سياست خارجی ايران ماهيت امنيتی - دفاعی پيدا كرده است

ايران به روزهاي پسابرجام رسيده است. به روزهاي رونق در عرصه سياست خارجي و احياي رابطه با غرب. به موازات بازگشت سياسي و اقتصادي تمام عيار ايران در روزهاي بدون تحريم هسته اي، زنگ هاي خطر براي بازيگران منطقه اي در سطح خاورميانه به صدا درآمده است. براي بازيگراني كه در چند سال اخير به بهانه فعاليت هاي هسته اي ايران، تهران را به خيال خود در معادلات منطقه اي در كنج، گرفتار پروژه ايران هراسي كرده اند بازگشت همزمان ايران هم در حوزه ديپلماسي و هم در حوزه نظامي در معادلات منطقه اي سرانجام محقق شد. تحولات منطقه با ابعاد سياسي و امنيتي بي حد و حصر آن عملا ايران را از پاي ميز مذاكرات هسته اي به رايزني هاي فشرده در خصوص مسائل منطقه اي پرتاب كرده است. در شرايطي كه پايان مذاكرات هسته اي ايران مي توانست پتانسيل سياسي اين كشور براي حل مسائل منطقه اي دوشادوش ساير بازيگران را رها سازد سياست هاي از سر عصبانيت و عاري از عقلانيت عربستان سعودي نيل به موفقيت در اين امر را سخت كرده است. 

   

در خصوص ايران پسابرجام، فرصت ها و چالش هاي ايران در منطقه و رابطه ايران و عربستان روزنامه اعتماد با سيدحسين موسوي، رييس مركز پژوهش هاي علمي و مطالعات استراتژيك خاورميانه گفت وگويي داشته است كه در زير مي خوانيد:

 

برنامه جامع اقدام مشترك سرانجام وارد فاز اجرايي شد. اولويت هاي سياست خارجي ايران پس از برجام چيست؟

بديهي است پس از اجراي برجام شبيه هر پديده تاثيرگذار ديگري تغييرات مهمي در صحنه هاي بين المللي و منطقه اي و داخلي رخ داده است. از يك منظرگاه كلان نگر مي توان گفت كشورمان تا پيش از اجرايي شدن برجام با تهديدات جدي بين المللي و منطقه اي مواجه بود، اما پس از اجراي برجام تا حدود زيادي تهديدات بين المللي كه راس آن قطعنامه هاي بين المللي و شوراي امنيت بود، برداشته شد و تحريم ها كه مقدمه يك نبرد بزرگ بين المللي عليه جمهوري اسلامي ايران بشمار مي رفت تا حدود قابل توجهي رفع شد، در مقابل كاهش تهديدات بين المللي، فرصت هاي بين المللي پس از برجام افزايش يافته است و از اين نگاه، توانايي ملي كشور كه در معرض آسيب هاي جدي اقتصادي و فناوري قرار داشت در حال احياست، اما تهديدات منطقه اي همچنان به قوت خود باقي است و متاسفانه از آنجا كه بازيگران منطقه اي به ويژه در حوزه خاورميانه عربي غيرعقلاني رفتار مي كنند، فرصت چنداني براي حل مسائل از طريق ديپلماسي چنانكه در مذاكرات ١+٥ صورت گرفت، فراهم نيست، بنابراين سياست خارجي كشورمان بايد از يكسو فرصت هاي مناسب را براي رشد و پيشرفت كشور در پسا فرجام در فضاي بين المللي دنبال كند، و از سوي ديگر با توجه به فضاي بحراني خاورميانه سياست دفاعي – امنيتي خود را براي عدم انتقال ويروس بي ثباتي و تروريسم به درون مرزهاي كشورمان ادامه دهد.

     

به نظر شما تا چه اندازه ورود ايران و امريكا به نوعي از فاز تنش زدايي حداقل در سايه مذاكرات هسته اي آل سعود را دچار نگراني از تغيير معادله رابطه تهران – واشنگتن كرده است؟

حل مسائل و تنش هاي منطقه اي به ويژه روابط تهران – رياض نياز به زمان دارد، همچنان كه گفته شد بازيگران كنوني در جهان عرب عملكردي احساسي، حسادت آميز و خصلتي را در برابر بهبود روابط ايران با جهان غرب در پيش گرفته اند، و بيش از آنكه از ارتقاي روابط ايران به ويژه با كشورهاي اروپايي خرسند باشند و آن را گامي را در جهت ثبات منطقه اي تلقي كنند، با رفتارهاي كينه توزانه بدان مي نگرند، بديهي است فروكش كردن خشم حكام جديد و جوان سعودي نياز به فرصت بيشتري دارد.

     

به نظر شما بالارفتن دست ايران در پرونده هاي منطقه اي مانند سوريه و عراق به انزواي سياست هاي آل سعود در منطقه و سطح بين المللي بدل شده است؟

بديهي است جمهوري اسلامي ايران در سياست منطقه اي خود در چارچوب يك سياست خارجي عاقلانه از موجوديت و حاكميت سرزميني و وحدت اين دو كشور دفاع مي كند، جمهوري اسلامي ايران از تروريسم و جريان هاي براندازي در سوريه و عراق نه تنها دفاع نمي كند، بلكه آنان را خطري جدي براي كل منطقه خاورميانه مي داند، در مقابل اين رژيم هاي سعودي و قطر هستند كه از آن سياست خارجي محافظه كارانه خود فاصله گرفته و به آنارشيسم و هرج و مرج طلبي در سوريه، عراق و يمن روي آورده اند. چنين سياستي در صحنه بين المللي از سوي آنان مقبول و قابل دفاع نيست و لذا دايما در حال عقب نشيني هستند، زيرا نه فقط ايران بلكه ساختارهاي بين المللي امروز در جهان نيز از اين اقدامات حمايت نمي كند، به همين خاطر انزواي بين المللي عربستان از اين انتخاب آنان در سياست خارجي سرچشمه مي گيرد.

     

چرا در جريان تنش آفريني هاي اخير آل سعود و تحت فشار قرار دادن كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس، ما شاهد شكاف در ميان كشورهاي عربي و عربستان در نوع مواجهه با ايران بوده ايم؟

همچنان كه ذكر شد، رويدادهاي اخير طبيعتا در فضاي احساسي شكل گرفته است: بسياري از كشورهاي عربي و غيرعربي مايل به ورود در فضاهاي ماجراجويانه نيستند، زيرا چنين اقداماتي در نهايت به بي ثباتي كشورهاي شان منجر مي شود، لذا در حد تعارفات ديپلماتيك و ابراز همدردي و بيانيه اي غيرالزام آور بسنده مي كنند. لذا به نظر نمي رسد آرايش جديدي به رهبري عربستان، حتي در شوراي همكاري خليج فارس شكل گرفته باشد، زيرا ظرفيت چنين صف آرايي هايي در منطقه وجود ندارد، حتي امريكا هم با آنكه تلاش كرد ائتلافي عليه داعش به وجود آورد، موفق نبود و نتايج ملموسي در بر نداشت.

     

رابطه ايران و اروپا پس از حصول توافق هسته اي و همچنين سرايت ويروس حملات تروريستي به خاك اروپا وارد فاز همكاري هاي گسترده تر شده است. فكر مي كنيد كشورهاي عربي منطقه اي در چنين فضايي چه رفتاري با تهران در پيش خواهند گرفت؟ تمايل به فاصله گرفتن با تهران؟

همچنانكه گفته شد، فضاي تهديدات بين المللي اينك براي جمهوري اسلامي ايران به يك فرصت بين المللي سرشار از ظرفيت تبديل شده است. اما در منطقه همچنان هشدار تهديد بالااست، بسياري از كشورهاي عربي منطقه در يك سردرگمي تاريخي قرار دارند و آينده مبهم آنان را از تصميمات عاقلانه و درازمدت بازداشته است. سربسته بايد گفت خلاوجود مصر براي ايجاد توازن در جهان عرب اكنون به خوبي احساس مي شود.

     

عصبيت رفتاري عربستان در چند سال و به آتش گشودن منطقه با سياست هاي اشتباه، عاري از آگاهي سياسي، صداي بسياري از كشورها ازجمله آلمان و انگليس را بلند كرده است. براي آينده رابطه اروپا و عربستان چه وضعيتي را پيش بيني مي كنيد؟ آيا اروپا اندك اندك از عربستان فاصله مي گيرد؟

عربستان از يك ثبات نسبي در روابط خود با امريكا و اروپا برخوردار است، متاسفانه بازيگر جديدي به نام اسراييل كه خود را متحد عربستان مي داند در پشت پرده بسياري از سياست هاي تنش آفرين سعودي هاست، همكاري هاي پشت پرده اكنون علني شده است، و به موازات بهبود روابط ايران با اروپا، عربستان به اسراييل نزديك تر شده است و با توجه به آنكه امريكا نسبت به اقدامات و ماجراجويي هاي اسراييل هميشه خاضع بوده است، اقدامات عربستان در آتش افروزي هاي منطقه اي به ويژه در يمن و سوريه و همكاري نظامي اسراييل و عربستان در سركوبي مردم مظلوم يمن با سكوت آنان مواجه بوده است. همچنين نشست اخير ژنو با آنكه امريكايي ها مصر به برگزاري آن بودند، با كارشكني عربستان به نتيجه نرسيد. به نظر مي رسد قدرت تحكم امريكا به دولت سعودي، به همين دليل حضور پشت پرده اسراييل در حمايت از سياست هاي ماجراجويانه عربستان تا حدود زيادي كند شده است. لذا اروپا و امريكا با وجود آنكه با سياست خارجي غيرمحافظه كارانه سعودي موافق نيستند و بارها از آن گلايه كرده اند، اما به دليل وجود اسراييل در اين معادله چشم پوشي مي كنند.

     

 عربستان از رها شدن حسني مبارك توسط باراك اوباما شوكه شد و برخي از تحليلگران اعتقاد دارند كه پس از آن اتفاق اعتماد رياض به واشنگتن كم شده است. آيا ما در رابطه ميان امريكا و عربستان در كوتاه مدت و بلندمدت شاهد تغييراتي خواهيم بود؟

روابط امريكا و عربستان از ثبات نسبي برخوردار است، البته امريكايي ها به شدت نگران تحولات دروني خاندان هاي حاكم در سعودي هستند، زيرا كتمان نمي توان كرد كه ساختار سنتي تعيين جانشين در نظام سعودي در حال پوست اندازي است، و نظام اخوت در جانشيني آل سعود مضمحل شده است، لذا رقابت خاندان هاي حاكم و خصومت هاي قبايلي تاريخي در لايه پنهان اين نظام به شدت فعال است. بديهي است كه چنين تخاصمي از درون فرسايش و فروپاشي ايجاد مي كند، اقدامات هيجاني سعودي ها در مسائل مختلف حاكي از اين سردرگمي هاي درون ساختاري است. انتقادات تندي كه اوباما از نظام حاكم در سعودي در چهار سال اخير رياستش داشته است، حاكي از آن است كه امريكايي ها از يك سو مايل به تغيير اين نظام قبيلگي به يك نظام مدني هستند و از سوي ديگر نگران آن هستند كه در صورت تغيير ساختارهاي عشيره اي نتوانند يك رژيم دموكراتيك را جايگزين كنند و عربستان با بي ثباتي مواجه شود، بديهي است تبعات بي ثباتي عربستان نه تنها منطقه بلكه كل اقتصاد جهان را دستخوش بحران خواهد كرد. لذا فقدان يك سياست درست باعث شده است كه رابطه امريكا و عربستان با ثبات نسبي و در عين حال آماده فروريزي تداوم يابد.

     

تا چه اندازه رفتار دستگاه ديپلماسي ايران با عربستان در دولت يازدهم را درست ارزيابي مي كنيد: برخي دستگاه ديپلماسي را به انفعال در برابر رياض متهم مي كنند؟

به دليل وجود تهديدات منطقه اي، سياست خارجي كشور ماهيتي دفاعي- امنيتي دارد، بازيگران پرتعدادي در صحنه خاورميانه ظاهر شده اند كه سطح چالش ها را به اوج رسانده است، حتي قدرت هاي بزرگ هم در اين صحنه قادر به مديريت صحنه نيستند، امريكايي ها، روس ها، فرانسوي ها، انگليسي ها همه مي آيند و مي روند، بمباران مي كنند، نشست برگزار مي كنند، اما ماهيت صحنه خاورميانه آرامشي به خود نمي بيند، بازيگران منطقه اي هم، پرتعداد حضور دارند، بديهي است ديپلماسي ترجمه قدرت است، معمولاهم تا نيروها و بازيگران انرژي تداوم خصومت و كشتار را دارند، ديپلماسي كه اساس آن مبتني بر بروز عقلانيت و تشخيص درست منافع و مصالح است، قادر به بازگشايي گره ها نخواهد بود. كارآمدي ديپلماسي آنگاه ظاهر مي شود كه درجه اي از درك مشترك هويدا شود. متاسفانه اين مساله براي دستگاه سياست خارجي سعودي هنوز نياز به زمان دارد، زيرا جمهوري اسلامي ايران بارها آمادگي خود را براي حل و فصل مسائل با عربستان اعلام كرده است.


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.