ایران و معمای ائتلاف‌ها: از روابط منفعت‌محور تا بقای استراتژیک

نوع مطلب: مقاله

بهادر نوکنده پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه

حمایت بی‌دریغ غرب، به ویژه ایالات متحده، از اسرائیل ریشه در یک رابطه عمیق‌تر از منافع لحظه‌ای دارد. این روابط بر پایه‌هایی مانند امنیت جمعی و ارزش‌های مشترک بنا شده است.تعهد مجدد ترامپ به ماده ۵ ناتو و افزایش هزینه‌های دفاعی، گویای این است که کشورهای غربی، به‌رغم اختلافات داخلی، به مفهوم بازدارندگی از طریق وحدت اعتقاد راسخ دارند. این نوع ائتلاف‌ها به اعضای خود اطمینان می‌دهند که در زمان بحران، تنها نخواهند بود و از حمایت عملی برخوردار خواهند شد.در مقابل، روابط ایران با روسیه و چین ماهیتی کاملاً معاملاتی و منفعت‌گرایانه دارد. این همکاری‌ها نه بر پایه وفاداری، بلکه بر اساس سود متقابل، مانند دور زدن تحریم‌ها یا مقابله با یک دشمن مشترک (غرب) شکل گرفته‌اند. این روابط، فاقد تعهدات نظامی متقابل و کمک‌های عملی در زمان جنگ هستند. موضع صریح مسکو مبنی بر عدم وجود ائتلاف نظامی و واکنش محدود چین، این فرضیه را تأیید می‌کند. در نهایت، در لحظه نیاز واقعی، ایران خود را در انزوا یافت و این امر نقطه ضعف کلیدی روابط اقتدارگرایانه را برجسته کرد.انزوای ایران در این جنگ، یادآوری قدرتی است که توانایی یک دولت برای دفاع از خود، تنها به قدرت نظامی داخلی آن محدود نمی‌شود، بلکه به استحکام و پایداری ائتلاف‌های آن نیز بستگی دارد. این امر بر اهمیت همبستگی سیاسی و وحدت هدف تأکید می‌کند که اندیشکده رند نیز آن را عنصری کلیدی در موفقیت ناتو می‌داند."محور مقاومت" که اتکا به نیروهای نیابتی بدون حمایت مستقیم دولتی از سوی متحدان اصلی داشت، می‌تواند در زمان بحران‌های جدی امنیتی، بسیار شکننده و بی‌ثبات باشداین جنگ یک میکروکازم از رقابت استراتژیک جهانی است. این رویداد نشان می‌دهد که ائتلاف‌های مبتنی بر ارزش‌های مشترک و تعهدات نهادی، برتری استراتژیکی قابل توجهی نسبت به روابط موقتی و معاملاتی میان دولت‌های اقتدارگرا دارند، و در نهایت، امنیت و بازدارندگی پایدار تنها از طریق انسجام واقعی و حمایت متقابل به دست می‌آید.

راه کار خروج از انزوا

بر اساس تحلیل ارائه شده، برای خروج از انزوا، ایران باید راهبردهای روابط خارجی خود را از رویکرد معاملاتی و منفعت‌گرایانه به سمت یک رویکرد مبتنی بر اعتماد و تعهدات پایدار تغییر دهد. این کار مستلزم بازنگری در چندین حوزه کلیدی است.جمهوری اسلامی به جای اتکا به روابطی که صرفاً برای دور زدن تحریم‌ها یا مقابله با یک دشمن مشترک شکل گرفته‌اند، باید به دنبال ایجاد ائتلاف‌های رسمی و نهادینه شده با تعهدات صریح نظامی و سیاسی باشد. این ائتلاف‌ها باید بر اساس منافع مشترک بلندمدت و نه صرفاً نیازهای لحظه‌ای بنا شوند.جمهوری اسلامی نباید دست از حمایت جریان مقاومت بکشد، ایران می‌تواند روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را با دولت‌های منطقه تقویت کند. این اقدام می‌تواند به ایجاد اعتماد متقابل و همکاری‌های چندجانبه در زمینه‌های امنیتی و اقتصادی منجر شود که در زمان بحران، حمایت بیشتری را به همراه خواهد داشت.ایران می‌تواند با شرکای خود مانند چین و روسیه و حتی کشورهای آفریقایی مخالف ایالات متحده، به جای تکیه بر "همکاری‌های راهبردی" مبهم، پیمان‌های دفاعی و امنیتی صریح منعقد کند. این پیمان‌ها باید شامل بندهای مشخص در مورد کمک نظامی متقابل در صورت حمله به یکی از طرفین باشد، مشابه ماده ۵ ناتو. از آنجا که برنامه هسته‌ای یک بهانه است، ایران باید به تقویت توانمندی‌های نظامی و موشکی خود ادامه دهد. این اقدامات به عنوان یک عامل بازدارنده قوی، دشمنان را از حمله مستقیم باز می‌دارد.


نویسنده

بهادر نوکنده

بهادر نوکنده پژوهشگر مهمان مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه می‌باشد. نامبرده دانشجو مقطع دکتری رشته روابط بین‌الملل در دانشگاه آزاد اسلامی (واحد شاهرود) است. حوزه مطالعاتی وی شامل ملاحظات استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه می‌باشد. این پژوهشگر، عضو پیوسته گروه ملاحظات استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه و عضو وابسته گروه بررسی سیاست خارجی لبنان و فلسطین و رژیم اسرائیل و گروه بررسی مسائل ژئوپولیتیک می‌باشد.


1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد