فروپاشی نویدهای غرب برای خاورمیانه

شهر کوبانی یا عین‌العرب در شمال سوریه هفته اول بهمن‌ماه به‌طور کامل از دست شبه‌نظامیان داعش آزاد شد و بلافاصله پس از آن نیروهای مردمی این شهر با کمک داوطلبان کرد عراقی در‌حال پاکسازی روستاهای حومه این شهر هستند. از سوی دیگر، ساکنان کوبانی که در اثر تهاجم وسیع نیروهای داعش به آن‌سوی مرز در ترکیه آواره شده بودند، با وجود ویرانی ٨٠درصد شهرشان، با جشن و پایکوبی در‌حال انتقال به سرزمین اصلی خود هستند. شهر ٤٥٠هزارنفری کوبانی در مرحله اشغال آن از سوی داعش خالی از سکنه شد و به‌ جز چند‌گروه کوچک مقاومت، همه ساکنان این شهر به مرزهای ترکیه پناه برده بودند. اکنون شهر کوبانی به نماد مقاومت مردمی تبدیل شده و پسران، دختران، زنان و بزرگسالان در کنار یکدیگر و با تشکیل کمیته‌های مقاومت مردمی، به دفاع از شهرشان می‌پردازند.

 

از سوی دیگر و همزمان با تحولات شهر کوبانی، گزارش‌هایی از عراق می‌رسد مبنی بر اینکه ارتش این کشور با کمک بسیج مردمی و عشایر بخش‌هایی از استان دیاله عراق را از اشغال نیروهای داعش آزاد کرده و به گفته فرماندهان نظامی و نیروهای مردمی بومی، ارتش عراق خود را برای عملیات آزادسازی باقیمانده مناطق اشغالی به‌ویژه شهر مهم و استراتژیک موصل آماده می‌کند.

 

در‌واقع در وضعیت کنونی شمال‌سوریه و شمال‌‌عراق یعنی قلمرو نفوذ عملیات و حضور نیروهای داعش از شکل حملات پیوسته نیروهای داعش و تصرف یکی پس از دیگری شهرها به وضعیت ایستایی نیروهای مهاجم و بلکه عقب‌نشینی نیروهای داعش به دو‌کانون مرکزی تجمع قدرت خود در موصل (عراق) و در حلب (سوریه) تبدیل شده است. پاره‌ای از کارشناسان نظامی عمدتا وابسته به نیروهای ائتلاف بین‌المللی به رهبری ایالات‌متحده‌آمریکا معتقدند عملیات هوایی و بمباران روزانه مواضع نیروهای داعش در آغاز، نیروهای آنها را برای ادامه عملیات و تجاوز به دیگر روستاهای اطراف راند و در مرحله بعدی داعش را با تحمل خسارات سنگین ناگزیر از عقب‌نشینی از مواضع تصرف‌شده خود کرده است. اما کارشناسان دیگری به‌ویژه آنان‌که در میدان عملیات حضور دارند، بر این باورند که اجرای عملیات بمباران هوایی اگرچه مفید و سازنده است، اما در ایفای نقش تعیین‌کننده برای مهار قدرت داعش کافی نیست و در نهایت این نیروهای زمینی هستند که باید به‌اجرای عملیات رو‌در‌رو با طرف نیروهای مهاجم مبادرت کنند.

 

وضعیت کنونی داعش در شمال دو‌کشور سوریه و عراق درس‌های آموختنی فراوانی دارد که در این نوشتار به بخشی از آن می‌پردازیم:

 

الف. نیروهای داعش عمدتا در مناطقی موفق به‌تصرف بخش‌های وسیعی از خاک دو‌کشور عراق و سوریه شدند که دولت‌های  مرکزی حضور چندانی در این مناطق نداشتند و در نمونه سوریه، اساسا طرح و برنامه نیروهای متحد غربی و نیروهای محور عرب خلیج‌فارس که اکنون نام خود را به ائتلاف بین‌المللی تغییر دادند، این بود که دولت سوریه به‌تدریج اقتدار و حاکمیت خود را از تمامیت ارضی‌اش از دست داده و نیروهای شورشی تحت عنوان نیروهای انقلابی جایگزین ارتش سوریه شوند و در نهایت به سرنگونی دولت مرکزی مبادرت کردند. تقسیم کار نیروهای متحد‌غربی و متحدان خاورمیانه‌ای آنها از نیمه‌های سال٢٠١٣ این بود که کشور ترکیه گذرگاه اصلی ورود داوطلبان جنگ سوریه از کشورهای گوناگون شود. به‌این‌ترتیب نیروهای جهادی از چچن، افغانستان، پاکستان، اردن، تونس، عراق و عربستان‌سعودی تا داوطلبان تندرو مسلمان ساکن غرب به‌ویژه فرانسه و انگلیس تحت هدایت و مدیریت و شناسایی و سازماندهی ترکیه قرار گرفتند.

 

ب. کشورهای غربی به‌ویژه ایالات‌متحده‌آمریکا که با شیوه‌ای بسیار پیچیده از انقلاب‌های خودجوش بهار‌عربی به‌ویژه در تونس و مصر  به‌شدت نگران بودند، با بدیل‌سازی یک بهار خودساخته به قصد سرنگون‌کردن رژیم‌های مزاحم سیاست‌های غربی، نخست اوضاع لیبی و سپس وضعیت سوریه را مدیریت کردند تا با هزینه‌های کمتری تحولات خاورمیانه و شمال‌آفریقا را در منظومه منافع خود مدیریت کنند، حتی در نمونه مصر کشورهای غربی نتوانستند نخستین انتخابات سالم ریاست‌جمهوری مصر را تحمل کنند و با صدها‌ترفند و شبیه‌سازی نیروهای انقلاب‌نما تحت‌عنوان «جنبش نافرمانی» که با هدایت و ثروت ارتش مصر شکل گرفت، تجربه مصر را در نطفه خفه کردند و با کودتای نظامی ارتش مصر را مجددا به قدرت بازگرداندند.

 

ج. نکته جالب اینکه طرح آلترناتیو جهان غرب به رهبری ایالات‌متحده‌آمریکا و همراهی و همدستی کشورهای محور محافظه‌کار عرب  برای مقابله با بهار خودجوش عربی به گونه‌ای درآمده که تصویر آن حتی از آنچه در غرب «ناآرامی سازنده» توصیف می‌شد خارج شد و وضعیتی به کلی متفاوت با آنچه پیش‌بینی شده بود پیدا کرد. جهان غرب زمانی به نقطه بیداری رسید که تندروهای اسلامی آهنگ جوامع غرب را کردند. عملیات شارلی ابدو در پاریس، عملیات آلمان و عملیات استرالیا همه و همه یا از سوی عناصر مستقیم نیروهای داعش صورت گرفت یا در چارچوب اعلام بیعت با داعش، هسته‌های خفته در غرب به‌حرکت درآمدند تا به کمک هم‌پیمانان خود در سوریه و عراق بشتابند.

 

د. آیا غرب نقش خود را با آنچه از سال٢٠١١ به‌این‌سو در خاورمیانه صورت گرفت به‌ویژه بدل‌سازی بهار عربی به یک‌تحول از بالا برای  خارج‌کردن مخالفان تاریخی خود از اریکه قدرت و جایگزین‌کردن نیروهای وفادار خود در سبک‌ها و مدل‌های جدید و با رنگ‌و‌لعاب دموکراتیک و... انکار می‌کند؟ ناآرام‌کردن محیط‌های امن و مداخله در جنبش‌ها و قیام‌های مردمی -که با موج بیداری اسلامی میانه‌رو و معتدل گره خورده بود- باید کارنامه‌ای اینچنین سیاه همراه با فجیع‌ترین کشتارها و ضایع‌کردن حقوق بشر داشته باشد؟ این همان چیزی بود که غرب نوید آن را برای خاورمیانه می‌داد؟ و پرسش آخر اینکه آیا مجموعه این سیاست‌ها در نهایت به سود تثبیت مدل‌های کهنه دیکتاتوری ناسیونالیستی و سکولار و... با نام و اولویت امنیت‌ملی تمام نشده است؟

 

منبع: روزنامه شرق


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.