نبردِ مفهومیِ پیرامون «خاورمیانه» چرا نمی‌توان از مفهوم خاورمیانه دست‌کشید؟

نوع مطلب: مقاله

 

نویسنده: محدثه جزائی پژوهشگر مهمان و عضو گروه روندها و جریان های فکری در خاورمیانه

 

سخن آغازین

خاورمیانه، مفهومی مناقشه‌برانگیز از نظر جغرافیایی و سیاسی است. از منظر جغرافیایی درباره حدود آن، اشتراک نظر گسترده‌ای وجود ندارد و از منظری سیاسی، با توجه به نظریه‌های جدید در راستایِ توجه به جهانِ غیر غربی، چالش‌هایی در استفاده و کاربرد مفهوم خاورمیانه به وجود آمده است. برای مقابله با تک‌صدایی مطالعات و بررسی‌های اروپایی و آمریکایی در منطقۀ خاورمیانه، برابرنهادهایی به‌جای مفهوم خاورمیانه پیشنهاد شده است. عبارت‌های همچون «خاور نزدیک و شمال آفریقا»، «خاورمیانه شمالی»، «خاورمیانۀ جدید»، «خاورمیانۀ اسلامی» و یا «آسیای غربی» و «آسیای جنوب غربی» به‌جای آن پیشنهاد می‌شود. اما چه می‌شود که نمی‌توان از کاربرد یک مفهوم دست کشید؟

 

دلیل ناگزیری از کاربرد این مفهوم در همۀ زبان‌های منطقه اعم از فارسی، عربی، ترکی و حتی عبری، چیست که هیچ‌کدام از آن‌ها نتوانسته است در عمل جای این مفهوم را بگیرد. این نوشتار کوتاه، از دریچه نظریه و روش تاریخ مفاهیم، می‌کوشد تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا نمی‌توان از مفهوم خاورمیانه دست کشید. تاریخ مفاهیم، به‌عنوان یک نظریۀ، با تمرکز بر مفاهیم، می‌کوشد نبرد پنهان میان گروه‌ها و نیروهای سیاسی برای تسلط بر گفتمان‌ها، که خود را در مفاهیم انضمامی می‌کنند، آشکار سازد. تاریخ مفاهیم، که هم‌اکنون در ادبیات سیاسی و پژوهشی مورد توجه و اقبا ل قرار گرفته است، از این ایدۀ اساسی که مفاهیم، به‌عنوان واحدِ مهم و قابل اعتنا در پژوهش‌های سیاسی قابلیتِ بازگویی واقعیت‌های زیادی درباره بافتار سیاسی، اجتماعی و تاریخی می‌باشند، حمایت می‌کند. هدف این پژوهش با استفاده از چارچوب تئوریکِ تاریخ مفاهیم، فهم سیاست از طریق دنبال کردن تغییراتِ مفهومی است. این امر مبتنی بر این ایده است که مفاهیم نه‌تنها در طول زمان تغییر می‌پذیرند، بلکه این تغییرات بازگوکنندۀ تحولات اساسی و بنیادین در لایه‌های زیرین تاریخ است. از چنین منظری، فرجام نبردِ نابرابر میان دو سوی این گفتمان، پیروزیِ مفهوم خاورمیانه است که بر فرازِ مفاهیم دیگر، به حیاتِ خود ادامه می‌دهد.

 

 

خاورمیانه، مفهومی بر فراز مفاهیم

دربارۀ نارسائی و جهت‌دار بودن مفهوم خاورمیانه گفته‌ها و نوشته‌هایی وجود دارد که بیشترِ آن‌ها از سوی مخالفانِ هژمون‌شدنِ قدرت‌های فرامنطقه‌ای و جهانی ارائه شده است. اما از منظر تاریخ مفاهیم «هیچ معنیِ معاصری از مفاهیم وجود ندارد؛ آن‌چه هست تنها اختلاف‌نظرهای معاصر است». توجه به این نکته اساسی است که همه مفاهیم فقط یک بار اتفاق می افتند، آن‌ها «ماده» نیستند، شبه ایده‌هایی هستند که می‌توانند زندگی در زمانی خودشان را داشته باشند. باید توجه کرد، یک مفهوم علاوه بر زمان‌مندبودن، به شدت تخته‌بندِ مکان نیز هست و از این منظر نه تنها تحولات زمانی بلکه باید تحولات مکانی آن را در نظر گرفت.

 

مفهوم خاورمیانه در یک مقطع تاریخی مطرح شده است و در سیر تاریخی خود، سه وهلۀ مهم را از سر گذرانده است. نخستین کاربرد از مفهوم خاورمیانه توسط آمریکایی‌ها (و نه اروپایی‌ها) به کار گرفته شد. این نوواژه درنخستین کاربرد خود به حوزه خلیج فارس و کشورهای پیرامون آن اطلاق می‌شده است. چنانکه آلفرد ماهان، در 1902 نیز از منطقه خاورمیانه همین مفهوم را اراده کرده بود. سپس در وهلۀ دوم این مفهوم در ادبیات سیاسی انگلستان مورد پذیرش قرار گرفته و لرد کرزن، وزیر امور خارجه بریتانیا از آن استفاده می‌کند. درنتیجۀ چنین کاربردی، گسترۀ مفهوم خاورمیانه به سوی مشرق، یعنی سرزمین‌های تحت استعمار بریتانیا، در شبه قاره هند و افغانستان که متأثر از سیاست انگلستان بوده است؛ پیشروی می‌کند. اگرچه نقل‌قول‌هایی از چرچیل وجود دارد که مخالفت او را با کاربرد مفهوم خاورمیانه نشان می‌دهد، اما چنین مخالفت‌هایی در پربسامدشدنِ کاربردِ این مفهوم، جایگاهی نیافتند. در وهله سوم، پس از جنگ جهانی نخست و در طول جنگ جهانی دوم، تحت تأثیر فضای نظامی ناشی از جنگ، با نامیده شدن ستاد فرماندهی جنگ قاهره به «ستاد فرماندهی خاورمیانه» علاوه بر غرب آسیا، شمال آفریقا نیز وارد گستره خاورمیانه شد.

 

اصطلاح شمال آفریقا نیز، در جنگ جهانی دوم به کار رفت. منظور از آن، منطقه‌ای بود که جنگ میان نیروهای متفقین و کشورهای محور، در آن جا اتفاق افتاده بود. به ویژه صحرای مصر و لیبی. پس از آن، دامنه این اصطلاح چنان گسترده شد که مناطق بین دریای مدیترانه و استیپ‌های سودان را در بر گرفت. بنابراین، دولت‌های مغرب عربی(الجزایر، تونس و ...) در آغاز جزء خاورمیانه نبودند اما در دهه هشتاد(1980) میلادی با ابداع اصطلاح جدید خاورمیانه و شمال آفریقا توسط بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، محدوده خاورمیانه گسترش یافت.

اینکه چرا هم‌اکنون دربارۀ محیط جغرافیایی اتفاق نظری وجود ندارد؛ به این وهله‌های تاریخی بازمی‌گردد اما در تداومِ کاربرد این مفهوم، با توجه به کم‌رمق‌شدن مفاهیم هم‌پایۀ دیگر هم‌چون «خاور نزدیک» و «خاور دور» می‌توان به دو دلیل اشاره نمود. نخست اینکه نباید پنداشت مفاهیم به یکباره انتخاب و در فضای سیاسی، تاریخی، فرهنگی و جغرافیایی پرتاب میشوند. اگرچه ممکن است اقبال نسبت به یک مفهوم، هماهنگ و یک‌باره باشد، اما فرایند ایجادِ مفهوم و خلقِ آن دفعی و آنی نیست. برای درک مفاهیم سیاسی و مکانی می‌بایست یک پروسه بسیار طولانی را درنظر گرفت که دربارۀ مفهوم خاورمیانه، از اواخر قرن هجدهم آغاز شده است. دقیقا هنگامی که امپریالیسم غیررسمی هند، انگلیس؛ در خلیج فارس و مناطق داخلی آن از سال‌های 1780 به این منطقه توجهی ویژه کرد، می‌توان به‌صورت پراکنده مفهوم خاورمیانه را ردیابی کرد.

 

آن‌چنان که کوزلک می‌گوید؛ تنها می‌توان اختلاف‌نظرهای معاصر پیرامون معانی یک مفهوم را مورد شناسایی قرار داد و از رهگذرِ آن، به رقابت‌ها و نبردهای واقعی میان گروه‌های مختلف پی‌برد. در بستر چنین برداشتی می‌توان به دلیل دوم اشاره کرد. مفهوم خاورمیانه، به‌عنوان یک مفهومِ نامتقارن، از سوی «دیگری» برای مخاطب قراردادنِ «ما» به‌کارگرفته شده است. واقعیت این است که برداشت‌ِ «خنثی»، «بی‌تفاوت»، «منفعل» و «مظلوم» از گروه‌های سیاسی و اجتماعات در خاورمیانه، چندان واقع‌بینانه نیست. «ملت‌ها قدرتمند نمیشوند؛ مگر معادله‌ای که دانش را با قدرت پیوند می‌دهد، درونی کنند». در نتیجه، «ما»یِ خاورمیانه، با پذیرش، آشناسازی و درونی کردنِ این مفهوم، تلطیف‌کردنِ بخشی از بارِ معنایی مفهومِ خاورمیانه که نشان‌دهندۀ «دگربودگیِ» ما در برابر غرب است، در این میان نقشی تعیین‌کننده دارد.

 

سخن آخر

خاورمیانه، مفهوم نامِ‌آشنایی است که علی‌رغم مخالفت‌های گاه‌وبی‌گاه با این مفهوم، که به‌روشنی تداعی‌کنندۀ جایگاه سطحِ دوم کشورهای منطقه در برابر غرب است، هم‌چنان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تاریخ مفهومی خاورمیانه، حکایت از آن دارد که این مفهوم، اگرچه دلالت بر تقسیم‌بندی قدرت‌های مسلط بر کشورهای این منطقه دارد، اما به‌نظر می‌رسد در ابتدا این واژه‌گزینی آگاهانه، مستقیم و در راستایِ مطامع استعماری نبوده است؛ بلکه می‌توان آن را «رخدادی» بر اساس تصادف دانست. دیگر آن‌که کشورهای این منطقه در به‌کارگیری این مفهوم برای هویت‌بخشی به خود، نقشی تعیین‌کننده داشته‌اند. اگرچه نبرد مفهومی پیرامون خاورمیانه، هرگز برابر نبوده است و نمی‌توان از بالانسِ قدرت در دوسویِ این رقابت سخن گفت، اما درهم‌تنیدگیِ آینده با اکنونِ خاورمیانه، مانع از این است که بتوان به‌سادگی دربارۀ آیندۀ این مفهوم سخن گفت.

 

یادداشتها:

  • Yamahata, yatana (2018) (Re) Shaping Territories to Identities: Is the Middle East a Colonial Invention? SOAS, University of London. P:2
  • Nuri Özalp, Osman (2011) Where is the Middle East? The Definition and Classification Problem of the Middle East as a Regional Subsystem in International Relations, Turkish Journal of Politics Vol. 2 No. 2 p: 6


نویسنده

محدثه جزایی

محدثه جزایی، پژوهشگر مهمان سابق مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می باشد. وی دانش آموخته دکتری علوم سیاسی گرایش اندیشه سیاسی از دانشگاه فردوسی مشهد است.  حوزه مطالعاتی نامبرده اندیشه سیاسی و روندهای فکری در خاورمیانه می باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد