اولین نشست تخصصی گروه تازه تأسیس «اقتصاد سیاسی تحریم»

نوع مطلب: گزارش

 

اولین نشست تخصصی گروه تازه تأسیس «اقتصاد سیاسی تحریم» در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه با موضوع «اقتصاد سیاسی تحریم ها: دشواره ها و مجال های نو» در تاریخ دهم دی ماه ١٣٩9 با حضور دکتر علی سرزعیم عضو هیئت علمی گروه اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و استاد ناظر گروه اقتصاد سیاسی تحریم برگزار شد. ایشان در این نشست دو ساعته حول شش پرسش اساسی سخن گفتند: 1. چرا تحریم شدیم؟ 2. چطور تحریم شدیم؟ 3. تحریم چه تبعاتی برای ما داشته است؟ 4. چه کاری باید در قبال تحریم ها انجام می­دادیم که ندادیم؟ 5. وضعیت کنونی اقتصاد ما در چه شرایطی است؟ و 6. در نهایت چه کاری باید انجام داد؟

 

اینکه چرا تحریم شدیم؟ سوال ساده ای به نظر می آید و پاسخ متعارفی که مطرح می شود این است که ترامپ در دوره ریاست جمهوری خود به دنبال ایجاد تمایز با دوره قبل از خود بود، به نوعی به هر کاری که اوباما انجام داده بود حساسیت داشت و به دنبال این بود که کارهای قبل از خود را در دوره اوباما پاک کند. یکی از کارهای مهمی هم که اوباما انجام داده بود برجام بود و ترامپ طبیعتاً دوستدار آن بود که آن را لغو کند. این تحلیلی است که به نوعی رنگی از حقیقت هم دارد اما شاید همه حقیقت نباشد و ما شاید بتوانیم بخش هایی از حقیقت را در مسائل دیگر نیز ببینیم. تحلیلی که می توان ارائه داد این است که اقتصاد ما یک نوع آسیب پذیری ها و مشکلات ساختاری دارد که در دهه 80 این آسیب پذیری تشدید شد و ابعاد مشکلات بزرگ شد. به رغم آنکه ما منابع نفتی بزرگی داشتیم و می توانستیم ابعاد این مشکلات را کوچک تر کنیم اما فرصت سوزی هایی که انجام شد باعث تشدید مشکلات شد. مسأله هسته ای نیز بهانه ای برای اجماع جهانی علیه ایران شد. تصور این است که اسرائیلی ها خیلی هوشمندانه تر از آمریکایی ها بودند و ایده شان این بود که اقتصاد ایران پتانسیل های خوبی برای رهایی از وضعیت خود دارد، پنجره جمعیتی مناسب و فرصت های خوبی دارد پس اگر بتوان به مدت ١0 سال این اقتصاد را گرفتار کرد، باعث می شود که فرصت های زیادی از این کشور رخت ببندد.

 

بنابراین یک تحلیل این است که قضیه هسته ای برای اسرائیلی ها بهانه ای بود تا فشار مستمر اقتصادی بر ایران وارد کنند تا اقتصاد ایران ضعیف شود و با یک اقتصاد ضعیف دست حکومت برای فعالیت های منطقه ای هم بسته می شود. زمانی که اوباما برجام را امضا کرد برای اسرائیلی ها خیلی سخت بود چون می گفتند اوباما برجام را جدی گرفته است و ایرانی ها نیز فکر می کنند اصل قضیه مسأله هسته ای است و مسأله هسته ای را حل کرده اند و تضمین های کافی گرفته اند اما اسرائیلی ها نگاهشان این بود که این مسأله بهانه ای برای تضعیف اقتصاد ایران است و نه یک علت واقعی. به طور کلی، وقتی ایران از تحریم های اولیه خارج شد، تغییر سیاستی انجام نداد و همان روال گذشته را پیش گرفت. تنها یک فرصت برای ایران پیش آمد تا درآمد های نفتی و پول های بلوکه شده خود را برگشت دهد و نیز فرصتی ایجاد شد تا اقتصاد بتواند کماکان همان مسیر غلط خود را ادامه دهد. تدوام روند های گذشته موجب شد آن عدم تعادل هایی که در اقتصاد کلان ایران وجود داشت انباشت و تجمیع شود، دامنه و سطح آن بالا برود و به همین دلیل دشمنان ایران که خیلی دقیق روی اقتصاد ایران تسلط وشناخت داشتند و متوجه بودند که اقتصاد ایران عدم تعادل های زیادی دارد، با یک تکانه و یک تحریم اثرات قابل توجهی روی این اقتصاد گذاشتند. این تجمیع عدم تعادل ها مخصوصاً در بخش پولی ایران بیشتر دیده می شود و وقتی کشوری چنین ضعفی دارد باعث می شود که کشورهای مخالف با رایزنی با یکدیگر کشور مورد نظر با استفاده از راه های مختلفی تهدید کنند. بنابراین اگر از این زاویه نگاه کنیم که چرا ایران تحریم شروع شد؟ باید گفت که آسیب پذیری اقتصاد ایران جدی بود و در یک پنجره زمانی بین سال 1393 تا 1396 فرصت داشت که اقدام جدی انجام دهد که نداد و آسیب پذیری ما جدی شد.

 

درباره اینکه چطور تحریم شدیم؟ باید گفت که سازوکار این موضوع برای عموم افراد آشنا است : فروش نفت متوقف شد، تراکنش های مالی متوقف شد و امثال این موارد اما کانال اثرگذاری آن مهم تر است. اقتصاد ایران در وهله اول با یک شوک در سمت عرضه مواجه شد و بنگاه های تولیدی دسترسی شان به مواد اولیه و کالایی کم شد. در نتیجه با یک افت جدی روبه رو شد، در حالی که هنوز تقاضا افت نکرده بود. مثال معروفی که می تواند این قضیه را به خوبی نشان دهد، صنعت خودرو است که مردم کماکان خودرو می خواستند و کارخانه های تولید خودرو می گفتند که دیگر امکان تولید آن مدل از خودرو هایی را که مردم می خواهند ندارند چون قطعات و سایر لوازم آن دیگر موجود نیست و مردم تقاضای خودروهای دیگر را کنند. این یعنی هنوز تقاضا وجود داشت و شوک سمت عرضه رفته بود و در بخش تقاضا جدی نبود. اگر بخش عرضه به عقب سوق پیدا کند، تولید عقب می افتد و در عین حال، تقاضا ثابت بماند، اثر آن به صورت تورم ظاهر می شود. در این شرایط می گویند اقتصاد دچار رکود تورمی شده است. این یک تبیینی است که نشان می دهد که ایران چطور وارد دوره تحریم شد.

 

اثر دومی که تحریم گذاشت ریسک را در اقتصاد ایران بالا برد ومعلوم نبود ترامپ چند دوره رئیس جمهور خواهد ماند و هیچ سیگنالی هم از طرف آمریکا به ایران داده نمی شد. بنابراین سایه ریسک روی اقتصاد ایران خیلی شدید بود که چند اثر مشخص روی اقتصاد ایران داشت. اقتصاد ایران در سال های 95-96 در حالت تعادلی بود و شوک عرضه ای که به وجود آمد باعث به وجود آمدن تورم شد و به دنبال آن رکود تورمی به وجود آمد، روند سرمایه گذاری نیز بسیار کاهنده شد، به سمت منفی حرکت کرد و هر سال سرمایه گذاری کمتر شد که از اثرات مهم تحریم بود.

 

یکی دیگر از افق هایی که تحریم برای اقتصاد ایران داشت این بود که سرمایه گذاری را منفی کرد و وقتی افق مشخصی برای آینده وجود نداشته باشد، کسی سرمایه گذاری نمی کند. سازوکار دیگری که باعث شد تحریم اثرگذار باشد، رفتار پس انداز خانوارها بود که به علاوه رفتار سوداگرانه ای موجود، باعث شد شدت بی ثباتی در اقتصاد ایران بالا برود وآسیب پذیری آن نیز بیشتر شود.

