تحول اکوسیستم نوآوری دفاعی اسرائیل: نقش استارتاپها در بازدارندگی فناورانه و گزینههای سیاستی ایران
پویا رضوانی-کارشناس ارشد مدیریت فناوری اطلاعات و مطالعات خاورمیانه
مقدمه: مدل استارتاپی در صنایع دفاعی اسرائیل
اسرائیل در ادبیات سیاستگذاری بهعنوان «ملت استارتاپ» شناخته میشود و این برچسب، بهویژه در حوزه صنایع دفاعی و امنیتی پررنگ شده است. طی دو دهه اخیر، این رژیم وارد مرحلهای شده که در آن شرکتهای خصوصی، استارتاپهای نظامی–فناورانه و مجموعهای از بازیگران صنعتی خارج از ساختارهای کلاسیک ارتش، به یکی از محورهای مهم توان رزمی، بازدارندگی منطقهای و نفوذ ژئوپلیتیکی آن تبدیل شدهاند.
این روند، صرفاً یک تغییر تکنولوژیک نیست؛ بلکه نوعی دگرگونی ساختاری در مدل امنیت ملی اسرائیل بهشمار میآید که بر شیوه جنگیدن، سیاست خارجی، تعاملات منطقهای و معماری قدرت در خاورمیانه اثر گذاشته و پیامدهای مستقیمی برای ایران، کشورهای خلیج فارس و بازیگران محور مقاومت ایجاد کرده است.
برای فهم این تحول، باید به مفاهیم بنیادی امنیت نوین توجه کرد که اسرائیل بهصورت فعال جذب و بازتعریف کرده است: «برتری کیفی نظامی» (Qualitative Military Edge)،« بازدارندگی فعال (Active Deterrence)، »چرخه تصمیمگیری کوتاه« (Short Decision Cycle)، »یکپارچهسازی داده (Data Fusion) «و «فناوری دوکاربردی» (Dual-Use Technology). این مفاهیم در کنار هم هسته معماری دفاعی اسرائیل را شکل میدهند. اسرائیل نه به دلیل عمق راهبردی، نه وسعت جغرافیا و نه جمعیت نظامی انبوه، بلکه از طریق ادغام این مفاهیم با نوآوری بخش خصوصی توانسته ساختار قدرت خود را بازتعریف کند.
بر اساس برخی گزارشهای مؤسسات امنیتی غربی مانند IISS در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴، اسرائیل در زمره دولت هایی قرار دارد که نسبت بالایی از تحقیق و توسعه دفاعی آن به توان عملیاتی تبدیل میشود؛ سطحی که بالاتر از میانگین بسیاری از اقتصادهای پیشرفته گزارش شده است. این وضعیت، از منظر ایران و منطقه خلیج فارس، بهمعنای شکلگیری نوعی «بازدارندگی فناورانه» است که لزوماً به تعداد تسلیحات متکی نیست، بلکه بر کیفیت زیرساخت داده، شبکه فرماندهی و کنترل و ظرفیت نوآوری متکی است.
نقش DDR&D و شکلگیری اکوسیستم نوآوری دفاعی
دپارتمان تحقیق و توسعه دفاعی (DDR&D) وابسته به وزارت دفاع اسرائیل، در این میان نقش محوری ایفا میکند. بر اساس اسناد و گزارشهای رسمی منتشرشده توسط این نهاد، DDR&D بهعنوان «گرداننده شبکه نوآوری دفاعی» عمل میکند و میان ارتش، بخش خصوصی، دانشگاهها، شرکتهای بزرگ، استارتاپها و مراکز تحقیقاتی پیوند برقرار میسازد. در واقع، این نهاد صرفاً یک سازمان تحقیقاتی نیست، بلکه نوعی مدل حکمرانی فناورانه است که چرخه ایده تا کاربرد عملیاتی را کوتاه کرده است.
