تاثیر تنش در روابط با عربستان بر روابط ایران و ترکیه

افزایش تنش در روابط سیاسی ایران و عربستان به دنبال رخدادهای برآمده از اعدام شیخ نمر،  این پرسش را برجسته می سازد که تاثیر این مسئله بر روابط ایران و ترکیه چه خواهد بود؟ البته این پرسش در متن پرسش مهمتری قرار می گیرد که در ائتلاف های منطقه ای پسا بهار عربی آیا می توان ترکیه و عربستان را متحدینی راهبردی به شمار آورد؟

 

به نظر می رسد ملاحظات پر اهمیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک در کنار برجسته تر شدن جایگاه منطقه ای ایران پس از توافق هسته ای، عوامل مهمی برای حفظ سطح قابل تاملی از مناسبات سیاسی و اقتصادی میان ایران و ترکیه خواهند بود. در ضمن به دلایل هویتی، سیاسی و امنیتی، تحقق ائتلاف راهبردی عربستان و ترکیه در حوزه مدیرت تحولات پسا بهار عربی در منطقه بسیار غیر محتمل است.

 

تاثیر گسترش تنش در روابط سیاسی ایران و عربستان به دنبال رخدادهای برآمده از اعدام شیخ نمر بر ائتلاف سازی ها و تحولات منطقه ای و در نتیجه بر روابط ایران و ترکیه  مسئله ای نیست که از چشم تحلیل گران مسائل منطقه به دور باشد. یکی از دیدگاه های رایج این است که روابط رو به گسترش ترکیه و عربستان و همچنین حضور ترکیه در ائتلافی که اخیرا با محوریت عربستان و با نام "ائتلاف برای مقابله با تروریسم" تشکیل شده است - ائتلافی با اهداف فرقه گرایانه و مواجهه جویانه با نفوذ منطقه ای ایرانی - همگی نشانه هایی از ائتلاف راهبردی ترکیه و عربستان در حوزه مدیریت تحولات پسا بهار عربی در منطقه است. مسئله ای که به اعتقاد برخی از تحلیل گران بر روابط ایران و ترکیه نیز اثر منفی بر جای خواهد گذاشت.

 

 فرضیه ای که شواهدی چون همزمانی سفر اردوغان به عربستان و اعدام شیخ نمر، سیاست مشترک دو کشور در تلاش برای برکناری رژیم حاکم بر سوریه و یا تصمیم ترکیه و عربستان برای ایجاد شورای همکاری راهبردی در جریان سفر اخیر اردوغان به عربستان بر له آن اقامه می شود. با این وجود به نظر می رسد ملاحظات پر اهمیت ژئوپلتیک و ژئواکونومیک در کنار برجسته تر شدن جایگاه منطقه ای ایران پس از توافق هسته ای عوامل مهمی برای حفظ سطح قابل تاملی از مناسبات سیاسی و اقتصادی میان ایران و ترکیه خواهند بود. در ضمن به دلایل هویتی،سیاسی و امنیتی، تحقق ائتلاف راهبردی عربستان و ترکیه در حوزه مدیرت تحولات پسا بهار عربی در منطقه بسیار غیر محتمل است.

 

شکی نیست که  بعد از تحولات موسوم به بهار عربی، تفسیر متفاوت ایران و ترکیه از این تحولات و در نتیجه ائتلاف سازی های غیر همسو و رقابت در چارچوب نفوذ و نهادسازی منطقه ای توسط این دو بازیگر مهم منطقه ای، موجب سطحی از تنش و سوء ظن در روابط ایران و ترکیه شد که به نظر می رسد تا زمانی که  فضای عدم قطعیت فعلی در منطقه پابرجاست باقی بماند. اما مسئله اینجاست که عوامل ژئوپلتیک و ژئواکونومیک متعدد، حفظ سطح قابل تاملی از مناسبات سیاسی و اقتصادی میان ایران و ترکیه را تضمین کرده و خواهند کرد. در واقع روابط ایران و ترکیه را باید به عنوان نمونه ای موفق از مواردی دانست که اختلافات ایدئولوژیک و هویتی تاثیر قابل توجهی بر مناسبات سیاسی و اقتصادی دو کشور نگذاشته است.

 

 از جمله این علل و عوامل ژئوپلتیک و ژئواکونومیک می توان به مناسبات گسترده اقتصادی دو کشور به ویژه در حوزه انرژی (عاملی که با توجه به تنشهای اخیر در روابط روسیه و ترکیه احتمالا برجسته تر نیز خواهد شد)، راهبرد کلی این دو کشور در خصوص حفظ نظام های دولت ملت در منطقه و نگرانی های مشترک در خصوص تحرکات کردهای جدایی طلب اشاره کرد.

 

نکته واجد اهمیت دیگر در ارتباط با این مسئله، پویش های مرتبط با توافق ایران و گروه 1+5 بر سر برنامه اتمی ایران است. ترکیه احتمال تبدیل شدن ایران به عنوان مهمترین و یا یکی از مهمترین شرکای راهبردی غرب در میان مدت و بلند مدت را از نظر دور نداشته است. تحولی که به نظر مقامات ترک به همراه برجسته شدن احتمالی سویه های عمل گرایانه تر از مدل حکمرانی ایران، به احتمال زیاد به برجسته تر شدن نقش ایران در مدیریت بحران های منطقه خواهد انجامید.

