معمای نیاز همزمان ایران – ترکیه به اعراب
ایدهی تشکیل کنسرسیوم غنیسازی ایران – عربستان – امارات، علاوه بر ابعاد مرتبط با فاکتورهای فرامنطقهای، در گسترهی منطقه و پسزمینهی تاریخی نیز، با چالشهای بزرگی مواجه است.
محمد علی دستمالی؛ عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان ممتاز در گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی ترکیه
هنوز اطلاعات روشنی از میزان پیشرفت مذاکرات هستهای بین ایران و آمریکا وجود ندارد. اما راه و مجال پیشبینی سناریوها و احتمالات مختلف؛ مسدود نیست. به ویژه در شرایطی که ایدهی همکاری ایران با امارات و عربستان سعودی برای غنیسازی اورانیوم، مطرح شده است.
حتی اگر صحت و سقم ارائهی این پیشنهاد از سوی مراجع رسمی و دیپلماتیک کشور زیر سوال برود، باز هم در هر حال، این موضوع را باید همچون ایدهای ارزیابی کرد که یحتمل به ذهن بسیاری از مقامات و نهادها خطور کرده است. کما این که قبلا و در سال 2023 میلادی، ایده کنسرسیوم مزبور، توسط سید حسین موسویان مذاکرهکننده سابق ایران و فرانک فون هیپل فیزیکدان پرینستون مطرح شده بود. اما در آن مقطع تاریخی و در شرایطی که جو بایدن در واشنگتن و ابراهیم رئیسی در ایران بر سر قدرت بودند، زمینه مساعدی برای ارزیابی چنین پیشنهادی وجود نداشت. ولی در شرایط کنونی با لحاظ نمودن تغییرات بزرگی که پس از 7 اکتبر در فلسطین، لبنان و سوریه روی داده، باید از منظری دیگر به این تابلو نگاه کنیم.
اگر ایدهی کنسرسیوم غنیسازی به یک پروژه و توافق حقیقی تبدیل شود، قاعدتا موجی از همکاریهای گستردهی اقتصادی و سیاسی دیگر را نیز به دنبال میآورد. اما کیست که نداند قدم نهادن در چنین مسیری، چالشها و موانع بسیار دارد و فراتر از توافقهای مالی منطقهای دیگری مانند «طریق التنمیه» (Iraq Development Road) است.
شرایط دشوار برای ایران و ترکیه
ایران و ترکیه دو رقیب قدیمی منطقهی خاورمیانه هستند. اما از بسیاری جهات، شرایط متفاوتی دارند. ترکیه به عنوان تنها عضو مسلمان باشگاه ناتو در میانهی راه آسیا و اروپا و در تعامل همزمان با شرق و غرب، سیاست خارجی متفاوتی با ایران دارد و از برخی جهات، امکانات و ابزارهای موثرتری در اختیار دارد. اما با وجود برخورداری از چنین مزایایی و علیرغم تحریمهای اعمال شده بر ایران و شرایط سخت تهران برای تامین مالی و ادارهی کشور، ترکیه نیز در حوزهی اقتصاد بیمار است و گرفتار بحران مالی بزرگی شده که رکود تورمی، ناکارآمدی برای تامین مالی پروژههای بلندپروازانه و ضعیف شدن جایگاه اردوغان و حزب حاکم، نشان میدهد ترکیه نیز چندان حال خوشی ندارد. با توجه به این پسزمینه و شرح حال، همراهی کشورهای ثروتمند حوزهی خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، امارات متحدهی عربی، قطر و کویت، برای هر دو رقیب قدیمی، ارزشمند و مهم هستند. حالا بیایید ببینیم با لحاظ نمودن این وضعیت، ایدهای همچون کنسرسیوم ایران – امارات - عربستان، شانس و مجال تحقق و اجرا دارد یا نه؟ حتی اگر امکان اجرا در میان باشد، آیا میتوان بر روی ارض واقع، خریداران و حامیان مشتاق برای این پیشنهاد طلایی پیدا کرد؟
همچنان که گفتیم؛ دولت رجب طیب اردوغان در ترکیه، با وجود چندین پیروزی و دستاورد سیاسی و امنیتی (از جمله سقوط اسد و انحلال پ.ک.ک)، در بحران اقتصادی فرو رفته و کارآمدی و کفایت این دولت، عملا زیر سوال رفته و برای پیشبرد اهداف خود به پشتیبانی مالی اعراب محتاج شده است. حالا در چنین شرایطی، کشورهای عربی خلیج فارس و حتی دیگر کشورهای جهان عرب، از بین تهران و آنکارا، یکی را بر دیگری ترجیح خواهند داد یا ظرفیت آن را دارند که به طور همزمان با هر دو طرف، همکاری و مشارکت کنند؟
