسیار بزرگی است. اما موضع ترکیه در مورد فلسطین مسئله محوری منطقه است و همه دعوا ها سر این مسئله است. اسرائیل بزرگترین عامل ناامنی و عدم ثبات در منطقه محسوب می شود. من به یاد دارم زمانی که سلیمان دمیرل نخست‌وزیر بود موضعش این بود که اسرائیل باید از اراضی اشغال ۱۹۶۷ عقب نشینی بکند و دولت فلسطین تشکیل شود تازمانی که اسرائیل اراضی اشغالی را در اشغال دارد در خاورمیانه صلح برقرار نمی شود . ما این موضع را از حزب عدالت و توسعه  تا کنون نشنیده ایم غیر از بحث نوار غزه، آن هم به آن دلیل که غزه در اختیار حماس بود و حماس یک اخوان المسلمین بین المللی است یعنی مسئله بر نمی گردد به مقاومت یا حمایت از مسئله فلسطین بلکه مسئله برمی گردد به یک وابستگی به اخوان المسلمین. من معتقدم که این مسئله برمی گردد به اخوان حتی در زمانی که رهبر حزب رفاه آقای نجم الدین اربکان بود با اسرائیل رابطه نزدیک داشت، بازسازی ارتش ترکیه یعنی منافع مشترک زیادی بین ترکیه و اسرائیل هست در همه دورها اینطور بوده حتی وقتی اسلامگراها روی کار آمدند این مسئله تغییر نکرد و اکنون نیز ترکیه مهم ترین کشوری است که به نیروهای ضد مقاومت کمک می کند یعنی تمام اینهایی که برای پیوستن به داعش به استانبول می آیند، دستگاه امنیتی اینها را می اورد آموزش می دهد و به داخل سوریه یا عراق می‌فرستد متاسفانه موضع ترکیه این هست ظاهرا سرمایه گذاری کلانی کرده یعنی در قماری وارد شده  که تا کنون بازنده آن بوده و هرچه جلوتر می رویم میزان بازندگی بیشتر می شود .

 

درپایان این جلسه با نظرات و پرسشهای حاضرین پایان یافت.

 

گزارش: درسا بخشنده گی یزدی، عضو گروه ترکیه شناسی