خشونت ساختاری در خاورمیانه: از سیاست‌های حذف تا بازسازی کرامت انسانی

نوع مطلب: مقاله

نویسنده: عسگر قهرمانپور

چکیده:این نوشتار به بررسی چرخه خشونت در خاورمیانه از منظر مفاهیم خشونت ساختاری، سیاست مرگ[1] ، مهندسی هویت، خشونت نمادین و نقش احساسات در تولید و بازتولید خشونت می‌پردازد. بر پایه آراء اندیشمندانی چون کارول ناگنگست[2]، آشیل مبمبه[3] ، گلدی اوسوری [4]، سایمون مابون، لوسیا آردوینی، ادوارد سعید و داگ توستاد [5]، نوشتار نشان می‌دهد که خشونت در منطقه صرفاً واکنشی احساسی یا آنی نیست، بلکه امری ساختاری، سیاسی، گفتمانی و روانی است. مورد مطالعاتی غزه به‌عنوان تجلی برجسته این خشونت بررسی می‌شود و در پایان، امکان‌های مقاومت فرهنگی و بازیابی کرامت انسانی تحلیل می‌شود.

 

مقدمه: خشونت در خاورمیانه را نمی‌توان صرفاً به عنوان یک واکنش احساسی، کنشی لحظه‌ای یا پدیده‌ای بومی تقلیل داد. آن‌گونه که کارول ناگنگست نشان می‌دهد، خشونت در نظم‌های مدرن به ساختاری نهادینه تبدیل شده است؛ ساختاری که به خدمت تثبیت مشروعیت حاکمان درمی‌آید و نه‌فقط جسم، بلکه هویت و کرامت انسانی را هدف می‌گیرد. در این راستا، سه مفهوم بنیادین خشونت، حاکمیت و هویت، محورهای کلیدی در تحلیل چرخه خشونت خاورمیانه هستند؛ چرخه‌ای که در آن مرگ نه استثناء بلکه قاعده است، و تفاوت، نه به عنوان تنوع بلکه به عنوان تهدید درک می‌شود.

۱. خشونت به مثابه ساختار: فراتر از کنش فردی در نگاه سنتی، خشونت پدیده‌ای آنی و فردی تلقی می‌شود. اما در بافت خاورمیانه، ما با خشونتی مواجهیم که ساختاری، تکرارشونده و هدفمند است. ناگنگست در مقاله خشونت، ترور و بحران دولت[6](1994)‌ بیان می‌کند که دولت‌های مدرن از خشونت نه به‌مثابه خطا بلکه به‌عنوان ابزاری برای مدیریت بحران‌های مشروعیت استفاده می‌کنند. در خاورمیانه، این خشونت ساختاری در قالب اشغال، محاصره، ترورهای هدفمند، و سرکوب‌های سیستماتیک اعمال می‌شود. به‌ویژه در سرزمین‌هایی مانند فلسطین، عراق، سوریه و یمن، خشونت تبدیل به زبان حکمرانی شده است.

۲. حاکمیت و سیاست مرگ: آشیل مبمبه و گلدی اوسوری. آشیل مبمبه، نظریه‌پرداز فرانسوی-آفریقایی، در مفهوم سیاست مرگ نشان می‌دهد که در نظم‌های استعماری، قدرت حاکم دیگر فقط حفظ زندگی را مدنظر ندارد، بلکه فعالانه مرگ را مدیریت می‌کند. او می‌نویسد: «ترجمان قدرت حاکم، قدرت تصمیم‌گیری درباره این است که چه کسی باید بمیرد».

در بستر خاورمیانه، گلدی اوسوری این مفهوم را در تحلیل خود از عراق پس از اشغال آمریکا به کار می‌برد. او می‌نویسد که چگونه حاکمیت اشغالگر با ایجاد مناطق سبز، دیوارهای بتنی، و ایست‌های بازرسی، مرگ را در قالبی بوروکراتیک بازتولید می‌کند. این اشکال خشونت نه‌فقط فیزیکی، بلکه سیاسی، روانی و هویتی هستند.

۳. هویت‌های مهندسی‌شده: سایمون مابون و لوسیا آردوینی سایمون مابون[7] و لوسیا آردوینی[8] در آثار خود نشان داده‌اند که بسیاری از هویت‌های فرقه‌ای در خاورمیانهاعم از شیعه، سنی، کرد یا عربمحصول پروژه‌های حکمرانی‌اند و نه بازتابی از تفاوت‌های تاریخی یا فرهنگی. در واقع، هویت در این منطقه غالباً ساخته می‌شود تا قدرت بتواند بر مبنای آن تفاوت، نظم، انقیاد و خشونت را سازمان دهد.

از عراق تا بحرین، از لبنان تا یمن، دولت‌ها و بازیگران فراملی با تقویت مرزهای فرقه‌ای، امکان شهروندی جمعی را از بین برده‌اند. این وضعیت، همان چیزی است که میشل فوکو از آن با عنوان زیست‌قدرت یاد می‌کند: کنترل بدن‌ها و جمعیت‌ها از طریق تعریف هویت، تهدید و وفاداری.

۴. خشونت نمادین: داگ توستاد، ادوارد سعید، و سیاست تصویرسازی خشونت در خاورمیانه تنها از لوله تفنگ یا بمباران نمی‌آید. داگ توستاد در مقاله‌ی خود «نئواوریِنتالیسم و بربریت نو» (2003) مفهوم خشونت نمادین را معرفی می‌کند؛ خشونتی که از طریق رسانه، دانشگاه و گفتمان سیاسی غربی بازتولید می‌شود. در این روایت، جوامع خاورمیانه به‌عنوان "دیگری‌های قبیله‌ای"، "فاقد عقلانیت مدنی" و "خطرناک" تصویر می‌شوند؛ تصویری که خشونت علیه آن‌ها را مشروع و حتی ضروری جلوه می‌دهد.

ادوارد سعید  در کتاب کلاسیک خود شرق‌شناسی (1978) این نوع بازنمایی را پروژه‌ای سیاسی می‌داند که هدف آن تثبیت سلطه است. شرق نه آن‌گونه که هست، بلکه آن‌گونه که باید باشد تا غرب در موضع برتر باقی بماند، ساخته شده است.

۵. احساس تحقیر و سیاست خشونت: فاتح و فیِرکه خشونت صرفاً در ابزارها و ساختارها خلاصه نمی‌شود؛ بلکه احساسات نیز بخش جدایی‌ناپذیر آن هستند. خالد فاتح [9]و کی. ام. فیِرکه[10] در مقاله‌ی «برخورد احساسات» (2009) بر نقش تحقیر در تولید خشونت در خاورمیانه تأکید دارند. آنان استدلال می‌کنند که تجربه‌ی مستمر تحقیرچه از سوی قدرت‌های جهانی و چه ساختارهای داخلینوعی درد جمعی تولید کرده است که به بستر رادیکالیسم بدل می‌شود.

تحقیر در اینجا تنها به معنای بی‌احترامی نیست، بلکه فرآیندی است که از طریق آن افراد از کرامت، مشارکت سیاسی، و شأن انسانی محروم می‌شوند. در این فضا، روایت‌هایی از "بهشت ازدست‌رفته" یا دوران شکوه تاریخی، به منابع معنایی مقاومت و گاه خشونت بدل می‌شوند.

۶. تجلی خشونت ساختاری در غزه. غزه شاید امروز بارزترین تجلی سیاست مرگ در خاورمیانه باشد. پس از سال‌ها محاصره، بمباران‌های دوره‌ای، و قطع سیستماتیک منابع حیاتی، این منطقه به نمونه‌ای تمام‌عیار از "جهان‌های مرده" تبدیل شده است؛ مفهومی که مبمبه برای توصیف فضاهایی به‌کار می‌برد که در آن زندگی فقط در شکل رنج، تحقیر و بی‌صدایی معنا می‌یابد.

سیاست اسرائیل در غزه، به‌ویژه از منظر تحلیل‌هایی مانند آثار گلدی اوسوری، چیزی فراتر از پاسخ نظامی به تهدید است؛ بلکه پروژه‌ای سیستماتیک برای سلب حق حیات، نابودی ساختارهای اجتماعی، و بازنویسی مرگ است. رسانه‌های غربی در این فرایند نقش بسزایی دارند: آن‌ها خشونت را از طریق برساخت تهدید، مشروع جلوه می‌دهند. تصویر فلسطینی‌ها به‌عنوان تروریست یا قربانیان بی‌نام، دقیقاً همان نوع خشونت نمادینی است که توستاد و سعید درباره‌اش هشدار داده‌اند.

همچنین، سیاست‌های کمک بشردوستانه و نهادهای بین‌المللی نیز ناخواسته به تثبیت این خشونت کمک کرده‌اند. همان‌طور که جوزف پوجلیزه[11] با مفهوم "ماشین شمارش مردگان" توضیح می‌دهد، مرگ در غزه غالباً در قالب آمار بی‌چهره گزارش می‌شود، در حالی که مرگ شهروندان غربی با تصاویر احساسی و مراسم‌های رسمی برجسته می‌شود.

۷. فروپاشی دولت-ملت و گفتمان‌های هویتی جدید. یکی از پیامدهای عینی چرخه خشونت در خاورمیانه، تضعیف الگوی دولت-ملت است. سایمون مابون در آثار خود نشان می‌دهد که دولت‌ها در منطقه دیگر نه نماینده‌ی شهروندی جمعی بلکه ابزارهایی برای مهندسی تفاوت و کنترل هستند. در چنین شرایطی، هویت‌های فراملی مانند امت شیعه، سلفی‌های جهانی یا کردهای سوریه، جایگزین ناسیونالیسم مدرن می‌شوند.

فانار حداد[12] با تیپولوژی سه‌گانه‌ی خود از فرقه‌گراییروزمره، ابزاری و ایدئولوژیکنشان می‌دهد که چگونه سیاست‌های فرقه‌محور در دستگاه‌های دولتی، رسانه‌ای و نظامی نهادینه شده‌اند. در نتیجه، خشونت نه‌فقط به‌صورت فیزیکی بلکه از طریق گفتمان، ساختار و حافظه تاریخی بازتولید می‌شود.

۸. راه مقاومت: سوژگی، روایت، و بازشناسی کرامت پرسش نهایی این است: آیا در برابر چنین دستگاه پیچیده‌ای از خشونت، امکانی برای مقاومت وجود دارد؟ پاسخ در بازسازی سوژگی انسان خاورمیانه‌ای نهفته است. اگر خشونت ساختاری از طریق سلب هویت، تحقیر، و مرگ نمادین عمل می‌کند، مقاومت نیز باید از طریق بازشناسی، روایت، و بازسازی کرامت صورت گیرد.

هنر، ادبیات تبعید، سینمای مقاومت، شهادت‌های فردی و جنبش‌های فرهنگی، همگی ابزارهایی برای تولید ضدروایت‌هایی هستند که در برابر گفتمان‌های رسمی خشونت ایستادگی می‌کنند. در کنار آن، به نوعی عدالت احساسی نیاز داریم؛ عدالتی که احساسات را نه پدیده‌هایی غیرعقلانی، بلکه حاملان شناخت و امکان کنش سیاسی به رسمیت بشناسد.

نتیجه‌گیری

چرخه خشونت در خاورمیانه، حاصل پیوندی عمیق میان ساختارهای حاکمیتی، سیاست مرگ، مهندسی هویت و خشونت نمادین است. تحلیل این پدیده نیازمند درکی فراتر از سطح رویدادهاست. فهم عمیق‌تر این چرخه می‌تواند زمینه‌ساز ایجاد شکاف در آن و بازسازی فضای زندگی، کرامت و سوژگی باشد.

 

منابع

  • Agamben, Giorgio. Homo Sacer: Sovereign Power and Bare Life. Stanford University Press, 1998.
  • Mbembe, Achille. "Necropolitics." Public Culture 15.1 (2003): 11–40.
  • Osuri, Goldie. "Media Necropower: The State of Iraq." International Feminist Journal of Politics 11.1 (2009): 104–108.
  • Mabon, Simon & Ardovini, Lucia. Factional Politics in the Middle East. Routledge, 2020.
  • Tuastad, Dag. "Neo-Orientalism and the New Barbarism Thesis." Third World Quarterly 24.4 (2003): 591–599.
  • Said, Edward. Orientalism. Vintage Books, 1978.
  • Nagengast, Carole. "Violence, Terror, and the Crisis of the State." Annual Review of Anthropology 23 (1994): 109–136.
  • Fattah, Khaled & Fierke, K.M. "A Clash of Emotions." European Journal of International Relations 15.1 (2009): 67–93.
  • Pugliese, Joseph. State Violence and the Execution of Law. Routledge, 2013.

Haddad, Fanar. Sectarianism in Iraq: Antagonistic Visions of Unity. Hurst, 2011.

 

[1] . Necropolitics

[2] . Carole Nagengast

[3] . Achille Mbembe

[4] . Goldie Osuri

[5] . Dag Tuastad

[6] . "Violence, Terror and the Crisis of the State"

[7] . Simon Mabon

[8] . Lucia Ardovini

[9] . Khaled Fattah

[10] . K.M. Fierke

[11] . Joseph Pugliese

[12] . Fanar Haddad

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد