آینده پژوهی روندهای نوظهور در خاورميانه عربی در پرتو نقش آمريكا

در جهان پرآشوب امروز، توجه به آینده و بهره گیري از فرصت هاي نهفته در آن، براي پایداري و جلوگیري از غافلگیري اجتناب ناپذیر شده است. نخستین گام آینده پژوهی براي برخوردي کنشگرانه با آینده و برپایی هوشمندانه و دلخواه آن، دستیابی به اطلاعات از آینده است. شناسایی و تحلیل روندها و پیش بینی رویدادهاي آینده به همراه بررسی اقدامات دیگران و تصویرهاي آنان از آینده، راهی اطمینان بخش براي ترسیم آینده است. نگاه آینده پژوهانه و تحلیل روندها در منطقه خاورمیانه این فرصت را برای بازیگران فراهم می کند که اقدامات متناسب را پیش از غافلگیری اتخاذ نمایند. منطقه خاورميانه كانون بحران در جهان است و معماي امنيت در منطقه در بالاترين سطح وجود دارد. پس از وقوع حملات تروریستی11سپتامبر2001، خاورمیانه نقش برجسته تری در سیاست آمریکا نسبت به گذشته بازي کرده است. روندهای نوظهور در خاورمیانه موجب افزایش توان بالقوه بی ثباتی خواهد شد. 

 

1- لیبرال شدن محیط به آرامی پیشرفت خواهد کرد و دمکراتیک شدن منطقه محدودتر خواهد بود.

وضعیت تهدیدزای منطقه خاورمیانه، حاصل فقدان آزادی و دموکراسی، سطح پایین دانش، عدم توسعه فرهنگی، جایگاه نامناسب زنان و وضعیت نامطلوب حقوق بشر است. به عبارت دیگر توسعه نیافتگی و محرومیت مردم از حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باعث رشد افراط گرایی اسلامی، تروریسم، مهاجرت غیر قانونی و جرایم سازمان یافته بین المللی می شود. کشورهاي عربي خاورمیانه تحت کنترل رژیم هاي اقتدارگرا و غیردمکراتیک هستند. این رژیم ها در سال هاي اخیر تحت فشار قرار گرفته اند تا به اصلاحات در نظام سیاسی و کاهش کنترل هاي دولتی بر رسانه ها و دیگر اشکال آزادي هاي عمومی بپردازند. بعضی از کشورها از طریق فرایند لیبرال شدن به این فشار پاسخ داده اند که به معناي وجود آزادي هاي مدنی همچون آزادي بیان و گردهمایی است. اما روند دمکراتیک شدن که شامل تحول نهادهاي دمکراتیک مانند، برگزاري انتخابات و نمایندگان قانونگذار می باشد محدود بوده است. مثلاً بعضی کشورها به شهروندان خود اجازه ي مشارکت در سازمان هاي مدنی وابسته به دولت را داده اند که نماینده ي منافع عموم مردم نیستند.

 

2- افزایش عدم رضایت عمومی از دولت ها در سايه افول قدرت اقتصادي آنها 

اصلاحات اقتصادي اخیر خاورمیانه در ایجاد شغل و جذب سرمایه گذاري خارجی شکست خورده است. بدهی سنگین، مالیات بیش از حد و فساد دولتی، تورم و ركود اقتصادي، بيكاري و كسري بودجه مانع از رشد اقتصادي اكثر كشورهاي خاورميانه شده اند. در حال حاضر این منطقه از بیکاري، فقر و تقاضاي بالا، جهت محيط زيست ايمن، تشدید بحران آب تمیز و محصولات غذایی داخلی رنج می برد و رشد بالاي جمعیت نیز موجب تشدید این مشکلات در سال هاي آتی خواهد شد. کشورها نیاز به واردات بیشتر مواد غذایی و سرمایه گذاري در فناوري هاي گرانقیمت تصفیه ي آب و تامين غذاي سالم خواهند داشت. تداوم افول اقتصادي موجب حذف اعتماد عمومی به رهبران و افزایش احتمال بروز آشوب و ناامنی خواهد شد. از این گذشته، افزایش شمار جوانان دانش آموخته بدون وجود شغل، زمینه ي مساعدي براي رشد بنیادگرایی افراطی فراهم می سازد. همزمان، انجام اصلاحات به منظور ارتقاي اقتصاد کشورها، از جمله مقررات دولتی کمتر و مسئولیت پذیري و پاسخگویی بیش تر، موجب بروز ناآرامی از طریق وقوع درگیري ها و وجود اختلاف بر سر منافع خاص خود خواهد شد.

 

3- ارتش ها بیش از آن که به دفاع خارجی توجه كنند به کنترل داخلی خواهند پرداخت. 

