چالش های دوگانه ژئوپلتیک و توسعه اقتصادی در غرب آسیا

نوع مطلب: سخن نخست

نویسنده: سید حسین موسوی، رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه

با آنکه موضوع توسعه پایدار و اقتصاد پیشرفته اولویت اصلی بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه است، اما چالش­های سیاسی، نظامی و امنیتی و به ویژه جغرافیای سیاسی این منطقه مانع بزرگی بر سر راه شکوفایی اقتصادی است. مناقشات بی پایان و بدون راه حل دراز مدت نظیر اشغالگری اسرائیل و نیز حضور آمریکا در خاورمیانه نه تنها به افزایش سطح تنش و سایه پایدار جنگ می انجامد، بلکه اساسا مانع سرمایه گذاریهای بلند مدت و توسعه اقتصادی پایدار در این بخش از جهان می­شود.

در برهه کنونی مناقشه دیگری نیز بر پیچیدگی آینده خاورمیانه افزوده است. سناریوهای مربوطه به گذرگاههای خشکی آبی که عمدتا قرار است آسیای شرقی و کشورهایی نظیر چین و هند را به اروپا متصل کند به محل رقابت شدید قدرتها در غرب آسیا تبدیل شده است، زیرا کریدورهای اقتصادی برای سرعت بخشیدن به جریان حمل و نقل عموما می­بایست از کشورهای خاورمیانه عبور کنند، به عبارت دیگر جنگ دیگری تحت عنوان جنگ گذرراه­ها نیز به مناقشات بی پایان خاورمیانه افزوده شده است. آمریکا اصرار دارد که همه این گذرراه­ها برای بارگیری به اروپا به بندر حیفا در اسرائیل برسد، اما اوضاع به اندازه کافی پیچیده است و لااقل در میان مدت چنین هدفی را غیر قابل دسترس می­سازد.

در عین حال پروژه راه توسعه عراق هم که در صدد گشایش کریدور دیگری از طریق ترکیه به اروپاست بر پیچیدگی بیشتر اوضاع می­افزاید. زیرا این پروژه افزون بر گذرراه بودن، در نظر دارد که گاز خاورمیانه را جایگزین گاز روسیه به اروپا کند. چهار کشور منطقه ترکیه، عراق، قطر و امارات در این توافق حضور دارند و احتمالا کشورهای دیگری نیز در آینده به این کریدور خواهند پیوست. نخست وزیر عراق در گفتگوهای خود با اردوغان در بغداد (3/2/1403) اظهار داشت، راه توسعه تنها کوتاه کردن فاصله­ها نیست بلکه باید به پل ارتباطی میان مردم و فرهنگ­های منطقه تبدیل شود و نیز از امنیت و ثبات منطقه حمایت ­کند، البته اوضاع به این خوش بینی که نخست وزیر عراق پیش بینی می­کند، نیست زیرا برای چنین پروژه­هایی رقبای سرسختی وجود دارند که بیکار نخواهند نشست. راه توسعه عراق شامل دو مسیر زمینی جاده­ای و ریلی است که جنوب ترکیه را از نقطه مرزی فیشخاپور کردستان عراق به بندر فاو- بصره متصل می­کند. این مسیر نزدیکتر مسیر اتصال اروپا به خلیج فارس است.

وزیر حمل و نقل ترکیه در همین رابطه گفته است با تکمیل این پروژه مدت حمل و نقل کالا نسبت به وضع موجود، حدود 25 روز کاهش می­یابد. در واقع این مسیر ترانزیتی می­تواند بخشی از اتصال شرق آسیا به غرب اروپا باشد و به عنوان جایگزین مسیر کنونی کانال سوئز و دریای سرخ قلمداد شود. این پروژه 17 میلیارد دلاری قرار است در 2028 به بهره برداری برسد ولی مرحله نهایی آن سال 2050 میلادی است.

نباید فراموش کرد که گذر راه هند- امارات- عربستان- اردن و اسرائیل نیز همچنان در دستور کار است. تلاش آمریکا برای بازگشت به منطقه خاکستری در جنگ غزه و آرام سازی اوضاع و ایجاد یک ائتلاف    منطقه­ای میان اعراب و اسرائیل نیز در همین راستا بنظر می­رسد. شاه کلید این عادی سازی روابط جهان عرب با اسرائیل در دست عربستان سعودی است. به نظر می­رسد عربستان برگه­های قدرت خود را برای عادی سازی روابط با اسرائیل به سادگی خرج نخواهد کرد. عربستان خواستار یک توافق امنیتی محکم با آمریکا در سطح توافق امنیتی آمریکا با اسرائیل است، افزون بر آن خواهان اجرایی شدن طرح دو دولت و به رسمیت شناخته شدن دولت فلسطینی است، ضمن آنکه زرادخانه تسلیحاتی پیشرفته­تری را نظیر دریافت هواپیماهای پیشرفته طلب می­کند. مقامات عربستان در برهه اخیر این درخواست­ها را صریح­تر از قبل بیان کرده­اند. وزیر خارجه عربستان فیصل بن فرحان در نشست مجمع جهانی اقتصاد که در ماه گذشته در ریاض برگذار شد، ضمن مخالفت با راه حل­های نیمه کاره بر ضرورت حل دو کشوری در بحران فلسطین تاکید کرد. او خاطر نشان کرد که مساله خاورمیانه فراتر از بحران کنونی در غزه است و مرکز توجه باید بر راه حل­های دو کشوری باشد. او تاکید کرد ما به اقدامات ملموسی نیاز داریم و نمی­توانیم امور را به دست طرف­های درگیر بسپاریم. بنظر می­رسد به همین مناسبت بود که او از محمود عباس دعوت کرده بود تا نشان دهد گزینه مطلوب عربستان برای راه حل دو کشوری همچنام محمود عباس است و نه جریان حماس. شایان توجه است که رویکرد عربستان دقیقا در راستای رویکرد آمریکا حرکت می­کند، ولی بنظر می­رسد اخیرا آمریکائی­ها برای ایجاد یک توافق امنیتی با ریاض طرحی را پیشنهاد داده­اند که همچنان با مطالبات عربستان فاصله دارد. در مجموع می­توان چنین نتیجه گرفت که رقابت­های جدیدی افزون بر زخم­های کهنه در غرب آسیا در حال شکل­گیری است. به عبارت دیگر پس از یک دوره که منطقه خاورمیانه از سوی قدرت­های بزرگ تقریبا از دستور کار آنها خارج شده بود، اینک به محل منازعات جدیدی از سوی قدرت­های بزرگ نظیر آمریکا- روسیه و چین و همچنین منازعات قدرت­های منطقه­ای نظیر ترکیه، عربستان و ایران تبدیل شده است. نباید فراموش کرد جمهوری اسلامی به سادگی از گذرراه­هایی که در حال احداث در اطراف آن است، در نمی­گذرد. به ویژه آنکه به عنوان یک قدرت منطقه­ای برای ایران قابل تصور نخواهد بود که خلیج فارس و یا مرزهای پر تنش آذربایجان و ارمنستان شاهد رقابت­های شدید ابرقدرت­ها و کشورهای منطقه باشد. به نظر می­رسد طرح­های خنثی سازی رقبا به اندازه کافی در سطح منطقه در جریان است و خود این امر آینده طرح­های مختلف توسعه را در معرض ریسک پذیری بالا قرار می­دهد. اما منافع ملی ج.ا.ا  در هر حال ایجاب می­کند، نسبت به تحرکات تنش زا و بحران آفرین بی تفاوت نباشد و همچنان اولویت پیشرفت همه جانبه را مبتنی بر الگوهای بومی در دستور کار خود داشته باشد.


نویسنده

سید حسین موسوی (رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه)

سید حسین موسوی رئیس مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای موسوی مسائل خاورمیانه می باشد.