گروه مطالعاتی خاورميانه و قدرت های بزرگ

«بررسی مسائل روز خاورميانه» در گروه خاورميانه و قدرت های بزرگ

نشست سه شنبه 4 اسفند گروه خاورميانه و قدرت های بزرگ با موضوع «بررسی مسائل روز خاورمیانه» با حضور دکتر حسین دهشیار مدیر گروه قدرت های بزرگ و پژوهشگران مهمان برگزار شد. در این نشست که با محوریت موضوع بررسی مسائل روز خاورمیانه در قالب پرسش و پاسخ میان پژوهشگران و دكتر دهشیار برگزار شد ابتدا وي با توجه به مسئله تخصص گرایی در مطالعات قدرت های بزرگ در عرصه روابط بین الملل بر لزوم توجه به بحث های تئوریک در کنار شناخت تحولات سیاسی کشورها تاکید نمود  و گفت که باید در کنار تحلیل های مقطعی و سطحی به سمت تحلیل های عمیق و ساختاری حرکت نمود.

دکتر دهشیار در پاسخ به سوالی پیرامون حضور انگلستان به عنوان بازیگر آینده خاورمیانه و جایگزین آمریکا اذعان داشت که بازگشت این کشور به منطقه ای که از آن رجعت کرده ممکن نیست لذا در حالی که منابع انگلستان با ویژگی های منطقه تناسب ندارد این کشور نمی تواند بازیگر اصلی در تحولات و مدیریت منطقه باشد که البته این مسئله هیچ  مغایرتی با گسترش تعاملات سیاسی و نظامی کشورهای منطقه خاورمیانه با قدرت هایی نظیر انگلستان و فرانسه ندارد. در ادامه وی ضمن رد دیدگاه های معتقد به حضور جهانی و تعیین کننده اقلیتی از کشورهای بزرگ نظیر آمریکا، انگلستان و فرانسه گفت که پنج قدرت بزرگ نمی توانند همه مناطق و کشورهای جهان را کنترل نمایند، زیرا عوامل حیات بخش سیاست کشورها در جوامع مختلف متفاوت است و این مسئله در بستر زمان حتی با تغییر رهبران و شرایط مناطق نیز مشخص خواهد شد. تغییرات در سیاست جهان سبب می شود کشورها در این ارتباط به انتخاب دست بزنند، البته انتخاب هم تابعی از تعریف منافع است.

دکتر دهشیار درباره عوامل موثر بر رفتار واحدهای سیاسی به سه مسئله اشاره نمود: منافع، هویت و ارزش یا ایدئولوژی. اگر چه این سه متغیر بر رفتار واحدها بسیار مهم هستند اما اولویت آنها متفاوت است لذا باید فهمید مبنای رفتار کشورها بر اساس کدامیک از متغیرها بوده است برای مثال ایران در برخورد با تحولات منطقه ای و جهانی تعریف متفاوتی از منافع می تواند داشته باشد که بر اساس آن رفتار متمایزی در عرصه سیاست خارجی ظهور و بروز خواهد نمود  و یا در زمینه متغیر هویتی می توان به استثناگرایی در سیاست خارجی آمریکا اشاره داشت که مبنایی برای رهبری جهانی است در زمینه ارزش ها می توان به تعارض ارزش های لیبرالیسم با ایدئولوژی اسلامی  استناد نمود که هر یک اساسی برای رفتار در سیاست خارجی است.

ایشان در خصوص طرح راه حل برای عبور از شرایط منطقه ای بیان داشت که این امر نیازمند یک دگرگونی وسیع در عرصه های مختلف داخلی و منطقه ای است. نخبگان باید تحول وسیعی را در سطح داخلی بپذیرند و همه چیز را بازتعریف نمایند ضمن این که اجماع باید در این خصوص در داخل شکل بگیرد. به بیانی اجماع نخبگان و دور شدن از تفرقه نکته ضروری برای برنامه ریزی درازمدت توسعه کشورهای منطقه است. همچنین باید حوزه سیاسی را از حوزه امنیتی گسترده تر نمایند، زیرا در حوزه سیاسی معادله مصالحه ولی در حوزه امنیتی قانون حذف حاکم است. البته ساختارسازی و تاکید بر سیستم می تواند هیجانات فرد محوری و تغییرات پرتنش را در این طیف کشورها مدیریت نماید. در سطح منطقه ای نیز باید منافع جمعی تعریف شود تا نوعی انگیزه برای مشارکت جمعی در این خصوص صورت پذیرد. ضمن این که نباید همکاری های کوتاه مدت میان بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای را به معنای تغییر در ماهیت و تعاملات معنا کرد از سوی دیگر مواضع مختلف در روابط قدرت های بزرگ نیز به معنای مخالفت و دشمنی نیست.

دکتر دهشیار در خصوص نحوه تعامل با قدرت های بزرگ به چند مسیر گفت: یکی از بسترها دوستی با قدرت های بزرگ است نمونه رابطه عربستان با آمریکا. در این شیوه کشورها از رابطه نفع و سود می برند ضمن این که اختیار آنها به نوعی به کشور بزرگ تفویض می شود. در روش دوم به سبک چین که  از سال 1949 با اتکا به توان و پتانسیل داخلی در مسیر رشد حرکت کردند و بعد توانستند در میان قدرت های بزرگ حوزه منافع و نفوذی را برای خود تعریف کنند. همانند کاری که آمریکا در قرن 19 در خصوص آمریکای لاتین انجام داد. در این شیوه، رشد در روند رخ می دهد و منافع نیز در گذار از رشد داخلی به حوزه پیرامون شکل حیاتی به خود می گیرد.

در پایان این نشست استاد گروه مطالعاتی قدرت های بزرگ، به روابط کوبا و آمریکا اشاره داشت که این فرصت در واقع می تواند منافع سرمایه داران آمریکایی را در کوبا محکم نموده ضمن این که حقوق اتباع این کشور را در حوزه زمین های کشاورزی از دست رفته در مرزهای مشترک احیاء نماید.

گزارش: فاطمه عالیشاه آرات بنی، دبیر گروه خاورمیانه و قدرت های بزرگ