بسیاري از ارتش هاي کشورهاي عربي خاورمیانه داراي"نقش دوگانه"هستند. آنها مسئول حفاظت از رژیم هاي خود در مقابل چالش هاي داخلی و همچنین دفاع از کشورهاي خود در مقابل خطرات خارجی هستند. به دلیل آنکه فشارهاي اقتصادي و اجتماعی موجب افزایش تهدیدهاي داخلی می شوند، ارتش ها باید بهترین منابع خود را به پلیس داخلی براي انجام مأموریت هایی همچون سرکوب تظاهرات ها اختصاص دهند. رژیم ها به دنبال تشدید کنترل خواهند بود و تمایل کمتري به اعطاي قدرت به فرماندهان خط مقدم دارند. در نتیجه، نیروهاي نظامی در انجام وظیفه ي خود در دفاع خارجی کمتر اثربخش خواهند بود. این روند پیامدهاي ترکیبی براي آمریکا در مبارزه با تروريسم در خاورميانه به همراه خواهد داشت. تداوم کنترل مدنی و غیرنظامیان بر ارتش بدان معنا خواهد بود که متحدان آمریکا در منطقه داراي ابزار سرکوب گروه-هاي تروریستی در داخل مرزهاي خود خواهند بود. همزمان، این متحدان در عملیات هاي جنگی، اثربخشی کمتري خواهند داشت. 

 

4- ممکن است رهبران جدید در خاورميانه ضعیف تر بوده و تمایل کمتري به همکاري با آمریکا داشته  باشند. 

در خاورمیانه نسل جدیدي از رهبران به قدرت رسیده اند که فاقد مهارت هاي رهبري هستند و از جانب پایگاه هاي نامطمئن پشتیبانی می شوند. از سال 1997 تاکنون، رهبران جدیدي در الجزایر، بحرین، اردن، مراکش، تونس، عربستان، مصر، عراق، ليبي، لبنان و سوریه به قدرت رسیده اند و انتظار می رود تغییرات بیشتري در رهبري عربستان سعودي، مصر، سوريه، لبنان و ليبي در آینده ي نزدیک صورت بگیرد. رهبران آینده نیاز به تمرکز بر اعتمادسازي عمومی نسبت به رژیم هاي خود دارند. در نتیجه ممکن است تمایل کمتري به تداوم سیاست هاي غیرمحبوب از جمله همکاري با آمریکا در جنگ با تروریسم، گروه هاي تكفيري یا پشتیبانی از انجام مذاکرات صلح با اسراییل داشته باشند. از این گذشته، احتمال بیشتري می رود که رهبران بی تجربه در سیاست خارجی خود مرتکب اشتباه شوند و به تخمین بیش از حد قدرت نظامی خود به منظور ترساندن دشمنان خود یا کسب حمایت بین المللی غیرقابل اتکا بپردازند. این خطاهاي محاسباتی سیاسی منجر به افزایش تنش بین کشورها می شود و در سايه اين تنش ها منافع آمريكا در خاورميانه آسيب پذير خواهد شد.

 

5- تغییر الگوهاي بازار انرژي موجب تقویت ارتباط خاورمیانه با آسیا خواهد شد.

خاورميانه تقریباً بر حدود بیش از 60 درصد بازار جهانی انرژي و ذخایر اثبات شده ي نفت جهان سلطه دارد. انتظار می رود این منطقه به سلطه ي خود از طریق اکتشافات جدید و افزایش ظرفیت تولید ادامه دهد. همچنين انتظار می رود در سال هاي آتی آمریکا و اروپا تغییر جهت داده و بخش اعظم نفت مصرفی خود را به جاي خاورمیانه از روسیه وارد کنند. آسیا مصرف کننده ي اصلی نفت خاورمیانه خواهد بود. این تغییر، پیامدهاي سیاسی مهمی براي غرب خواهد داشت. چین، کره شمالی و روسیه از جمله تأمین کنندگان اصلی فناوري هاي موشکی و سلاح هاي کشتار جمعی هستند. با افزایش تقاضاي انرژي آسیا، احتمالاً تجارت و معاملات دفاعی بین آسیا و خاورمیانه افزایش یافته و کشورهای منطقه در اثر صادارت نفت به این کشورها، به سلاح هایی دست یابند که امنیت منطقه را بیش از پیش بحرانی می نماید. در نتیجه، آمریکا اعمال فشار بر دولت هاي آسیایی جهت عدم صادرات سلاح به رژیم هاي دشمن در خاورمیانه را دشوار خواهد یافت. 

 

6- ممکن است فناوري هاي ارتباطات تقاضا براي مشارکت عمومی در دولت را افزایش دهند.

فناوري هاي پیشرفته همچون اینترنت، تلفن همراه و ماهواره در اساس محدود به طبقات ثروتمندتر و دانش آموخته تر جامعه ي خاورمیانه بودند. فناوريهاي سطح متوسط همچون تلویزیون، نوارهاي ویدیویی، فاکس و دستگاه هاي کپی در دسترس عموم قرار داشت. این فناوريهاي پيشرفته می توانند اثر عمیقی بر چشم انداز سیاسی مردم در خاورميانه داشته باشند. آنها امکان چرخش سریع و ارزان اطلاعات و نشر آن را فراهم می سازند که فراتر از کنترل رسانه هاي دولتی و انتشار انحصاري هستند. تلویزیون ماهواره اي و شبكه هاي اينترنتي و نيز شيكه هاي قابل دسترس در تلفن همراه نظير فيسبوك، اينستاگرام، وايبر و... به افراد امکان می دهد به رسانه هاي غربی دسترسی داشته باشند. این نوآوري ها دیدگاه هاي متنوع سیاسی و رویدادهاي جهانی را در معرض دید عموم قرار می دهند. آنها هم چنین تشکل هایی براي بحث و بررسی بیشتر هستند. یک نتیجه ي احتمالی این تغییر آن است که دولت هاي خاورمیانه مجبور به برداشتن گام هاي بزرگتر براي حذف فساد، ایجاد شفافیت در فرایند کار دولت و افزایش استانداردهاي زندگی خواهند شد. البته احتمال ديگري نیز وجود دارد که دولت ها اقتدارگراتر شوند. ممکن است رژیم ها سعی در ساکت کردن صداهاي مخالف از طریق ارعاب یا به کارگیري زور داشته باشند. ممکن است آنها به دليل افشاگري هاي سريع و همه گير اين شبكه ها سعی در محدودسازي دسترسی عموم به فناوري هاي خاصی داشته باشند.

 

7- کشورهاي خاورمیانه به توسعه و  کسب سلاح هاي کشتار جمعی ادامه خواهند داد. 

سلاح های كشتار جمعی به عنوان یکی از ابزارهای افزایش قدرت در منطقه است. این سلاح ها، با وجود گروه های تروریستی ابزاری خطرناك برای كشورهای منطقه است. چندین عامل باعث گرایش به سلاح های نامتعارف در کشورهای خاورمیانه شده است. از جمله پرستیژ و جایگاه بهتر در منطقه و جهان، نیاز به بازدارندگی رقبا و دشمنان، وجود مسابقات تسلیحاتی میان کشورهای منطقه، بدبینی و بی اعتمادی به دوستان و عدم پیش بینی دشمنان آینده نیاز به کسب توانائی نظامی را افزایش داده است.بسیاري از رژیم های منطقه به دنبال توسعه یا دستیابی به سلاح هاي شیمیایی، میکروبی، رادیولوژیک یا اتمی و سامانه هاي پیشرفته ي پرتاب آنها هستند. تداوم تکثیر سلاح هاي کشتار جمعی در خاورمیانه پیامدهاي جدي براي منطقه و دیگر نقاط جهان و ازجمله سرزمین اصلی امریکا خواهد داشت. گسترش توانمندي سلاح هاي کشتار جمعی در خاورمیانه موجب محدودسازي آزادي عمل آمریکا می شود که خود ناشی از آسیب پذیري نیروهاي استقرار یافته است. حملات 11 سپتامبر، انفجارها و اقدمات تروريستي 2015 در فرانسه، مصر و نيجريه نشان از توان عملیاتی گروه هاي خاص در سطح جهانی و تمایل آنها به انجام تهاجمات گسترده به ایالات متحده است.

 

راه كار احتمالي آمريكا در آينده براي برون رفت از اين روندها و بحران هاي بالقوه اين است كه اين كشور ممکن است با در نظر گرفتن دامنه ي بحران ها در خاورمیانه به متوازن سازي منافع مختلف در شکل گیري سیاست خاورمیانه بپردازد. یک موضوع بسیار حساس و مهم آن است که آمریکا باید به ارتقاي ثبات سیاسی در كشورهاي عربي خاورميانه بپردازد یا انجام اصلاحات دمکراتیک را تشویق کند. فرایند دمکراتیک شدن در خاورمیانه عربي عرصه را به روي گروه هاي ملی گرا یا بنیادگرا می گشاید. آمریکا در گذشته هنگامی که ناگزیر به انتخاب میان حفظ ثبات یک متحد غیردمکراتیک و تقویت یک تغییر دمکراتیک بود، جانب رژیم حاکم را می گرفت. وجود دگرگوني هاي مختلف در كشورهاي خاورميانه نشان می دهند که این سیاست موجب تقویت احساسات ضدآمریکایی مردم منطقه شده است. 


نویسنده