چرا کلمه فلسطین بخش مهمی از گفتار انتخاباتی اردوغان و کلیچدار اوغلو شده است؟

نوع مطلب: مقاله

 

 

نویسنده: دکتر رضا صولت، پژوهشگر مهمان سابق در گروه ترکیه شناسی مرکز و پژوهشگر مسایل ترکیه

 

در سخنرانی های انتخاباتی اردوغان و کلیچدار اوغلو کلید واژه فلسطین و غزه مدام تکرار می شود. این امر ریشه در حوادث و سوانح تاریخی ترکیه و البته امپراتوری عثمانی دارد. برای فهم بیشتر این موضوع، و چرایی اهمیت تحولات غزه در کمپین های ائتلاف جمهور و ائتلاف ملت ، موضوع را در سه سطح مورد بررسی قرار می دهیم :

1. سطح داخلي: در فاصله جنگ جهاني نخست در سال‌هاي 1915ـ 1916 امپرتوري عثماني در نبرد زميني و دريايي دشوار با مؤتلفيني بود كه مي‌كوشيدند با به‌دست آوردن تنگه‌هاي استانبول و چاناك قلعه پايتخت را فتح وكنترل امپراتوري رابه‌دست بگيرند. دراين‌ميان، بسياري از ملت‌هاي مختلف موجود در امپراتوري به‌ويژه فلسطيني‌هايي بودند كه با پيمودن 2500 كيلومترخودرا به ميدان‌هاي جنگ رساندند وهرگز به خانه‌هاي خود بازنگشتند. اين تصويري است كه در ذهن يك ترك نقش بسته است. درذهنيت يك ترك ازيك فلسطيني تصوير برادري است كه در روزهاي سخت به ياري اورفته بود وازاين‌رو كمك به وي درآنِ اضطرار امري واجب به‌شمار مي‌رود؛ زيرا تمايزي به نام عرب با ترك وجود ندارد. اگر به جايگاه جنگ چاناك قلعه و قداستي كه براي تركيه دارد نگاه کنیم متوجه مي‌شويم كه چرا درطول تاريخ جمهوريت تركيه هرچند حكومت سياست خاورميانه‌اي نداشته و نسبت به حوادث اين منطقه و حتي سرزمين‌هاي پيشين خود مسكوت مانده است، اما همواره حس همدلي و هم‌ذات‌پنداري با مردم فلسطين در ميان ملت ترك موج زده است. اين واقعيتي انكارناپذير است؛ زيرا چنانكه گفتيم فلسطين و فلسطيني يكي از مؤلفه‌هاي سازنده هويت جمعي تركيه است. اعتراضات مردم در شهرهاي مختلف در قالب راهپيمايي و سر دادن شعار، به پرواز درآوردن بادبادك‌هاي اعتراض، جمع‌آوري كمك‌هاي بشردوستانه و يا حمايت و اطلاع‌رساني اينترنتي و پايبندي به عزاي عمومي و حتي يادآوري شهداي چاناك قلعه همگي دلالت‌هايي بر اين امر هستند. ازسوي‌ديگر، در شرايط كنوني كه تركيه درگير بحران سوريه است، برخي معتقدند دليل طرح بحث غزه در شرايط كنوني به حاشيه راندن مسائل ديگر است اما در شرايطي كه مباحث مهمي در كشورهاي همسايه تركيه در جريان است صرف طرح همين بحث نشان‌دهنده عدم آشنايي با ساختار فكري و هويتي تركيه و سامان حاكم بر حزب عدالت و توسعه است.

دراين‌خصوص، وقتي كتاب خاطرات تئودور هرتزل را ورق مي‌زنيم، به صفحاتي مي‌رسيم كه در حوالی سال‌ به دنبال اصرار نماينده هرتزل به سلطان عبدالحميد دوم براي فروش بخشي از خاك فلسطين به رژيم صهيونيستي، سلطان عبدالحميد پاسخي درخور مي‌دهد: «اگر آقاي هرتزل ( هرزل) به اندازه‌اي كه دوست من هست، دوست شما نيز مي‌باشد به او توصيه كنيد كه ديگر وارد اين بحث نشود. من نمي‌توانم حتي يك وجب از خاك سرزمينم را به شما بفروشم؛ زيرا اين خاك متعلق به من نيست متعلق به مردم من است. مردم من اين امپراتوري را با جنگيدن براي آن، ريختن خونشان به‌دست آوردند و با خونشان آن را بارور كردند. ما پيش از اينكه اجازه دهيم يك وجب از آن از ما گرفته شود دوباره آن را با خونمان پوشيده خواهيم كرد... امپراتوري عثماني نه به من كه به مردم من تعلق دارد و من نمي‌توانم هيچ تكه‌اي از آن را جدا كنم. بگذاريد يهوديان ميلياردها دلارشان را حفظ كنند. اگر زماني امپراتوري من تقسيم شود ممكن است آنها فلسطين را مفت به‌دست آوردند ولي تنها جسد ما را مي‌توانيد تقسيم كنيد...».

2. در سطح منطقه‌اي: نگاه تركيه به فلسطين در چهارچوب سياست خاورميانه‌اي اين كشور قابل ارزيابي است. سياست خارجي تركيه از سال 2002 تاكنون كه حزب عدالت و توسعه در اين كشور به قدرت رسيد، تغييرات زيادي داشته است. يكي از بارزترين جنبه‌هاي تغيير اين سياست خارجي نگاه به شرق و سياست خاورميانه‌اي تا سال 2016 و سپس سیاست تورانی بود كه تركيه درپيش گرفته است. اين نخستين‌بار در تاريخ يك حكومت در جمهوري تركيه به‌شمار مي‌رود كه حكومتي از انزواگرايي خودخوانده خاورميانه‌اي خارج شده و نسبت به منطقه سياستي مشخص تعريف كرده باشد؛ به‌نحوي‌كه توجه تركيه را تنها به بحران‌هاي منطقه‌اي و نزديك محدود نمي‌كند. دراين‌ميان، مسئله فلسطين يكي از مسائل مهم در دستور كار سياست خارجي تركيه قرار دارد. به‌طوري‌كه تركيه‌اي كه تا پيش از اين صرفاً فلسطين را به‌رسميت مي‌شناخت به‌ويژه از سال 2006 به بعد روابط اقتصادي، تجاري، سياسي و نظامي با غزه برقرار كرده است. اين كشور ، هویت و سياست ترکی-اسلامی براي خود تعريف كرده است، و در راستاي ادعايي كه براي رهبري جهان اسلام دارد تلاش كرده با استفاده از خلأ عمده‌اي كه اعراب در حمايت از فلسطين دارند بدون توجه به ساير كنشگران حاضر در عرصه به‌عنوان كشوري سني و غيرعرب به حمايت از فلسطين بپردازد.بنابراین فلسطین بخش مهمی از هویت سیاست خارجی ترکیه است.

3. در سطح سيستمي: توجه تركيه به مسئله فلسطين و حمايت از آن صرفاً در قالب سياست خاورميانه‌اي آنها ارزيابي نمي‌شود. در اينجا سياست خاورميانه‌اي تركيه بخشي از استراتژي كلان آنكارا به‌عنوان قدرتي مركزي و نيز در برابر اتحاديه اروپا به‌شمار مي‌رود. رهنامه احمد داود اوغلو تحت عنوان عمق استراتژيك تركيه در عرصه سياست خارجي ، با بازخواني جديدي از عمق تاريخي و جغرافيایي این کشور در منطقه، آنکارا را قدرتي مركزي معرفي مي‌كند كه نبايد خود را به ارتباط با آمريكا و اتحاديه اروپا محدود كند بلكه بايد با علم به ويژگي‌هاي خاص خود به‌عنوان قدرتي مركزي ، در تمامي مناطق پيرامون خود چون بالكان، آسياي مركزي و قفقاز، اروپا، خاورميانه و غيره به ايفاي نقش راهبردي بپردازد. ازسوي‌ديگر، همزمان با روي‌كار آمدن حزب عدالت و توسعه، مفاهيم جديدي در ارتباط با سياست خارجي تركيه چون شيفت‌محوري، نگاه به شرق و دوري از غرب ،هویت اسلامی و ترکی مطرح شد. به نظر می رسید كه تركيه با توجه به سردي روابطش با اتحاديه اروپا ، ديگر خواهان عضويت در اتحاديه اروپا نيست و مي‌كوشد در راستاي سياست هویتی ترکی-اسلامی ، کشورهای همجوار به‌ويژه فلسطین را تحت نفوذ قرار داده و در آنجا به ايفاي نقش بپردازد. البته ممکن است اين رويكرد جديد تركيه، سياست جديد آنكارا براي كسب امتيازات جديد از اتحاديه اروپا و تسريع د ر نزدیکی ترکیه به اتحادیه لروپا باشد.

به زعم نگارنده ، اهميت غزه براي تركيه در سطح داخلي بيش از هرچيز مسئله‌اي هويتي است چه در رويكرد ملي‌گرايانه (دولت باهچه لی در کنار اردوغان و مرال اکشنر در کنار کلیچدار اوغلو )و چه در رويكرد اسلام‌گرايانه (اردوغان در ائتلاف جمهور و داود اوغلو،تمل کارامولااوغلو در ائتلاف ملت). در سطح منطقه‌اي نيز رويكرد تركيه به غزه ، عمل‌گرايانه و در راستاي منافع ملي اين كشور و تبديل شدن به هژمون منطقه‌اي است كه البته با سياست ترکیبی ترکی - اسلامی تركيه براي نفوذ در سرزمين‌هاي ازدست‌رفته امپراتوري پيشين و ساخت هویت اجتماعی ترکی نيز همخواني دارد. در سطح سيستمي نيز رويكرد حزب عدالت و توسعه به غزه بخشي از سياست كلان و راهبردي اين كشور در راستاي ايفاي نقش به‌عنوان قدرت مركزي، خروج از يك‌جانبه‌گرايي و ايجاد توازن در سياست‌هاي غرب‌گرايانه و شرق‌گرايانه آنهاست. اين رويكرد نيز بخشي از اصل چندجانبه‌گرايي در سياست خارجي جديد تركيه برمبناي رهنامه عمق استراتژيك است و به‌نظر نمي‌رسد حتي با پیروزی اردوغان، چاووش اوغلو تغيير چنداني در آن داده باشد چرا که اساسا تغییری را نیز انجام نداده است . در صورت پیروزی کلیچدار اوغلو ،داوود اوغلو وزیر امور خارجه سابق ترکیه نیز این رویه را ادامه خواهد داد.

 

جهت ارجاع علمی: رضا صولت، « چرا کلمه فلسطین بخش مهمی از گفتار انتخاباتی اردوغان و کلیچدار اوغلو شده است؟»، تاریخ انتشار در سایت مرکز: 1402/2/20

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد