مقاومت سیاسی در ترکیه؛ راه رهایی در چیست؟

نوع مطلب: مقاله

دکتر حسن صادقیان / عضو گروه یک و پژوهشگر مهمان در گروه مطالعات جامعه و سیاست خارجی ترکیه

ترکیه را شاید از معدود کشورهای منطقه و حتی جهان نام برد که هنوز سیاست در آن زنده و بالنده است؛ هرچند روند سیاست‏ورزی و حکمرانی آن هرازگاهی به ‏بن‏بست نزدیک کشیده می‏شود اما متأثر از همان نیروی زنده پویای جامعه، جانی دوباره می‏یابد البته با روح و روان و کالبدی دیگر. شاید بتوان برای توصیف این فرایند به مفروضاتی اشاره نمود که در اصل ویژگی‏های ذاتی و عرضی سیاست در ترکیه محسوب می‏شوند:

1. ایدئولوژی‏ها در ترکیه همچنان زنده هستند و از آن مهمتر، ایدئولوژی‏ها نرم‏خوتر و انعطاف‏پذیرتر هستند و شاید روح سکولاریسم که تاریخی به درازای دو قرنی در منطق آناتولی دارد در کالبدشان رسوخ و لانه کرده است و ثمره آن رهایی از قالب سخت و ارتجاع می باشد؛

2. احزاب سیاسی سابقه طولانی و ریشه‏دار در ترکیه دارند و به جهت نظام‏مند بودنشان و رعایت شاخصه‏های درست حزبی که مهمترین آنها «عضویت مردم» و «حفظ استقلال مالی» است، در زیست اجتماعی- سیاسی روزمره مردم حضور جدی و ملموس دارند؛  

3. استقلال و استحکام نهادهای حقوقی و قضایی هستند که با رعایت و تنظیم قواعد بازی از حریم اصحاب سیاست، اجتماع، فرهنگ و ... پاسداری و مراقبت می‏کنند؛

4. استقلال و کثرت اصحاب رسانه و مطبوعات، دانشگاه و پژوهش و ... که رکن رکین ایستادگی و حریت و عامل/ نماینده استوار و قدرتمند انتقاد و مطالبه‏گری محسوب می‏شوند؛

5. استقلال و کثرت جماعت‏ها و طریقت‏ها و اقلیت‏ها و ... که به مثابه «نهاد واسطه ای» در سپهر سیاست ترکیه نقش آفرینی می‏کنند؛

6. همزیستی و همکاری نهادهای جامعه مدنی و سیاسی و جنبش‏های طبقاتی برای شکست موانع و تداوم فرایند دموکراتیزاسیون؛

7. بورژوازی نسبتاً نوظهوری که متأثر از رشد و توسعه چند دهه اخیر (1980 به بعد) به انباشت سرمایه و ثبات و پایداری و بازتولید طبقه متوسط دست یافته‏ است.

این روزها ترکیه به عنوان یک کشور و یک ملت، دوران بسیار جالبی را سپری می‌کند. گویا بار دیگر روند سیاست‏ورزی و حکمرانی به ‏بن‏بست کشیده شده است و نیروی زنده و بالنده جامعه، باید جانی دوباره به روح و روان آن ببخشد و کالبدی دیگر دراندازد.

حزب جمهوری خلق ترکیه، اولین و بنیانگذار جمهوری ترکیه، نمونه‌ای تاریخی از مقاومت سیاسی در برابر محاصره قانونی و سیاسی علیه آن را به نمایش می‌گذارد. این مقاومت با حمایت اپوزیسیون سیاسی و اجتماعی حامی دموکراسی و اراده ملی، در حال رشد و تقویت است. در واقع، تحت رهبری اوزگور اوزل، حزب جمهوری خلق ترکیه مبارزه‌ای را آغاز کرده است که در صورت موفقیت، وارد مبارزه جهانی برای دموکراسی خواهد شد و الگویی برای بسیاری از کشورها و احزاب خواهد بود؛ شاید این تعبیر کمی اغراق آمیز باشد؛ اماچراکه نه! آیا نمی‏توان در دوره‏ای که شاهد مرگ دموکراسی و نقش آفرینی احزاب و جریان‏های سیاسی و مدنی در کشورهای غربی هستیم، امیدوار به آغاز دوره و نسخه‏ی جدیدی از روند دموکراتیزاسیون باشیم که چه بسا روح و روان و کالبدی متفاوت‏ از نسخه‏ای باشد که گویا به مرگ حتمی مبتلا شده است و دیگر امیدی به آن نیست!

معهذا، هدف یادداشت حاضر این است که با اشاره به یکی از شاخصه‏های اصلی سپهر سیاسی ترکیه به این سؤال پاسخ دهیم که آیا همانند دهه 70 میلادی، بار دیگر شاهد وحدت رویه و همکاری و همیاری میان نهادهای جامعه مدنی و سیاسی و جنیش‏های طبقاتی و کارگری برای شکست موانع ساختاری و تداوم فرایند دموکراتیزاسیون خواهیم بود؟

وقتی بحث مقاومت سیاسی در ترکیه مطرح می‌شود، خاطرات مبارزات نزدیک به نیم قرن پیش در ذهن‏ها تداعی می‏شود. این روزها چهل و نهمین سالگرد مبارزه جنبش کارگری ترکیه علیه دادگاه‌های امنیت دولتی (DGM) و مقاومت بزرگی است که در ۱۶ سپتامبر ۱۹۷۶ آغاز شد. مقاومتی که به طور گسترده‌تری اجرا و در سراسر کشور طنین‌انداز شد. در آن زمان، کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری انقلابی (DİSK)  با قدرت و روحیه‌ای که از روز کارگر در سال ۱۹۷۶، اولین جشن توده‌ای به رهبری طبقه کارگر، گرفته بود، نه تنها در حوزه اتحادیه، بلکه تقریباً در هر جنبه‌ای از زندگی اجتماعی قدرت و نفوذ داشت.

در چنین شرایطی، کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری انقلابی (DİSK) یک «عزای عمومی» در سراسر کشور اعلام کرد و مجموعه‌ای از اعتراضات را آغاز نمود. تولید در محل‌های کار وابسته به DİSK و چندین مرکز تولیدی دیگر متوقف شد. اعتراضات تا 20 سپتامبر ادامه یافت. این مقاومت و اقدامات، پیامدهای قابل توجهی در شهرهای مختلف ترکیه داشت. به نظر می‏رسد، مقاومت علیه DGM که شباهت‌هایی با محاصره‌های قانونی امروزی دارد، نمونه‌ای بی‌نظیر از مقاومت سیاسی نیز بود.

مقاومت علیه DGM سرشار از درس‌های مهم برای همه، به ویژه جنبش کارگری، اتحادیه‌ها و سازمان‌های سیاسی است. مهمترین درس، اشتراک، همبستگی و اتحاد مبارزات اقتصادی و سیاسی و سازمان‌های آنها است. اینگونه بود که پایه‌های موفقیت در مقاومت پیروزمندانه علیه DGM بنا نهاده شد و علی‏رغم فشارها و اخراج‌ها به دستاوردی مهم و حیاتی یعنی «مسدود شدن قانون DGM» دست یافت.  

فارغ از همه موفقیت‏ها، به نظر می‏رسد مهم‌ترین جنبه مقاومت این بود که طبقه کارگر، که پیش از این همیشه برای مطالبات اقتصادی خود بسیج شده بود، آشکارا در مورد یک مسئله سیاسی مانند DGM موضع گرفت. در واقع، این تحول، منادی روزها و دوره‌های آینده بود. همه بخش‌های پویای جامعه، به ویژه طبقه کارگر، به سرعت سیاسی می‌شدند و مبارزات سیاسی به طور فزاینده‌ای شدت می‌گرفت. مقاومت‌ها، اقدامات و رویدادهای آن دوره، مبارزه طبقه کارگر را در پیله‌ای در زندگی روزمره تنید. همه این مبارزات جای خود را در تاریخ کار و مبارزه اجتماعی کشور ترکیه باز کردند و ردپای عمیقی از خود به جا گذاشتند.

اگرچه قطعاً در این پیروزی و موفقیت، سطح آگاهی و سازماندهی جنبش کارگری در آن سال‌ها نقش آفرین و تحسین برانگیز است؛ اما باید از مخالفت‌های اجتماعی و جنبش‌های سیاسی نیز قدردانی کرد. اتحاد و همبستگی حزب جمهوری خلق(CHP)، حزب مخالف اصلی در آن زمان، با سازمان‌های اتحادیه‌ای، به ویژه DİSK (کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری انقلابی ترکیه) و جنبش کارگری نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اتحاد و اتفاقی که در اصل نیاز امروز سپهر سیاسی ترکیه برای عبور از مانع سخت ساختاری است.

دو جنبه مهم از مقاومت علیه DGM وجود دارد که شایسته تأکید هستند:

اول، طبقه کارگر، که در بسیاری از اعتصابات و مقاومت‌های دیگر در درجه اول خواستار شغل و معیشت بودند - به عبارت دیگر، با مطالبات اقتصادی بسیج می‏شدند - چنین برجستگی و عزم راسخی را در مورد موضوعی با بار سیاسی‌تر مانند DGM نشان دادند.

دوم، موفقیت و نتایج این ایستادگی، و همانطور که در شعار «ما DGM را در هم شکستیم...» بیان شده است، انسداد و توقف DGM ها در آن زمان.

 

نکته پایانی:

در ترکیه کسانی که از آزادی و دموکراسی حمایت می‌کنند، امروز نمونه‌ای قانع‌کننده از مبارزه و مقاومت سیاسی را ارائه می‌دهند. درست همانطور که نیم قرن پیش علیه طرح‌های قانونی مانند دادگاه‏های امنیت کشور (DGM) که هدف آن خفه کردن مبارزات کارگری و اندیشه آزاد بود، عمل کردند. در طول یک دوره نیم قرنی، این دو نمونه از مقاومت سیاسی شباهت‌های چشمگیری دارند. مانند آن زمان، مسیر موفقیت در همکاری و مبارزه متحد نیروهای طرفدار کارگر و طرفدار دموکراسی نهفته است.

امروزه گویا جامعه ترکیه به این امر واقف است که برای رهایی و آزادگی در سپهر سیاست نباید امیدوار به نظم‏ها و ساختارهایی بود که دیگر خشونت را از لفافه به عریان کشانده‏اند و اینکه چه بسا، می‏توانند با ایستادگی و مقاومت نه‏تنها جامعه خویش را رهایی ببخشند بلکه الگویی برای ظهور نسخه‏ای جدید از دموکراسی باشند که این روزها در حال پوست‏اندازی است و در آینده شاهد ظهور شکلی نو از دموکراسی‏ که فراتر از دموکراسی‏های حداقلی گذشته خواهد بود.

1.دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید در وب سایت منتشر خواهد شد
2.پیام هایی که حاوی تهمت یا بی احترامی به اشخاص باشد منتشر نخواهد شد
3.پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد