روسيه و تحولات سوريه

روسیه از مهم ترين قدرت هاي درگير در بحران سوريه است. سياست هاي اتخاذي این کشور در قبال بحران سوریه در چارچوب حمايت از شريك راهبردي و تاكيد روسيه بر سياست عمل در جهان چندقطبي و دوري از تك قطبي بودن جهان تاثير بسزايي بر روند تحولات سوريه و موضع گيري هاي ديگر كشورها داشته است. 

 سیاست روسیه یعنی "حمايت از شريك راهبردي و تاكيد روسيه بر سياست عمل در جهان چندقطبي و دوري از تك قطبي بودن جهان" در دكترين سياست خارجي اين كشور در جولاي 2008 در اولويت اهداف اين كشور قرار گرفته است. طبق اين دكترين،  منطقه خاورمیانه و کشورهای عربی پس از منطقه CIS (كه شامل برخی از جمهوری ‌های مستقل اتحاد جماهیر شوروی است)، اتحادیه اروپا، آمریکا و شرق آسیا در اولویت پنجم اهمیت برای روس ها قرار دارد. اما با این وجود تحولات این منطقه برای روسیه ای که دنبال بازگشت به جايگاه قبلي خود در دوران اتحاد شوروي است بسيار حائز اهميت است. 

به طور كلي تحولات كشورهاي اسلامي منطقه خاورميانه به ويژه كشور سوريه براي روسيه از چند جهت داراي اهميت راهبردي است كه مهم ترين آن ها عبارتند از: نخست، تهديد منافع اقتصادي و تجاري روسيه؛ روسیه مبادلات 50 تا 60 ميليارد دلاری با اين منطقه دارد که از این میزان حدود یک میلیارد دلار مبادلات تسلیحاتی و یک و نیم میلیارد دلار مبادلات تجاری با سوریه است. با توجه به این موضوع، تحولات خاورميانه از یک سو، باعث بي ثبات شدن درآمد تجاري و ارزي روسيه از اين منطقه مي شود. از سوی دیگر، اين موضوع با فرمان پوتين رئيس جمهور این کشور مبني بر استفاده از سياست خارجي براي توسعه اقتصادي و كسب ثروت مغاير است و نمي تواند اهداف سياست خارجي روسيه را تامين كند.

دوم،  ايجاد و تشديد مشكلات سياسي با كشورهاي منطقه به ويژه عربستان؛ تحولات اخير سوريه عرصه تقابل بيش از پيش كشورهاي منطقه به ويژه رياض و مسكو را فراهم آورده است. رياض هميشه از سوي مسكو متهم به تقويت و گسترش بنيادگرايي اسلامي در قالب وهابيت بوده است. در حال حاضر نيز طرفداري عربستان همراه با تركيه و قطر از مخالفان سوريه روابط دو كشور را سردتر كرده است. اين موضوع براي روسيه كه كشورهاي اين منطقه بازار خوبي براي كالاها و تسليحات روسي هستند داراي اهميت فراواني است.

سوم، پايگاه نظامي دريايي روسيه در سواحل غرب سوريه در بندر طرطوس كه اصلی ترین مقر نظامی این کشور در دریای مدیترانه است.

چهارم، نزديكي اين منطقه با خارج نزديك روسيه به دلیل حضور بیش از 30 میلیون مسلمان در روسیه و بیش از 60 میلیون در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز). منطقه قفقاز و آسياي مركزي خارج نزديك روسيه محسوب مي شوند و اين فدراسيون تمام تلاش خود را براي حفظ  و افزايش اقتدارش در اين منطقه انجام مي هد. كشورهاي اين منطقه داراي نظام اقتدارگرا، فساد فراگیر، فقدان فضای سیاسی رقابتی و مشكلات عديده بعد از فروپاشي اتحاد شوروي هستند كه امكان تسري بحران به داخل آنها وجود دارد. علاوه براین، منطقه قفقاز و آسیای مركزی در مجاورت مرزهای روسیه قرار گرفته، از این رو مسكو هر گونه احتمال تاثیرگذاری رویدادهای خاورمیانه بر منطقه آسیای مركزی و قفقاز و روسیه را در نظر مي گيرد.

پنجم، فراهم شدن زمينه براي دخالت كشورهاي غربي: روسيه با توجه به گسترش نفوذ بيش از پيش آمريكا در آسياي مركزي و قفقاز و داشتن پايگاه نظامي، حاضر به حضور پررنگ اين كشور در سوريه نمي باشد كه درواقع آخرين پايگاه سنتي روسيه در خاورميانه است.

درواقع، با حضور پوتين در راس سياست هاي روسيه از سال 2000 تاکنون، اراده اين کشور در ايجاد سياست خارجي مستقل با ابعادي جهاني براي روسيه جدي تر از هميشه دنبال شده است. همانطور كه عنوان شد در دكترين سياست خارجي روسيه در جولاي 2008، كرملين غربگرا به نحو شفافي به سمت سياست چندقطبي تغيير جهت داد و سعي كرد خود را به عنوان يك وزنه قابل توجه در سياست هاي جهاني و منطقه اي به اثبات برساند كه نمونه موثر آن موضع گيري هاي روسيه در قبال تحولات عرب و به ويژه بحران سوريه بوده است. 

تاكنون از مهم ترين موضع گيرهاي روسيه نسبت به تحولات سوريه مي توان به اين موارد اشاره كرد: نخست، مخالفت با رويكرد غربي ها در قبال سوريه، به نحوي كه حتي با درخواست اخیر ترکیه از "ناتو" برای استقرار موشک های "پاتریوت" در مرز این کشور با سوریه و موافقت ناتو با این درخواست نيز مخالف است؛ دوم، داخلي دانستن بحران سوريه و حل اين بحران توسط مردم سوريه و به صورت مسالمت آميز؛ سوم، وتو كردن تمام قطعنامه عليه سوريه در شوراي امنيت؛ چهارم، مخالفت با مداخله نظامي در سوريه، به نحوي كه رئيس جمهوري روسيه در مصاحبه با راشا تودي تصريح كرد "ما از ضرورت ايجاد تغييرات در سوريه آگاهيم، اما اين به معناي آن نيست كه تغييرات خونين باشد"؛ پنجم، انجام تعهدات موجود بر پایه قوانین جهانی؛ ششم، پايبندي به قراردادهای نظامی سابق خود با سوریه.

به طور كلي، روسیه به سوریه نگاه استراتژیک دارد. كرملين نمي خواهد نظم و ژئوپليتيك منطقه به ضررش تغيير كند. زيرا همانگونه كه عنوان شد هم منافع اقتصادي زيادي را از دست مي دهد و هم امكان تسري اين تحولات به حوزه خارج نزديك روسيه وجود دارد. علاوه براین، روسيه از آن نگران است كه با تسري اين جريان به اين منطقه، زمينه حضور آمريكا نيز بيش از گذشته فراهم شود. با اين وجود مسكو تلاش كرده تا با ابزار تاثيرگذار خود يعني حق وتو در شوراي امنيت بيشتر نقش نيروي مهاركننده در بحران را ايفا كند كه بتواند ساختار و نظم كلي در منطقه را حفظ و مانع از حضور و گسترش دخالت و نفوذ غرب و به ويژه آمريكا در منطقه شود.


نویسنده