گزارش نشست «دلایل و عواقب تنش میان طالبان و پاکستان»
نویسنده: سید کفایت الله ندیم سادات «دبیر اتاق دانشوران افغانستان_ایران»
به تاریخ 18/9/1404 برنامهای تحت عنوان « دلایل و عواقب تنش میان طالبان و پاکستان» در پژوهشکده مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه با حضور جمع زیادی از پژوهشگران افغانستانی وایرانی با ابتکار اتاق دانشوران افغانستان- ایران برگزار گردید. این نشست با سخنان محترم دکتر قدیر نصری ریاست محترم پژوهشکده و با خوش آمد گویی پژوهشگران و قدر دانی از دبیر و اعضاء اتاق دانشوران افغانستان - ایران جهت برپایی این برنامه آغاز گردید. در ادامه دبیر نشست محترم نوید حسینزاده برنامه را آغاز نموده و ابتدا سخنرانی محترم دکتر حسام تالقانی انجام گردید. آقای تالقانی به بحث تاریخی و سابقه تنشها میان پاکستان افغانستان پرداختند. به نظر ایشان کشور پاکستان که بر مبنای ایدئولوژی دینی تشکیل گردید از همان ابتدا باعث ایجاد مشکلات با افغانستان گردید. افغانستان تنها کشوری بود که در سازمان ملل از بهرسمیتشناسی پاکستان امتناع ورزید. در زمان سلطنت محمد ظاهر شاه روابط بین پاکستان و افغانستان مدیریت گردیده بود؛ اما باقدرت گرفتن سردار محمد داود خان تنشها بین پاکستان و افغانستان آغاز و منجر به جنگهای متعدد و مسدودشدن راههای تجارتی گردیده بود. به نظر آقای تالقانی دلیل این جنگها علقههای قومی و ایجاد پشتونستان بزرگ و ابطال سازی خط مرزی دیورند بوده است. در ادامه آقای دکتر تالقانی تجاوز شوروی به خاک افغانستان را عامل مهم برای ایجاد رابطه و نفوذ پاکستان در افغانستان تعریف میکند. با هجوم نیروهای قشون سرخ اکثر گروههای جهادی در پاکستان تشکیل گردید و نسبت به هم عقیده بودن مردم پاکستان و افغانستان مهاجرتهای زیادی به مناطق مرزی صورت گرفت که این فرایندها در آینده منجر به نزدیکی پاکستان با نیروهای سیاسی افغانستان و این مردم گردید.
مهاجرت افغانها به پاکستان باعث گردید پاکستان از این فرصت استفاده نموده و دو استفاده کلیدی از این وضعیت نماید: ۱ استفاده سیاسی: گروههای همفکر با خود به وجود آورد که بتواند عمق استراتژیک خود را در این کشور و منطقه تعریف کند و همچنان این گروه مسلط در افغانستان مخالف هند و یا سیاست عدم نزدیکی به هند را برگزینند و پاکستان بتواند ثبات را در کشور خود به وجود آورد ۲ استفاده مالی و اقتصادی: حضور مهاجرین باعث شد پاکستان منحیث پل کمکهای بیرونی برای افغانستانیها باشد و از این امکانات برای خود استفاده حداکثری کند. در مجموع سخنان دکتر تالقانی چنین خلاصه میشود: شکل گیری پاکستان بر اساس اندیشه دینی است، پاکستان اهداف استعماری خارجیها را تأمین میکند، حفظ اندیشه عرفی با منافع استعماری و پاکستان بهعنوان بازیگر باتجربه و با بازیگری درست در سطح منطقه.
در ادامه بحث، سرکار خانم دکتر ویدا یاقوتی به توضیح تنشها میان پاکستان و طالبان و دلایل این تنشها از زمان قدرتگیری طالبان پرداخته و در ضمن نسلها و ساختار تی تی پی را تبیین نمودند. به نظر خانم یاقوتی این تنشها سه عامل دارد: ۱ پناهگاهای تی تی پی در افغانستان، ۲ خصلت حکومت طالبان و عدم مشروعیت حکومتشان و ۳ سیاست بی ثبات در پاکستان و بدست آوری ثبات از دل این بی نظمیها.