 

در پاسخ به این پرسش که تحریم چه تبعاتی داشت؟ باید گفت که یکی از تبعات مهم تحریم تورم بود که افراد جامعه به صورت جدی آن را لمس کردند از جمله در افت خرید، افزایش فقر و... .اگرچه در این موارد داده ها به صورت واقعی مشخص نشده است که فقر چقدر افزایش یافته است اما داده های سال ٩٧ نشان می دهد که فقردر ایران از عدد تک رقمی به دو رقمی رسیده است. سرمایه گذاری نیز افت کرده و پتانسیل اقتصاد برای رشد در آینده هم محدود شده است.

 

اما ایران چه کاری باید انجام می داد که نداده و چه اشتباهاتی داشته است؟ اگر واقع بینانه نگاه کنیم می توان دید که تحریم ها عملاً از آبان سال ١٣٩٧ شروع شد و ایران 6 ماه اول سال مخصوصاً 3 ماه اول سال، درآمد نفتی خیلی خوبی داشت، فروش نفت زیاد بود و قیمت نفت هم در بازار جهانی افزایش یافته بود بنابراین دولت به مردم می گفت نگران نباشید، ما مثل همیشه ارز مازاد داریم و در صورت کمبود آن را به بازار تزریق خواهیم کرد اما دولت رفتار سوداگرانه را پیش بینی نمی کرد. وقتی سوداگری آغاز می شود، دیگر پایان ناپذیر است و ذخایر کشور جوابگو نخواهد بود. بنابراین دولت با توهم اینکه می تواند بازار را به سمت پایین هدایت کند، اشتباه بزرگی انجام داد که نرخ ارز را پایین تر از نرخ بازار تعیین کرد و درکل خیلی از فرصت ها را از دست داد.

 

اینکه وضعیت کنونی اقتصاد ایران چگونه است؟ پرسش مهمی است. اقتصاد ایران در حال پیدا کردن راه خود و تطبیق با وضعیت جدید است. اقتصاد کشور به رغم تمام مشکلات و کاستی ها نشان داده که اقتصاد توانمندی است که توانسته از پس این شوک های وارد شده برآید. اما از طرف دیگر اقتصاد ما دچار تورم است و این تورم در ماه های دی و بهمن امسال (١٣٩٩) بالا خواهد بود. خطری که وجود دارد این است که اگر تورم بیش از حد باشد، رشد را از بین می برد یعنی هر چقد اقتصاد دستاورد داشته باشد، برای اینکه وضعیت رشد خود را بهتر کند و در برابر تکانه هایی که به آن وارد می شود مقاومت کند، با تورم بالای 70-80 درصدی دچار آسیب جدی می شود. دغدغه اصلی برای اقتصاد سال بعد کشور تورم است و باید در وهله اول تورم را مهار کرد و بعد با پدیده بزرگ رشد پایین مواجه شدکه حل کردن آن نیاز به زمانی به مدت ١0 سال دارد و حل کردن آن به این زودی ها ممکن نخواهد بود. به طور کلی، اقتصاد ایران یک اقتصاد قوی است و شاهدیم که توانست در دوران تحریم خود را ریکاوری کند و در این میان هم صنعت ایران وضعیت خوبی دارد و اگر با این شرایط ادامه دهد به روند رشد مثبت بالایی خواهد رسید. اما در آخر باید خطر تورم را جدی گرفت و در حل کردن آن کوشید.

 

پس از سخنرانی دکتر سرزعیم، حاضران در نشست پرسش های خود را مطرح کردند و تبادل نظر میان پژوهشگران مهمان و سخنران نشست صورت گرفت.

 

گزارش: سجاد شیرمحمدی، دبیر گروه اقتصاد سیاسی تحریم

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد