بیانیه تهران، هژمونی سنتی را به چالش کشیده است

مخالفت آمریکا با بیانیه هسته‌ای «ایران، ترکیه، برزیل» و همراهی احتمالی چین و روسیه با آمریکا در تصویب قطعنامه احتمالی جدید علیه جمهوری اسلامی ایران، را می توان تلاشی برای حفظ هژمونی سنتی قدرت‌‌های بزرگ، در قالب نظم سیاسی، اجتماعی، امنیتی موجود در جهان، به ویژه در شورای امنیت سازمان ملل متحد برشمرد.
 

هرچند ممکن است، پافشاری واشینگتن در تداوم سیاست قدیمی «تهدید و اقناع»، با هدف جلوگیری از نقش‌سازی بازیگران جدید جهانی همچون ترکیه و برزیل، در کوتاه مدت به نتایجی برسد، اما در بلند مدت، اشتباهی استراتژیک است، چرا که با تغییر شکل در ماهیت و منابع تهدیدات جهانی، به ویژه بروز آنها در شکل نامتقارن، آینده حل و فصل مسائل امنیت بین‌الملل به همکاری نزدیک قدرت‌های بزرگ با بازیگران قدرتمند منطقه‌ای وابسته شده است.
 

دولت باراک اوباما با سیاست «تغییر» در استراتژی‌های جهانی آمریکا روی کار آمد. یکی از اهداف اصلی سیاست جدید آمریکا، بهره‌گیری از نقش بازیگران منطقه‌ای برای حل و فصل مسائل مهم سیاست بین‌الملل از جمله حل بحران‌های منطقه‌ای و مبارزه با افراط ‌گرایی و تروریسم در قالب استراتژی "قدرت هوشمند" بود. 
 

منطق کاربرد این استراتژی، این است که ماهیت مسائل جهانی به نوعی به مسائل امنیت بشری وصل شده‌اند و برای همین، آمریکا به تنهایی قادر به حل و فصل تهدیدات مربوط به امنیت و منافع ملی خود نیست؛ بنابراین، آمریکا برای نگه‌ داشتن برتری خود در جهان، نیاز به بازتعریف استراتژی‌های امنیتی از طریق نزدیکی و پذیرش نقش بازیگران منطقه ای دوست و رقیب در حل بحران ها دارد.

 

برای نمونه، بحران‌های منطقه‌ای در عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و غیره به گونه‌ای با رشد افراط ‌گرایی در منطقه مرتبط هستند و همان‌گونه که تجربه نشان داده، آمریکا تنها با ابراز قدرت سخت و زور نظامی، نمی‌تواند آنها را حل و فصل کند. یا این که آمریکا به تنهایی نمی‌تواند بحران هسته‌ای ایران را که در چهارچوب مسائل امنیت و انرژی و خلع سلاح عمومی در سطح خاورمیانه بزرگ است، حل کند.
 

بر این مبنا، نقش قدرت‌های منطقه‌ای همچون ترکیه و برزیل که منافع خود را در حد میانجی تعریف کرده، خواسته‌های هژمونیک نداشته و اتفاقا اعتماد دو طرف درگیر را نیز همزمان دارند، حائز اهمیت است. موقعیت این بازیگران در حال ظهور، به گونه‌ای است که خواهان افزایش نقش بازیگری خود در سطوح منطقه‌ای و جهانی با تکیه بر استراتژی‌های مستقل ملی هستند .و دیدگاههای آنها نیز طرفداران جدی در دنیا بخصوص در نزد جنبش غیر متعهدها و کشورهای در حال توسعه دارند.
 

در واقع اهمیت نقش آنها به ایجاد پلی بین خواسته‌های بازیگران طرفدار و مخالف نظم موجود است. به همین دلیل، بازیگرانی چون ایران در برنامه هسته‌ای خود به این بازیگران نوظهور اعتماد می‌کنند، چون این بازیگران ،برخلاف قدرتهای بزرگ، منافع مشترکی در موضوعاتی همچون خلع سلاح هسته‌ای، کاربرد صلح آمیزانرژی‌ هسته‌ای، روند اقتصاد جهانی ،و توسعه پایدار ومانند آن دارند.
 

استراتژی آمریکا در رد احتمالی (یا پذیرش مشروط) نقش میانجیگرانه ترکیه و برزیل در بیانیه هسته‌ای تهران، ضمن نفی بهره‌گیری از نقش بازیگران نوظهور جهانی ـ که اتفاقا دوست آمریکا نیز هستند ـ به گونه‌ای تلاش برای مسدود کردن نقش‌سازی این بازیگران در صحنه سیاست بین‌الملل و حفظ هژمونی سنتی قدرت‌های بزرگ در نظم حاکم در جهان است.  بیانیه تهران همانگونه که رئیس جمهور برزیل تاکید کرده تمامی خواسته ها و حساسیت های دو طرف درگیر را در نظر گرفته و در نوع خود بی نظیر است. از نظر وی مخالفت آمریکا صرفا نوعی بهانه جویی است. همانگونه که در خبرها نیز آمده اوباما پیش از این در تاریخ ٢٠ آوریل ٢٠١٠ طی نامه ای به رئیس جمهور برزیل موافقت ضمنی خود را با چنین قراردادی اعلام کرده بود. نخست وزیر ترکیه نیز به درستی مخالفت قدرتهای بزرگ را نوعی حسادت به نقش آفرینی این دو کشور عنوان کرده است.
 