حق با هراکلیتوس است
این خاورمیانه، آن خاورمیانه نیست! خیلی چیزها عوض شده است. در میانهی تمام این تغییرات، همان اردوغانی که به خونخواهی خاشقچی ریاض را تهدید میکرد؛ قدوم مبارکش را بر خاک ریاض نهاد و کوتاه آمد و با امارات متحدهی عربی نیز روابط خود را به اوج رساند. در این سو، از حمله به سفارتخانه و کنسولگری عربستان در تهران و مشهد تا سفر پسر پادشاه سعودی به تهران و دیدار او با رهبر انقلاب، مسیر دور و درازی را طی کردهایم. حتی شاهد تغییر ادبیات سیاسی طرفین هستیم و از الفاظ گاو شیرده و غیره و ذالک، به مفاهیم دیگر رسیدهایم. به نظر میرسد، در این اوضاع و احوال، همکاری منطقهای، بیش از هر زمان دیگری ضروری شده است. بهبود سریع روابط ترکیه و ایران با کشورهای حوزهی خلیج فارس، یک واقعیت منطقهای مهم است. آن هم در مقطعی که سیمای سوریه متحول شده، تغییراتی در لبنان و فلسطین روی داده و مفهومی به نام «محور مقاومت» - دست کم در شرایط فعلی – از بسامدهای همیشگی مقالات و سخنرانیها نیست. در نتیجه، اهمیت همراهی و شراکت با اعراب، وارد فاز جدیدی شده و توجه به گفتمان همسویی شیعی، حالا یک ضرورت حیاتی نیست.
در این سالها، علاوه بر موضوعاتی همچون ماهیت روابط جمهوری اسلامی ایران با گروههای شیعی در عراق، سوریه، یمن و لبنان، تضاد مداوم تهران با آمریکا و اسرائیل نیز باعث شده روابط ایران با کشورهای ثروتمند عربی منطقه در سطحی محدود بماند. در عین حال، هر دو مولفهی مهم قدرت سخت یعنی افزایش ظرفیت دانش و توان موشکی و فعالیت هستهای ایران، به حق یا ناحق، اعراب را نگران کرده است. اما ترکیه، با وجود برخی اختلاف نظرها در حوزهی سوریه، که آنکارا و دوحه را عملا به تقابل با ریاض و ابوظبی سوق داد، همکاری در حوزههای مالی، سیاسی و دفاعی، افزایش روزافزونی داشته است.
در سال ۲۰۲۴ میلادی، آنکارا مذاکرات تجاری با شورای همکاری خلیج فارس (GCC) را از سر گرفت که هدف اصلی آن، دستیابی به یک توافقنامه کامل تجارت آزاد بین شورای همکاری خلیج فارس و ترکیه بود. بخشی از این برنامه به نتیجه رسید و ترکیه در حال حاضر یک توافقنامه مشارکت اقتصادی جامع با امارات متحده عربی دارد. در مورد عربستان نیز باید گفت؛ حالا چند سالی است که کالاهای ترکیه در فروشگاههای بزرگ عربستان تحت تحریم نیستند و علاوه بر افزایش میزان صادرات، تلاشهای فراوانی برای کشاندن سرمایه گذاران سعودی به بورس استانبول و بازار مسکن، صورت گرفته است.
در جریان سفر اردوغان به خلیج فارس در ژوئیه ۲۰۲۳ میلادی ترکیه و امارات متحده عربی تقریباً ۵۰.۷ میلیارد دلار توافقنامه در زمینه انرژی، زیرساختها، امور مالی و دفاع امضا کردند و در همین حال، تجارت ترکیه با کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به رقم ۳۱.۵ میلیارد دلار رسید. تنوع در سرمایه گذاریهای اعراب در ترکیه، از تولید، صنایع سنگین، مسکن و گردشگری تا بخشهای دیگر را در برمی گیرد و به عنوان مثال شرکت ADQ ابوظبی موافقت کرد که ۸.۵ میلیارد دلار اوراق قرضه زلزله ترکیه را خریداری کند و ۳ میلیارد دلار اعتبار تجاری ارائه دهد. رابطه با کویت نیز پیش رفته و تجارت ترکیه و کویت در سال ۲۰۲۳ میلادی حدود ٧٠٠ میلیون دلار بود. دبی، قطر و بحرین نیز همچنان برای سرمایهگذاری و فعالیت در ترکیه اشتیاق بالایی دارند. از این سو، تهران نیز گامهایی برای احیای روابط اقتصادی برداشته و در آوریل ۲۰۲۴ میلادی ایران و امارات متحده عربی کمیسیون اقتصادی دوجانبه را دوباره تشکیل دادند و امارات متحده عربی شریک اصلی واردات ایران است. اما هدف گذاری ١ میلیارد دلاری مبادلات تجاری بین ایران و عربستان سعودی هنوز هم محقق نشده است.