DDR&D با ایجاد مسیرهایی مانند «مسیر تسریع فناوری» که در برخی منابع از آن با عناوینی همچون (Green Path )یاد میشود، نوعی خط تولید شتابیافته ایجاد کرده است که در آن سامانههای نوپا، حسگرهای جدید، الگوریتمهای هوش مصنوعی، پهپادهای سبک، سامانههای فرماندهی و کنترل (Command and Control / C2)، پلتفرمهای واقعیت افزوده و ابزارهای شناسایی الکترونیک، ظرف مدت نسبتاً کوتاهی وارد فضای آزمون میدانی میشوند. بهاستناد گزارشهای رسمی وزارت دفاع اسرائیل پس از بحران امنیتی اکتبر ۲۰۲۳، دهها شرکت خصوصی در این مسیر فعال شدهاند و مجموع سفارشهای قابلتوجهی برای تجهیزات دفاعی دریافت کردهاند؛ امری که نشاندهنده حرکت تدریجی از الگوی «تأمین کاملاً دولتی» به سمت «اکوسیستم مشارکتی» در تأمین نیازهای دفاعی است.
مطابق دادههای اعلامشده از سوی نهادهای اقتصادی اسرائیل، در فاصله ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۳ سهم بخش خصوصی در تولید سختافزارها و نرمافزارهای مرتبط با حوزه دفاعی بهصورت محسوسی افزایش یافته و اسرائیل را به یکی از نمونههای بارز خصوصیسازی در صنایع دفاعی تبدیل کرده است. برخی برآوردها حاکی از آن است که در میانه دهه ۲۰۲۰، صدها شرکت نوآور در حوزههای مرتبط با دفاع، سایبر، هوافضا و هوش مصنوعی فعال بودهاند. رشد این شرکتها عمدتاً نتیجه ادغام فرهنگ استارتاپی با نیازهای امنیتی و بهرهگیری از تجربیات جنگی افسران و نیروهای بازنشسته ارتش در طراحی محصولات جدید است.
ظهور «بازدارندگی فناورانه»
در مدل کلاسیک بازدارندگی، ابزار اصلی جلوگیری از حمله، ترکیبی از قدرت نظامی، اراده سیاسی و قابلیت استفاده از این قدرت بهشمار میآمد. در الگوی جدید اسرائیل، «فناوری بخش خصوصی» به یک عنصر تکمیلی در این معادله تبدیل شده است. این فناوریها چند کارکرد کلیدی دارند:
1.افزایش سرعت تطبیق: سامانههای جدید با تکیه بر ظرفیت تولید و توسعه بخش خصوصی، سریعتر به چرخه عملیاتی نزدیک میشوند.
2.ارتقای دقت و کارایی: استفاده از الگوریتمهای تحلیل داده، شناسایی هدف و پردازش سیگنال، خطای انسانی و احتمالی را کاهش میدهد و به افزایش کارایی عملیات منجر میشود.
3.افزایش تابآوری دفاعی: تنوع بازیگران و ظرفیت تولید پراکنده در بخش خصوصی، وابستگی به چند شرکت بزرگ دولتی را کمتر میکند و تابآوری زنجیره تأمین دفاعی را افزایش میدهد.
بر اساس تحلیلهای منتشرشده توسط مؤسساتی مانند RAND، چرخه توسعه تا استقرار عملیاتی سامانههای جدید در اسرائیل بهطور نسبی کوتاهتر از میانگین کشورهای غربی توصیف شده است. این تفاوت زمانی، در شرایط تنش و درگیریهای فرسایشی، میتواند به برتری در «سرعت واکنش» و «سازگاری با محیط نبرد» منجر شود؛ موضوعی که برای ایران و محور مقاومت در ارزیابی تهدیدات فناورانه اهمیت ویژهای دارد.
فرماندهی و کنترل: قلب محاسباتی جنگ اسرائیل
سامانههای فرماندهی و کنترل (C2) اکنون بهعنوان یکی از مهمترین زیرساختهای عملیات نظامی اسرائیل قلمداد میشوند. گزارشهای تحلیلی منتشرشده در منابعی مانند Jane’s، سامانههای C2 اسرائیل را در زمره نمونههای پیشرفته از نظر پردازش بلادرنگ دادهها و یکپارچهسازی اطلاعات حسگرها معرفی میکنند.