 در این چهارچوب، حتی بازیگران جهانی رقیب مثل روسیه و چین نیز برای حفظ اتوریته سنتی خود در نهادهای بین‌المللی از جمله، شورای امنیت، به سرعت با آمریکا همراه می‌شوند تا نظم حاکم در مموضوعات استراتژیک همچون صلح و امنیت بین‌المللی، خلع سلاح جهانی، انحصار هسته‌ای و مانند این ها، به وسیله بازیگران نوظهور به چالش کشیده نشده یا راهکارهای ارایه شده از روندهای موجود بیرون نشود. بی تردید، روسیه و چین از نظم  سیاسی ـ امنیتی موجود در جهان تا جایی که در چهارچوب منافع ملی آنها باشد، حمایت می‌کنند و خواهان حفظ آن هستند؛ برای نمونه، روسیه، مسأله خلع سلاح جهانی را صرفا یک مسأله بین قدرت‌های بزرگ به ویژه بین آمریکا و روسیه می‌داند و زیاد از ورود ایران به این مسأله راضی نیست.
 

همچنین نفی بیانیه هسته‌ای تهران، فرصت هر گونه گفت‌وگوی استراتژیک با ایران برای حل و فصل مسائل و بحران های منطقه‌ای خاورمیانه را از آمریکا می‌گیرد. اعمال دور جدیدی از تحریم‌ها برای مهار ایران در عمل به معنای ورود به دور جدیدی از تنش، تنازع و حتی تقابل نظامی در روابط ایران و آمریکاست که نتایج غیر قابل پیش‌بینی برای امنیت خاورمیانه و جهان در پی خواهد داشت چرا که شرایط امروز منطقه به گونه‌ای است که ناامنی ایران به معنای ناامنی خاورمیانه و جهان خواهد بود.
 

ایران یک بازیگر نوظهور جهانی با قدرت بازیگری و نقش‌سازی بالا البته در فضای سیاسی ـ امنیتی و ژئوپلتیک منطقه خاورمیانه بزرگ است. تجربه برنامه هسته‌ای ایران نشان می‌دهد که، تا چه اندازه حضور فعال ایران در منطقه و تقویت ائتلاف‌های سیاسی ـ امنیتی در سطح دولت‌ها و گروه‌های سیاسی دوست، می‌تواند در افزایش امنیت نسبی و نقش استراتژیک ایران در مقابله با تهدیدات احتمالی کارساز باشد.
 

در طول یک دهه گذشته، هیچ منازعه و بحران منطقه‌ای در خاورمیانه بدون حضور فعال و نقش‌ساز ایران به سرانجام نرسیده است. شکل‌گیری افغانستان جدید، بیش از هر چیز، حاصل همکاری ایران با آمریکا بود. حل منازعه داخلی گروه‌های سیاسی لبنانی در سال 2008 با میانجیگری ایران به سرانجام رسید و امروز موفقیت هر گونه دولت ائتلافی در عراق در درجه نخست، به نقش‌سازی ایران بستگی دارد.
 

ایران خواهان جنگ نیست؛ اما قطعا راضی به گذشت از حق و حقوق مشروع هسته‌ای خود نیز نیست. تحریم‌های جدید، سیاست هسته‌ای ایران را عوض نخواهد کرد، چون مسأله غنی‌سازی مستقل اورانیوم در خاک ایران و تداوم برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، مربوط به خواست عموم و لایه‌های درونی قدرت در ایران است و دولت آقای احمدی‌نژاد نیز هزینه‌ها و فشارهای سیاسی بسیاری را برای کسب مشروعیت داخلی و بین‌المللی از راه‌ برنامه هسته‌ای متحمل شده است.
 

بنابراین، سرنوشت حل بن‌بست هسته‌ای ایران به نقش‌سازی قدرت‌های نوظهوری چون ترکیه و برزیل بستگی دارد که سعی در ایجاد پلی بین خواسته‌های ایران و قدرت‌های بزرگ در چهارچوب نظم موجود جهانی و در قالب بازی برد ـ برد دارند.
 

دولت آمریکا باید از این فرصت استفاده کند و با پذیرش بیانیه تهران، فضای لازم را برای ایفای نقش‌سازی بازیگران جدید جهانی فراهم کند. سیاست آمریکا در تداوم بهره‌گیری از قدرت سخت و یکجانبه گرایی، دیگر کشورها را نیز به سوی استفاده از قدرت سخت برای بازدارندگی و حفظ امنیت نسبی خود سوق می دهد که نتیجه آن، گسترش تقابل و تداوم بحران‌های مزمن در جهان است.

 

جهت ارجاع دانشگاهی:


کیهان برزگر ، "بیانیه تهران، هژمونی سنتی را به چالش کشیده است"، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 13 خرداد ماه 1389.


نویسنده

کیهان برزگر

کیهان برزگر رئیس سابق پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی دانشیار روابط بین‌الملل در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی می‌باشد. حوزه مطالعاتی دکتر برزگر مطالعات سیاست خارجی، مسائل خاورمیانه و خلیج فارس، روابط ایران و آمریکا، و مسائل هسته‌ای ایران است.