به نظر خانم یاقوتی تنشها بین طالبان و پاکستان از ۲۰۲۲ شروع گردید که از سال ۲۰۲۲ این تنشها کلامی بود تا اینکه در ۲۰۲۵ تبدیل به تنشهای بزرگ و جنگ گردید و هنوز هم این تنشها ادامه دارد. در ادامه به نظر خانم یاقوتی چهار بازیگر عمده و کلیدی دراینبین مطرحاند که به تبیینشان میپردازیم:
- تی تی پی: ریشه این جریان به جریانهای جهادی دهه ۸۰ بر میگردد زمانی که پاکستان از این گروهها به حمایت قدرتهای بزرگ پرداخت و این تی تی پی محصول اکو سیستم پنج دهه است که این را میتوان نسل اولشان دانست، نسل دوم این گروه از سال ۱۹۹۴ به طالبان پیوستند و از آن زمان سابقه فکری و جنگی با هم داشتند، این گروه در سال ۲۰۰۷ اعلام موجودیت در پاکستان میکند و سه دلیل عمده دارد: ۱- عملیات پاکستان در وزیرستان که به دنبال ازبینبردن القاعده شکلگرفته بود باعث شد قبایل باجوری، وزیری و سواتی به این گروه بپیوندند. ۲- حمله به مسجد لعل ۳- کمکها و تأثیر القاعده در ساختار طالبان که به سه شکل است: کافر دانستن دولت پاکستان، همکار دانستن دولت پاکستان با آمریکا و وجوب جهاد علیه پاکستان. این گروه در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ دوباره خود را سازماندهی میکند که در ۲۰۱۶ دولت پاکستان آنها را منهدم میکند؛ ولی اینها در نسل سومشان در سال ۲۰۱۸ دوباره خود را احیا میکنند.
- عدم ظرفیت طالبان برای کنترل تی تی پی و دیگر گروهها و هم چنان امتناع این گروه از همکاری منطقهای و کمکگرفتن از کشورهای همسایه در امر مبارزه با این گروهها.
- دخالتهای ارتش پاکستان: ارتش پاکستان اساس عمدهای بر حکومتهای پاکستان دارد و هروقت بخواهد حکومتها را تغییر میدهد و همچنان آیاسآی پاکستان با اکثر گروههای تروریستی ارتباط داشته است
- بازیگرهای منطقهای: کشورهای منطقه دراینبین نمیگذارند که این تنشها شدت زیادی پیدا نماید؛ زیرا منافعشان در داخل کشورهای خویش و منطقه با تهدید مواجه میگردد.
در ادامه نشست سید کفایت الله ندیم سادات به تبیین سناریوها و عواقب این تنشها پرداخت. ابتدا آقای ندیم سادات به تبیین عوامل این تنشها که در آن عوامل تاریخی، سیاسی، امنیتی، رقابتهای منطقهای، عوامل انسانی، مرزهای طولانی و سازههای پاکستان در اطراف مرز و همچنان احتمال دستداشتن آمریکا در این تنشها بهخاطر پایگاه بگرام میباشد اشاره نموده و بعداً ابزارهای فشار پاکستان علیه طالبان و ابزارهای فشار طالبان علیه پاکستان را بیان نموده که ابزارهای فشار پاکستان علیه طالبان شامل: مرز، اقتصاد، مهاجرین، نیروهای مخالف طالبان، شکافهای درونی طالبان و ابزارهای خارجی میشود، در قسمت ابزارهای فشار طالبان علیه پاکستان به: قوه قهریه طالبان، گروههای جهادی همفکر، جایگزینی وابستگی اقتصادی به پاکستان و ایجاد انگیزه دفاع از سرزمین، استقلال و مقاومت در برابر خارجی اشاره نمود.
در ادامه آقای ندیم سادات سه سناریو را برای این تنشها بیان داشت که این سه سناریو عبارتاند:
- جنگ تمامعیار میان پاکستان و طالبان: این سناریو که بدبینانهترین سناریو میباشد اگر اتفاق افتد هم برای پاکستان و طالبان منافعی دارد و هم برای هر دو مضراتی. به نظر آقای ندیم سادات منافعی که برای پاکستان میتوان در این سناریو تصور نمود عبارتاند از:
- مظلومنمایی و جلب کمکهای خارجی
- ازبینبردن تهدیدات بالقوه امنیت ملی پاکستان
- تبدیلشدن به قدرت منطقه و همکار نزدیک با آمریکا
- مسلط کردن رژیم همسو با خود در افغانستان
- ازبینبردن تهدیدات هند از جانب افغانستان
- بهدستآوردن مدال مبارزه با تروریسم
- تغییردهنده چهره منطقه
منافع طالبان در این سناریو عبارتاند از:
- بهدستآوردن احساسات و رضایت مردم افغانستان
- نشاندادن مستقلبودن طالبان از پاکستان
- بهدستآوردن کمکها و حمایت کشورهای مخالف پاکستان
- استفاده از سربازان آماده به مرگ
- بهدستآوردن تجربه جنگ مستقیم
- حق دادخواهی جهانی علیه پاکستان
ضررهای پاکستان: ازدسترفتن پروردههای چندین ساله، خشم جامعه جهانی و منطقه برای تعرض به خاک افغانستان، عاملیت تشدید بحرانهای منطقهای، مهاجرتی و امنیتی، امکان تجزیه پاکستان از حملات داخل و بیرون، گسترش ناامنی داخلی و افزایش حملات تی تی پی و بدنامی جهانی. ضررهای طالبان: افزایش بحرانهای داخلی و تلفات انسانی، عدم تابآوری در قبال سلاحهای سنگین و حملات هوایی، پذیرفتن قراردادهای تحمیلی حتی دیورند، افزایش ناامنی و از ببین رفتن ثبات شکننده و سختافزاری فعلی، افزایش فقر و مهاجرت و سقوط نظام طالبان
- سناریوی دوم: توافق همهجانبه میان پاکستان و طالبان. به نظر آقای سادات در این سناریو که خوشبینانهترین حالت میباشد اگر طالبان و پاکستان بر سر تمام اختلافات کنار بیایند و به توانند با هم به توافق برسند برای هرکدام منافعی دارد. منافع پاکستان عبارتاند از: مظلومنمایی و جلب کمکهای خارجی، رفع تهدیدات بالقوه امنیت داخلی، ایجاد ثبات و امنیت در این کشور، پاکستان بهعنوان کشور صلحطلب و دافع تروریسم، جلب همکاری و کمکهای منطقه و جهان و... منافع طالبان هم در این سناریو عبارتاند از: بهرسمیتشناسی توسط پاکستان و کشورهای نزدیک به آن و لابیگری پاکستان برای آنها در سطح منطقه و جهان، جلب کمکهای منطقه و جهان، طالبان بهعنوان گروه صلحطلب و حامی همکاری، بهبود اوضاع اقتصادی این کشور و حفظ امنیت داخلی و ازبینرفتن تهدیدات بالقوه. به نظر آقای ندیم سادات این سناریو خوشبینانه به نظر میرسد و امکان اینکه این دو بتوانند در تمام این موارد اختلافی با هم به توافق برسند و طالبان بتوانند تی تی پی را کاملاً مهار و ...نمایند خیلی خوشبینانه است.
- سناریوی سوم: نه جنگ تمامعیار و نه هم توافق کامل و همهجانبه. این سناریو که به نظر آقای ندیم سادات محتملترین سناریو میباشد دارای چند فاکتور میباشد که آینده روابط طالبان و پاکستان در ذیل اینها تبیین میگردد. این فاکتورها عبارتاند از:
- تنشهای کنترل شده با درگیریهای مرزی: منافع پاکستان: اولویتهای جهانی ایجاد دشمن مشترک و.. منافع طالبان: استقلال، ایجاد انسجام داخلی، مشروعیتدهی و...
- عادیسازی تدریجی روابط با کاهش تدریجی تنشها
- گفتگوی محدود و تفاهم مشروط
- تداوم وضع موجود با نوسان تنشها
- تشدید محدود با گسترش درگیریها به مناطق جدید. به نظر آقای ندیم سادات از میان این موارد مورد اول و سوم بیشترین امکان تحقق را دارند و در اخیر به گفته ایشان نباید فراموش کرد که در این جا عوامل مهم دیگری از قبیل: تحولات منطقه، نقش کشورهای تأثیرگذار، عاملیت و بازیگری کشورهای منطقه و جهان میتواند در تحقق هریک از این امور متغیر باشد.
بعد از اتمام سخنان مهمانان بحث، فرصت کافی برای اشتراک کنندگان جهت طرح پرسشهایشان ارائه شد تا بتوانند تمام سؤالاتی که در ذهن دارند به واکاوی گرفته شود. اشتراک کنندگان بازخوردهای مثبتی و اشتراک فعالی در این بخش داشتند که بعد از پاسخهای مهمانان به سؤالات اشتراک کنندگان محفل نیز به اتمام رسید.