در این چارچوب، گنبد آهنین و سامانههای پدافند چندلایه، به کمک نرمافزارهای توسعهیافته در بخش خصوصی، پیش از هر رهگیری مجموعهای از محاسبات را انجام میدهند؛ از جمله تحلیل مسیر، تخمین نقطه اصابت، ارزش نسبی هدف، اولویت تهدید و هماهنگی با دیگر لایههای دفاعی. این سطح از پیچیدگی محاسباتی، بدون زیرساخت نرمافزاری و سختافزاری پیشرفته در بخش خصوصی امکانپذیر نیست و به همین دلیل، سامانههای C2 در ادبیات راهبردی، «مرکز ثقل» بخش مهمی از بازدارندگی اسرائیل تلقی میشوند.
مثالهای برجسته استارتاپهای دفاعی
برای فهم عینیتر این اکوسیستم، بررسی چند نمونه از بازیگران مهم آن مفید است. این نمونهها بر اساس گزارشهای رسانهای و تحلیلی غربی انتخاب شدهاند و بیان آنها لزوماً بهمعنای تأیید یا پذیرش روایتهای مربوط به کارآمدی آنها نیست، بلکه صرفاً برای شناخت الگوی تهدید مطرح میشود.
- : XTEND
این استارتاپ اسرائیلی در حوزه پهپادهای هوشمند و تلفیق واقعیت افزوده (AR) با هدایت پهپاد فعالیت میکند .
XTEND، سامانههایی را توسعه داده که امکان عملیات از راه دور در محیطهای پیچیده شهری را افزایش میدهد. گزارشهایی از استفاده نیروهای اسرائیلی از این نوع سامانهها در محیطهای پرمخاطره منتشر شده است. در برخی منابع غربی، از دهها تا صدها مأموریت عملیاتی مرتبط با این فناوری در سالهای اخیر سخن گفته شده، بدون آنکه جزئیات کامل آن در منابع آشکار قابلراستیآزمایی باشد.
- : mPrest Systems
mPrestیکی از شرکتهایی است که در توسعه نرمافزارهای C4I (فرماندهی، کنترل، ارتباطات، کامپیوتر و اطلاعات) برای سامانههای دفاع هوایی نقش داشته است. بر اساس گزارشهای رسانهای، بخشهایی از نرمافزار سامانه «گنبد آهنین» توسط این شرکت طراحی شده است. منابع غربی، این سامانه را در زمره سیستمهای نسبتاً موفق پدافند هوایی طبقهبندی میکنند؛ هرچند ارزیابی دقیق نرخ موفقیت و کارآمدی واقعی آن، نیازمند دادههای میدانی مستقل است که بهطور کامل در دسترس نیست.
- :NSO Group
NSO، توسعهدهنده نرمافزار جاسوسی Pegasus، از نمونههای جنجالی اکوسیستم فناوری امنیتی اسرائیل است. Pegasus امکان نفوذ به دستگاههای موبایل را فراهم میکند و گزارشهای متعددی درباره استفاده دولتها از آن برای نظارت بر افراد مختلف منتشر شده است. این شرکت با چالشهای جدی اخلاقی و حقوقی روبهرو بوده و در پروندههای قضایی متعددی در سطح بینالمللی از جمله در ایالات متحده و اروپا مورد پیگرد قرار گرفته است. این پروندهها، بحثهای گستردهای درباره تعادل میان نوآوری فناورانه و مسئولیت اخلاقی و حقوقی در حوزه امنیت ایجاد کردهاند.
دادههای کمی: سرمایهگذاری و روند رشد
برای ارزیابی مناسب این بخش، رجوع به برخی دادههای کمی مفید است. بر اساس گزارشهایی مانند Startup Nation Central و IVC، در میانه دهه ۲۰۲۰ چندصد شرکت در حوزههای دفاع، هوش مصنوعی، هوافضا و سایبری در اسرائیل فعال بودهاند و بخش قابلتوجهی از آنها محصولات خود را در شرایط بحرانهای واقعی یا رزمایشها آزمودهاند.
سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) در حوزه فناوریهای امنیتی و دفاعی نیز رشد چشمگیری داشته و وزارت دفاع اسرائیل، طبق برخی گزارشها، در سالهای اخیر بودجه حمایت از استارتاپهای دفاعی را بهطور چندبرابری افزایش داده است. در کنار آن، کل سرمایهگذاری در بخش فناوری، از جمله در حوزه سایبر و defense-tech، به چندین میلیارد دلار در سال رسیده است.
منابعی مانند SIPRI گزارش میدهند که هزینههای نظامی اسرائیل در سالهای اخیر افزایش یافته و بخش قابلتوجهی از آن به تحقیق و توسعه دفاعی و فناوریهای نوظهور (مانند پهپادها و سایبر) اختصاص پیدا کرده است. همچنین آمار رسمی وزارت دفاع اسرائیل و گزارشهای SIPRI حاکی از آن است که صادرات دفاعی این رژیم طی سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ به رکوردهای تازهای رسیده و اسرائیل را در میان صادرکنندگان اصلی تسلیحات در جهان قرار داده است. این روند، بهویژه در حوزه سامانههای بدون سرنشین، برای ایران و محور مقاومت از منظر امنیتی و ژئوپلیتیکی اهمیت مضاعف دارد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی برای ایران و محور مقاومت
رشد استارتاپهای دفاعی و تقویت پیوند میان بخش خصوصی و نهادهای امنیتی اسرائیل، پیامدهای چندلایهای برای ایران و محور مقاومت (حماس، حزبالله، انصارالله و سایر بازیگران همسو) دارد. سامانههایی نظیر پهپادهای هوشمند، شبکههای فرماندهی و کنترل پیشرفته و ابزارهای جنگ سایبری و اطلاعاتی، در قالب آنچه میتوان «بازدارندگی فناورانه» نامید، به اسرائیل امکان میدهند در درگیریهای نامتقارن، سرعت واکنش و دقت هدفگیری خود را افزایش دهد.
در برخی گزارشها و تحلیلهای غربی، ادعاهایی درباره تأثیر این سامانهها بر کاهش بخشی از توان موشکی و زیرساختی بازیگران مقاومت در بازه ۲۰۲۳–۲۰۲۵ مطرح شده است. فارغ از میزان دقت این ادعاها، نکته مهم برای ایران آن است که الگوی تهدید در حال تغییر از «تکیه بر حجم آتش» به سمت «ترکیب آتش با برتری اطلاعاتی و پردازشی» است.
با اتکا به دادههای منتشرشده در منابعی مانند SIPRI، IISS، Jane’s و CSIS، میتوان حداقل چهار پیامد کلیدی برای ایران برشمرد:
1.شکلگیری شبکههای بازدارندگی فراملی:
برخی کشورهای خلیج فارس با ادغام بخشی از سامانههای نظارتی و هشدار اولیه اسرائیلی در شبکههای خود، بهسمت شکلدهی نوعی «چتر رصد منطقهای» حرکت کردهاند. تحلیلهای CSIS از فعالیت «شبکه هشدار منطقهای خلیج فارس» نشان میدهد که همکاریهای سهجانبه یا چندجانبه با محوریت آمریکا، امارات و اسرائیل در این حوزه در حال گسترش است.
2.نامتقارن شدن چرخه اقدام–واکنش:
در حالیکه ایران و محور مقاومت بخشی از بازدارندگی خود را بر توان موشکی و فشار نامتقارن بنا کردهاند، اسرائیل در تلاش است با ادغام شبکه فرماندهی و کنترل، هوش مصنوعی و توان پهپادی، چرخه پاسخ خود را کوتاهتر و دقیقتر کند. برخی برآوردهای IISS حاکی از کاهش زمان واکنش سامانههای دفاعی اسرائیل نسبت به دهه قبل است؛ امری که در صورت تشدید تنشها میتواند بر هزینه و فایده محاسبات بازیگران مقاومت اثر بگذارد.
