گروه مطالعاتی ترکیه شناسی

سیاست خارجی ترکیه : شکست ها و ناکامی ها

نشست 2 خرداد ماه 1394 گروه ترکیه شناسی پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با عنوان «سیاست خارجی ترکیه : شکست ها و ناکامی ها» و با مدیریت آقای محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد پژوهشکده به صورت میزگرد برگزار شد. در این میزگرد دکتر اسدالله اطهری مدیر گروه ترکیه شناسی، اعضای گروه ترکیه شناسی و برخی کارشناسان و پژوهشگران مسائل خاورمیانه حضور داشتند.
 
در این نشست آقای مهتدی ضمن خوشامدگویی به حاضرین در نشست، ابتدا سیاست خارجی ترکیه از دوران شکل گیری جمهوری ترکیه تا دوران کنونی را فهرست وار مطرح کرد و گفت: به طور خلاصه تا زمانی که آتاتورک جمهوری ترکیه را تشکیل داد ناسیونالیسم ترکی بسیار اوج گرفت و عرب ستیزی و اسلام ستیزی در اولویت سیاست خارجی ترکیه قرار گرفت. در این دوره، ترکیه به عنوان عضو پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، و عضو پیمان مرکزی، سنتو، و مهره مهم در دکترین مرکز و پیرامون بن گوریون، در سیاست خارجی پیوسته در چارچوب سیاست های بلوک غرب عمل کرده است.
 
 در دوره های بعد یعنی تا قبل از حزب عدالت و توسعه سیاست های مطرح شده در دوره آتاتورک تا حدودی تغییر کرد به خصوص در دوره تورگوت اوزال که مسائل اقتصادی جایگاه ویژه ای یافت، از سال 2011 انقلاب های عربی رخ داد حتی غرب نیز از این تحولات غافلگیر شده بود. از این رو، برای مهار این انقلاب ها تنها نیروهای سازمان یافته در جهان عرب که می توانستند در این روند مؤثر باشند اخوان المسلمین بودند و از آن جایی که حزب عدالت و توسعه بخشی از اخوان المسلمین بود، قرار شد ترکیه پل ارتباطی اخوان المسلمین در مصر و تونس باشد. اخوان در دو مورد به غرب قول داد، یکی آن که انقلاب ایران به این انقلاب ها مرتبط نشود و دوم امنیت اسرائیل تأمین شود. ترکیه که با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، سیاست تنش صفر با همسایگان را در پیش گرفته بود با این تحولات این سیاست را به نوعی کنار گذاشته و سیاست نوعثمانی گرایی را در اولویت قرار داد و بر اساس همین سیاست تلاش بر تغییر رژیم سوریه دارد تا بدین گونه راه رویای نوعثمانی گرایی باز شود، در این تحولات  روابط ترکیه با کشورهایی که حکومت شان تغییر کرد خصمانه شد حتی عربستان روابط اش با ترکیه تیره شد و ترکیه به نوعی در انزوا قرار گرفت و فقط قطر بود که روابط اش با ترکیه حفظ شد، بسیاری از تحلیلگران بر این باور بودند که ترکیه باید مجددا سیاست تنش صفر با همسایگان را از سر بگیرد اما ترکیه این کار را نکرد زیرا رویای نوعثمانی گری آقای اردوغان هم چنان پر رنگ است و آن را در سرنگونی بشار اسد می بیند، عامل دیگر مساله شخصیت آقای اردوغان است و بخاطر سر سختی حاضر به بازنگری سیاست هایش نیست. اکنون داعش مشکل عمده منطقه خاورمیانه است و 60 کشور خاورمیانه ای و غربی در رأس آنها امریکا ائتلاف کردند تا با این گروه تروریستی مقابله کنند اما جالب است که داعش هر روز در حال گسترش است و اکنون کل مرز عراق و سوریه را در اختیار دارد و به نظر می رسد ترکیه کمک های عمده ای به این گروه تروریستی می کند.
 
آقای اسدالله سلیمانی کارشناس مسائل ترکیه نیز گفت: اگر این روند را بخواهیم به خوبی بررسی کنیم آن چه تغییر نمی کند منافع غرب (انگلیس، آمریکا و اسرائیل) است که در رأس سیاست خارجی ترکیه قرار دارد و این نشان دهنده آن است که ترکیه بازیگری است که نقش دیکته ای بازی می کند.
 
دکتر علی سعادت مدیر گروه مطالعات ترکیه در دانشنامه اسلام معاصر نیز با مخالفت با نظر این اساتید گفت: معطوف کردن سیاست خارجی ترکیه از سال 2000 به بعد  به مسأله ناتو و اتحادیه اروپا و یا دیکته شدن سیاست ها به ترکیه به باور من صحیح نیست، باید بپذیریم که سیاست خارجی یک بازیگر در محیط منطقه ای و بین المللی از سه سطح تاثیر می پذیرد سطح اول، نخبگان و طرز تفکر آنان است. پس از پیروزی حزب عدالت و توسعه نخبگان سیاسی اسلامگرا که از فارغ التحصیلان مراکز اروپایی و آمریکایی بودند قرائت خاصی از اسلامگرایی داشتند. سطح دوم مقدورات و تحولات داخلی است. در واقع سیاست خارجی برایندی از تحولات درونی در کشور است که به محیط بین المللی سرریز می شود  که ما از آن به رفتار خارجی یا سیاست خارجی یاد می کنیم و در نهایت سطح سوم که مقدورات و محذورات منطقه ای بر رفتار بازیگر تاثیر می گذارد. در سطح منطقه ای و بین المللی ممکن است سیاست خارجی کشوری عقلانی باشد یعنی منتهی به هدف و یا احساسی باشد و یا واکنشی، ترکیه هم از این قاعده مثتسنی نیست.
 
دکتر رضا دهقانی در ادامه گفت: وقتی موضوع سیاست خارجی ترکیه مطرح می شود عمدتا صحبت از ناکامی و کامیابی سیاست خارجی ترکیه به میان می آید. من موافق این نگرش نیستم، ما باید  سیاست خارجی ترکیه را اساسا یک دامنه تصور کنیم، همان طور که در دامنه کوه پستی و بلندی برای رسیدن به مقصد وجود دارد برای ترکیه هم این گونه است. در تحلیل ها از دامنه سیاست خارجی ترکیه با عنوان سیاست چند وجهی و متکثر هم یاد می شود. آقای داووداوغلو در کتاب خود با نام  «عمق استراتژیک یا ژرفای راهبردی» مطرح می کند که ترکیه سه هویت دارد "هویت بالکانی، هویت آناتولیایی یا آسیایی و هویت اسلامی" به رغم این که ترکیه متعلق به هیچ یک از این هویت ها نیست با هر سه در ارتباط است داوود اوغلو معتقد است ما فقط هویت بالکانی یا غربی خود را فعال کرده ایم و به دو مورد دیگر توجهی نداشته ایم ما باید هر سه هویت را تجمیع کنیم تا ترکیه به یک دولت مرکزی تبدیل شود و نه دولت منطقه ای و سیاست صفر کردن تنش با همسایگان و نوعثمانی گرایی نیز در راستای رسیدن به این دولت مرکزی هستند، ترکیه برای رسیدن به دولت مرکزی که واجد سه هویت فوق الذکر یا به تعبیر دیگر هویت جهانی است همواره سه متغیر اصلی را سرلوحه اقدامات خود قرار می دهد: 1. هم پیمانی با غرب؛ 2.  نوعثمانی گرایی و سوم عدم مداخله مستقیم در منازعات منطقه ای ، ترکیه ترجیح می دهد در منازعات منطقه ای بخصوص در تحولات اخیر یمن مستقیما وارد منازعه نشود و از متحدان خود استفاده کند. به عقیده من تنها چیزی که در میان مدت  یا بلند مدت می تواند سیاست خارجی ترکیه را تهدید کند احیای مجدد مصر و شکل گیری محور مذهبی- عربی است که سبب می شود ترکیه نتواند به شکل کنونی در حوزه کشورهای عربی فعال باشد.
 
دکتر رحمت حاجی مینه پژوهشگر مهمان و عضو گروه ترکیه شناسی نیز در این زمینه گفت: سیاست خارجی ترکیه را می توان از دیدگاه های مختلف با دستگاه های نظری متفاوت مورد بررسی قرار داد اما به خاطر فاکتورهای چندگانه موثر از جمله مفاهیم مرکزی قدرت، منافع اقتصادی و هویت که سیاست خارجی ترکیه را در مناطق و حوزه های چندگانه پیرامونی شکل می دهد بهتر است از رویکردی میان رشته ای برای تبیین فراز و فرودهای سیاست خارجی ترکیه بهره گرفت. اگر هم به  لحاظ تاریخی سیاست خارجی ترکیه را از ابتدای شکل گیری جمهوری ترکیه با نگاهی کلان بنگریم می توانیم تحول این سیاست را در چند مرحله نشان دهیم، نخست از ابتدای دهه 1920 تا اوایل دهه نود که مبتنی بر شعار «صلح در داخل و صلح در خارج» بوده است و به دلیل توجه صرف ترکیه به غرب در این دوره، سیاست خارجی اش در خاورمیانه بیشتر امنیت محور و تا اندازه ای منفعلانه بود. دوم؛ در دهه نود و با شروع جنگ خلیج فارس و احتمال شکل گیری کردستان مستقل در مرزهای جنوبی خود،  ترکیه این بار سیاست فعالی را در خصوص منطقه اما با همان محوریت امنیتی دنبال کرد. سوم؛  با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، ترکیه بتدریج سیاست خارجی کاملا متفاوتی با دوره های قبل را در پیش گرفت، خصوصا  پس از  سال 2007 سیاست خارجی ترکیه با نام احمد داوود اوغلو (نخست وزیر کنونی و وزیر امور خارجه سابق)  و اصل مهم تنش صفر با همسایگان  که نوعی ترجمان صلح در خارج دوران سنتی بود، عجین گشت که می توان آن را با توجه به نقش میانجی گری ترکیه در منازعات منطقه، سیاست خارجی فعال چند وجهی خواند. چهارم؛ سیاست خارجی ترکیه و خاص تر حزب حاکم عدالت و توسعه پس از 2011 را به دنبال تحولات جهان عرب نوعی سیاست خارجی  فعال  از نوع جریان ساز هویتی در منطقه خواند که در رقابت با رقبای منطقه ای خود قرائت متفاوتی از اسلام یعنی اخوانی  را برای گسترش حوزه نفوذ خود در منطقه دنبال کرد. سیاستی که به دنبال ناکامی در مصر، عدم موفقیت در سوریه(تا امروز)، انتقاد از سیاست های ایران در منطقه در حین تداوم رویکرد پیشین،  ابهام در روابط با داعش بعلاوه مخالفت های احزاب داخلی، با چالش های چند وجهی و در نتیجه نوعی سرگردانی بین گزینه های چندگانه روبرو شده است.
 
در انتها این نشست با پرسش و پاسخ حاضرین در نشست خاتمه یافت.
 
گزارش: سحر تقی پور