اعراب و صنایع دفاعی ترکیه
طی ده سال گذشته، ترکیه همکاری دفاعی قابل توجهی را با کشورهای حوزهی خلیج فارس آغاز کرده است. قرار است میزان خرید تسلیحاتی عربستان از ترکیه به زودی از ۶ میلیارد دلار بگذرد و ترکیه علاوه بر پهپادهای مسلح، ناوچه، تانک و سامانههای موشکی خود را به ریاض میفروشد. کویت، قطر و امارات نیز از خریداران پهپادهای بیرقدار ترکیه هستند و آنکارا و ابوظبی توافقنامههای همکاری دفاعی و فضایی امضا کردهاند. اما در مقایسه با ترکیه، روابط ایران با کشورهای مزبور، هنوز هم در سطح عمیقی نیست و شواهد نشان میدهد که ترکیه در حال حاضر در موقعیت بهتری نسبت به ایران برای ایجاد مشارکتهای عمیقتر و مؤثرتر با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت قرار دارد. به نظر میرسد در صورت حصول توافق هستهای با آمریکا، نفوذ ایران در خلیج فارس افزایش خواهد یافت. اما برای توسعهی روابط اقتصادی و به ویژه رسیدن به سطح ایده آلی همچون تشکیل کنسرسیوم غنیسازی، اقدامات فراوانی باید انجام شوند. حالا شاهد این هستیم که کشورهای خلیج فارس در برخورد با یاران و ترکیه، به دنبال نوعی موازنه هستند اما به سمت گسترش روابط عملی با ترکیه به عنوان شریک در دسترستر، تمایل بیشتری نشان میدهند.
بدون تردید، اشتراک مذهبی بین ترکیه و کشورهای قدرتمند جهان عرب، پیشران و فاکتور مهمی برای توسعهی روابط دوجانبه و چندجانبه آنهاست. اما چنین چیزی به این معنی نیست که در این مسیر، هیچ نوع مانع و دردسری وجود ندارد. هم عربستان سعودی و هم امارات متحدهی عربی، از همسویی اردوغان و حزب و دولت او با گفتمان اخوان المسلمین منطقه ناراضی هستند. شاید به همین خاطر است که ترکیه در این فضا، فتیله را به شکل قابل توجهی پایین کشیده و نمیخواهد منافع اقتصادی عظیم شرکت با اعراب را به خاطر اخوانیها از دست دهد. اگر ترکیه بتواند در این مسیر حسن نیت خود را به ریاض، دبی، کویت و قاهره اثبات کند، ظرفیت بیشتری برای توسعهی همکاری وجود خواهد داشت. متقابلا، ایران نیز به منظور تقویت روابط خود با کشورهای مزبور، ناگزیر خواهد بود راهی برای تنظیم مسائل مرتبط با حوثیهای یمن و حزب الله لبنان پیدا کند. بدون تعارف باید گفت؛ دههها رقابت و منافع متضاد، بیاعتمادی عمیقی را بین ایران و همسایگان خلیج فارس آن ایجاد کرده است. بنابراین رسیدن به سطحی از رابطه که بتواند همکاری در صنایع هستهای را به دنبال بیاورد، نیازمند اقدامات اعتمادساز و تلاش برای ترتیبات امنیتی منطقهای نوین است. شاید بتوان به طور خلاصه، چنین فرمولی ارائه داد: ضرورت تغییر سه گانهی پندار سیاسی و رفتار و گفتار سیاسی کشورهای منطقه و توجه به این واقعیت که در این مدار، مدیریت کل پرونده، فقط در دست ایران، ترکیه، عربستان و امارات نیست و آمریکا و اسرائیل، انگیزهها و زمینههای فراوانی برای اثرگذاری و نقش آفرینی در اختیار دارند.
نویسنده