 

البته تحولات احتمالی در روابط ایران و ترکیه را باید در متنی وسیع تر نیز در نظر گرفت و آن راهبردی و یا تاکتیکی بودن تعاملات ترکیه و عربستان سعودی است. شکی نیست که عربستان سعودی بعد از تحولات  موسوم بهار عربی، بحران سوریه و یمن و اخیرا رخدادهای منتهی به قطع روابط سیاسی با ایران، به دنبال تقویت ائتلاف های منطقه ای حول محور خویش است. با این وجود، در خصوص ائتلاف راهبردی ترکیه و عربستان تردیدهای جدی وجود دارد. این تردیدها البته جنبه های هویتی، سیاس و امنیتی دارد.

 

جنبه هویتی این مسئله ریشه در این مسئله دارد که تفسیر منبعث از آموزه های وهابیت از اسلام به هیچ وجه با تفسیر غالب اسلام در ترکیه  همخوانی ندارد و مورد تایید گروه های اسلام گرا در ترکیه نیست. در ضمن خصومت آشکار عربستان و گفتمان مذهبی آن با اخوان المسلمین از جمله دلایل بدبینی ذاتی گروههای اسلامی ترکیه نسبت به عربستان است. شاهد مثال جدید این بعد این است که در یکی از موارد نادر در ترکیه، تحلیل گران اسلام گرا همزمان با تحلیل گران سکولار، در رسانه ها و محافل آکادمیک نسبت به یکی از کنش های سیاست خارجی ترکیه یعنی تصمیم این کشور برای پیوستن به ائتلاف ضد تروریست به رهبری عربستان هشدار داده اند. 

 

به عنوان مثال برخی از تحلیل گران اسلام گرای ترک ضمن اینکه این ائتلاف را حرکتی فرقه گرایانه و یکی از ابعاد جنگ منطقه ای برای گسترش نفوذ  عربستان معرفی کرده اند، محور شدن کشور عربستان در این ائتلاف را به عنوان کشوری که رویکردهای ایدئولوژیک آن پدید آورنده داعش بوده است، طنزی راهبردی می دانند (از جمله مقاله عاکف امره در ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ طرفدار دولت ﯾﻨﯽ ﺳﻔﺎﮎ).  اهمیت این مسئله آن جاست که گروه ها و جریان های اسلامی ترکیه را باید به عنوان پرشمارترین و متنفذترین جریان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ترکیه در سپهر سیاسی و همچنین دولت این کشور به شمار آوریم.

 

جنبه سیاسی مسئله فوق نیز آن است که ترکیه خود یکی از داعیه داران اصلی ارائه مدل حکمرانی در دوران پسا بهار عربی در کنار عربستان و ایران است که البته با مدل حکمرانی مورد نظر عربستان فاصله بسیار بیشتری دارد. مدلی که به اعتقاد مقامات ترک، با تلفیق آزادي خواهي با هويت طلبي اسلامی، شهروندان منطقه را از برزخ انتخاب میان مدل های اقتدارگرای غالب فعلی و یا اسلام گرایان بالقوه و بالفعل تئوکراتیک رها می کند. 

 

یکی از شواهد مثال این تفاوت مدل های حکمرانی، اظهار نظر سخنگوی دولت ترکیه پس از اعدام شیخ نمر است. در واقع آقای کورتولموش بیان این جمله که "ما با تمامی مدل‌های مجازات مرگ مخالفیم به ویژه آنکه با انگیزه سیاسی صورت گرفته باشد" بر این تفاوت صحه می گذارد. از منظر دیگر، در چارچوب این مدل مورد نظر مقامات ترک است که گرایش به ایفای نقش میانجی گرایانه میان ایران و عربستان برجسته می شود و نه ائتلاف راهبردی با کشوری که در ابعاد هویتی و حکمرانی با آن تفاوت های ماهوی دارد. شایان ذکر است مقامات ترکیه اخیرا اعلام نموده اند که این کشور می‌تواند در مسیر دیپلماتیک کاهش تنش‌ها میان ایران و عربستان، نقش مثبتی ایفا کند.

 

بعد امنیتی فرضیه فوق را نیز باید در جمعیت قابل ملاحظه علوی ها و شیعیان در ترکیه جستجو کرد. به این معنا که مشارکت راهبردی در ائتلاف های فرقه گرایانه، با گسترش گسلهای قومی مذهبی در داخل ترکیه، تاثیرات منفی امنیتی بر جای خواهد گذارد. در ضمن تجدید حیات فرقه گرایی در خاورمیانه تاثیری منفی بر اقتصاد تجارت محور و صادرات محور ترکیه بر جای خواهد گذارد. اقتصادی که در سال های اخیر به علت نزدیک بودن این کشور به مناطق ناآرام، آسیب دیده است.

 

به نظر می رسد همراهی ضمنی و تاکتیکی ترکیه با ائتلاف ضد تروریسم به رهبری عربستان و همچنین مطرح شدن طرح هایی چون "شورای همکاری راهبردی" ترکیه و عربستان بیشتر با هدف استفاده از ظرفیت های مالی و اقتصادی عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس برای بهبود شرایط نامناسب اقتصادی ترکیه (اقتصادی که با تحریم های روسیه با چالش جدیدی نیز مواجه شده است) و نزدیک تر کردن عربستان به سیاست ها و برنامه های این کشور در دوران گذار سیاسی در سوریه صورت گرفته باشد. در ضمن پیش بینی استمرار سطحی قابل توجه از روابط سیاسی و اقتصادی ایران و ترکیه که با چشم انداز برجسته تر شدن نقش ایران در منطقه پس از توافق هسته ای همراه است، دور از ذهن نیست. گرچه سایه تحولات پسا بهار عربی و رقابت دو کشور برای نهادسازی در منطقه همچنان بر سر این روابط باقی خواهد ماند.


نویسنده