3.ارتقای توان جنگ اطلاعاتی–شناسایی:
توسعه حسگرهای کوچک، سامانههای شنود الکترونیک، پردازش سیگنال و پهپادهای شناسایی، توان اسرائیل در شناسایی و پایش اهداف را افزایش داده است. این موضوع، برای ایران و متحدانش، ضرورت بازنگری در الگوهای ارتباطی، استتار، پوشش و فریب را دوچندان میکند.
4.تغییرات در توازن قدرت دریایی و امنیت انرژی:
استفاده اسرائیل از سامانههای ISR دریایی، از جمله پهپادهای سطحی و زیرسطحی، حضور آن را در محیطهایی مانند شرق مدیترانه، دریای سرخ و پیرامون کریدورهای انرژی تقویت کرده است. نمونههایی مانند عملیاتیشدن برخی زیردریاییهای بدون سرنشین با برد بلند ISR در منابع غربی گزارش شده است؛ روندی که در صورت امتداد، میتواند بر امنیت خطوط کشتیرانی و معادلات بازدارندگی دریایی مرتبط با ایران اثر بگذارد.
چالشها و محدودیتهای مدل استارتاپی اسرائیل
در کنار توانمندیها، مدل استارتاپی دفاعی اسرائیل با چالشها و ریسکهای قابلتوجهی مواجه است. طرح این محدودیتها برای ایران اهمیت دارد، زیرا نشان میدهد اتکای بیش از حد به فناوری، بهخودیخود تضمینکننده امنیت پایدار نیست.
1.ابعاد اخلاقی و حقوقی:
نمونه NSO Group و نرمافزار Pegasus یکی از مصادیق مهم است. گزارشهای متعددی از سوی سازمانهای حقوق بشری، از جمله عفو بینالملل، استفاده این ابزار از سوی برخی دولتها برای هدفگیری فعالان حقوق بشر، روزنامهنگاران و مخالفان سیاسی را مطرح کردهاند. پیگردهای قضایی و فشارهای بینالمللی علیه چنین شرکتهایی، نشان میدهد که اتکای گسترده به فناوریهای نظارتی میتواند برای اسرائیل هزینههای اعتباری و حقوقی قابلتوجهی ایجاد کند.
2.بیشوابستگی به شبکههای دیجیتال:
بهاستناد تحلیلهایی نظیر گزارش RAND، ساختار عملیات اسرائیل در سالهای اخیر بهطور فزایندهای به شبکههای دیجیتال، هوش مصنوعی و سامانههای فرماندهی و کنترل وابسته شده است. این وابستگی در صورت وقوع «جنگ بدون شبکه» یا حملات سایبری گسترده، میتواند آسیبپذیریهای جدیدی تولید کند و بخش قابلتوجهی از توان رزمی را مختل سازد.
3.تهدیدات سایبری علیه زیرساختهای حیاتی:
اسرائیل یکی از پیشرفتهترین اکوسیستمهای سایبری جهان را در اختیار دارد، اما در مقابل، حملات سایبری منتسب به ایران، حزبالله و گروههای همسو نیز پیچیدهتر شدهاند. گزارشهای منتشرشده در رویدادهایی مانند CyberTech Tel Aviv نشان میدهد که سالانه هزاران تلاش یا حمله سایبری قابلتوجه علیه زیرساختهای انرژی، آب، حملونقل و اطلاعات این رژیم ثبت میشود. این سطح از درگیری سایبری، خود نوعی فرسایش و نااطمینانی راهبردی ایجاد میکند.
4.فشارهای بینالمللی بر صادرات فناوری:
اتحادیه اروپا و برخی سازمانهای بینالمللی، محدودیتهایی را برای صادرات فناوریهای نظارتی، سایبری و پهپادی اسرائیل مطرح کردهاند. قطعنامههای پارلمان اروپا درباره صادرات فناوریهای نظارتی و پروندههای مرتبط با NSO، نمونهای از این فشارها است. تداوم چنین روندی میتواند دسترسی صنایع دفاعی اسرائیل به برخی بازارها و فناوریهای حساس را محدود کند.
5.شکافهای داخلی و سیاسی:
مناقشات داخلی بر سر اصلاحات قضایی، اعتراضات اجتماعی و مهاجرت بخشی از نیروی انسانی متخصص، در گزارشهایی مانند Economist Intelligence Unit بهعنوان عواملی معرفی شدهاند که ریسک سرمایهگذاری و استمرار نوآوری را در اقتصاد اسرائیل افزایش میدهند. در سناریوهای تشدید شکافهای داخلی، این عوامل میتوانند بر توان بلندمدت اسرائیل در حفظ شتاب نوآوری دفاعی اثرگذار باشند.
این مجموعه محدودیتها نشان میدهد که هرچند مدل استارتاپی دفاعی اسرائیل از منظر کارکردی قابلتوجه است، اما همزمان با ریسکهای ساختاری، حقوقی و راهبردی مواجه است؛ ریسکهایی که میتوانند در صورت مدیریتنشدن، بخشی از مزیتهای فناورانه اسرائیل را خنثی یا تضعیف کنند.
گزینههای سیاستی برای ایران در مواجهه با الگوی اسرائیلی
با تکیه بر تحلیل تطبیقی مدل اسرائیل و رجوع به منابع معتبر بینالمللی، میتوان مجموعهای از گزینههای سیاستی برای ایران ترسیم کرد. این گزینهها بهمنزله «پیشنهادهای باز» مطرح میشوند و نیازمند ارزیابی دقیق در سطح ملی، بر اساس ظرفیتها، محدودیتها و اولویتهای راهبردی کشور هستند:
1.حرکت بهسمت اکوسیستم نوآوری دفاعی مبتنیبر مشارکت بخش خصوصی:
تجربه DDR&D نشان میدهد که یک مدل شبکهای، با محوریت همکاری میان نهادهای دولتی و شرکتهای خصوصی، میتواند سرعت نوآوری دفاعی را افزایش دهد. در ایران نیز میتوان از طریق ایجاد شتابدهندههای دفاعی، صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر بومی و خوشههای صنعتی پیرامون صنایع دفاعی بزرگ، ظرفیتهای مشابهی ایجاد کرد؛ البته با در نظر گرفتن حساسیتهای امنیتی و لزوم کنترل حاکمیتی بر فناوریهای راهبردی.
2.توسعه سامانههای ماژولار دفاعی:
سامانههای ماژولار این امکان را فراهم میکنند که حسگرها، الگوریتمها و اجزای کلیدی، بدون نیاز به جایگزینی کامل سامانه، بهروزرسانی شوند. برای ایران، توسعه این رویکرد میتواند به افزایش تابآوری در برابر تحریمها، کاهش هزینههای نوسازی و افزایش سرعت تطبیق با تهدیدات جدید کمک کند.
3.گسترش همکاریهای فناورانه منطقهای و فرامنطقهای منتخب:
یکی از گزینهها برای جبران بخشی از شکاف فناورانه، تمرکز بر همکاریهای مشترک با کشورهایی است که در حوزههایی مانند رادار، پهپادهای ISR و سامانههای فرماندهی و کنترل(C2)ظرفیت دارند. ایجاد کنسرسیومهای مشترک با کشورهایی مانند چین و روسیه، در صورت همسویی منافع، میتواند به توسعه برخی فناوریهای کلیدی کمک کند.
4.سرمایهگذاری هدفمند بر سیستم های فرماندهی و کنترل (C2 )و جنگ دادهمحور:
آینده جنگ در منطقه، بیش از گذشته، بر محور «سرعت تصمیمگیری» و «کیفیت داده» میچرخد. ایران میتواند با ادغام حسگرها، شبکههای ارتباطی، پهپادها، سامانههای شنود و تحلیل هوش مصنوعی، بهسمت تکمیل سیستم های فرماندهی و کنترل C2 بومی خود حرکت کند. مدلهایی مشابه برخی سامانههای اسرائیلی مانند Fire Weaver را میتوان با رویکرد بومی و متناسب با نیازهای دفاعی کشور بازطراحی کرد.
5.توسعه صادرات فناوری دفاعی انتخابی:
صادرات برخی تجهیزات ارزانقیمت مانند پهپادها، سامانههای نظارتی و زیرسامانههای هوشمند، در سالهای اخیر به یکی از ابزارهای نفوذ ایران تبدیل شده است. استمرار و ارتقای این روند، همراه با رعایت ملاحظات حقوق بینالملل و کنترل زنجیره تأمین، میتواند هم به تقویت بازدارندگی و هم به ایجاد منابع مالی برای توسعه R&D داخلی کمک کند.
6.ایجاد شبکه هشدار اولیه منطقهای با محوریت ایران:
در پاسخ به «چتر رصد» اسرائیلی–خلیجی، میتوان بهسمت طراحی شبکههای هشدار اولیه چندلایه حرکت کرد که با مشارکت برخی شرکای منطقهای یا فرامنطقهای، تهدیدات هوایی و موشکی را پوشش دهد. این اقدام، علاوه بر بهبود بازدارندگی، میتواند به تقویت جایگاه ایران بهعنوان یکی از مراکز امنیت جمعی در منطقه کمک کند.
7.بومیسازی فناوریهای کلیدی هوش مصنوعی و تحلیل داده در حوزه نظامی:
سرمایهگذاری در جنگ مبتنیبر داده (Data-Driven Warfare) شامل طبقهبندی خودکار اهداف، تحلیل تصویر ماهوارهای، پیشبینی الگوهای حمله و مدیریت بلادرنگ میدان نبرد، میتواند بخشی از شکاف موجود را جبران کند. شکلدهی به اکوسیستم مشترک دانشگاهی–دفاعی در این حوزه، یکی از گزینههای قابلبررسی است.
8.تقویت زنجیره تأمین دفاعی و تولید مشترک:
ایجاد خوشههای صنعتی دفاعی در داخل کشور، میتواند آسیبپذیری ناشی از تحریمها را کاهش دهد و امکان تولید مشترک با شرکای همسو را فراهم کند. این رویکرد، در صورت طراحی مناسب، میتواند ترکیبی از «خودکفایی نسبی» و «همکاری هدفمند» را بهوجود آورد.
نتیجهگیری: درسها و ملاحظات برای ایران
مدل استارتاپی دفاعی اسرائیل، صرفنظر از ارزشداوری، از منظر تهدیدشناسی و تحلیل امنیتی، حاوی چند درس مهم برای ایران است. نخست، ادغام تحقیق و توسعه دولتی با ظرفیت بخش خصوصی، در صورت طراحی سازوکارهای کنترلی مناسب، میتواند سرعت نوآوری دفاعی را افزایش دهد. دوم، بهرهگیری از تجربیات عملی (مانند رزمایشها و درگیریهای محدود) برای آزمون و اصلاح سریع محصولات، بهعنوان یکی از منابع ارتقای کارایی سامانهها عمل میکند. سوم، اتکای فزاینده به هوش مصنوعی، داده و سیستم های فرماندهی و کنترل نشان میدهد که موازنه قدرت در منطقه، بیش از گذشته به کیفیت زیرساخت اطلاعاتی و شبکههای فرماندهی و کنترل وابسته شده است.
برای ایران، توجه به این روندها از دو جهت اهمیت دارد: از یک سو، این تحولات سطح تهدید را در ابعاد اطلاعاتی، سایبری و عملیاتی افزایش میدهند و ضرورت بازنگری در راهبردهای دفاعی و امنیتی را برجسته میسازند؛ و از سوی دیگر، امکان طراحی پاسخهای خلاقانه و غیرمتقارن را فراهم میآورند. به عبارت دیگر، در الگوی جدید امنیتی خاورمیانه، کشورهایی که سریعتر بهسمت دادهمحوری، فناوریهای دوکاربردی و اکوسیستمهای نوآوری هدایتشده حرکت کنند، از بازدارندگی بالاتری برخوردار خواهند بود.
ایران، با سرمایهگذاری هدفمند و طراحی یک الگوی بومی برای پیوند میان صنایع دفاعی، دانشگاهها و بخش خصوصی، میتواند ضمن کاهش شکاف فناورانه، بخشی از تهدید ناشی از اکوسیستم نوآوری دفاعی اسرائیل را خنثی کرده و گزینههای بازدارندگی خود را متنوعتر کند.