وضعيت نوار غزه از چشم‏انداز حقوق بین‏ الملل

در حالی که پس از حمله به ناوگان آزادي و كشتار فعالان صلح، شرایط موجود در نوار غزه در نتیجه محاصره سه ساله اين منطقه و نيز حملات هوایی، زمینی و دریایی اسرائیل به این ناحیه کوچک در آغاز سال 2009 توجهات بین‏المللی بسیاری را به خود جلب کرده است، جدا از همه تحلیلهای سیاسی که از وضعيت اين منطقه صورت می‏گیرد، می‏توان از جنبه حقوق بین‏الملل نیز نگاهی به این وضعیت داشت.
 

تسلط جنبش حماس بر نوار غزه در ژوئن 2007 و دوپاره شدن عملی سرزمینهای فلسطینی وضعیت دشواری را برای فلسطینی‏ها ایجاد کرد. در 60 سال گذشته همواره نقطه قوت اصلی فلسطینی‏ها این بود که به رغم اختلافات داخلی که گروههای مبارز فلسطینی با یکدیگر داشتند، در برابر دشمن مشترکشان یعنی اسرائیل با یکدیگر اتحاد می‏کردند. اما دوپاره شدن فلسطین و تقسیم آن میان کرانه باختری و نوار غزه بهترین شرایط را برای بهره‏برداری اسرائیل ایجاد کرد. بدین ترتیب، اسرائیل توانست مهمترین گروه مبارز مخالف خود را از صحنه بازی به کنار بگذارد و با سرزمین غزه به صورت یک استان شورشی که حکومت قانونی فلسطین بر آن کنترل عملی ندارد برخورد کند. همین شرایط موجب شد اسرائیل دست خود را در هر گونه برخورد نظامی با ساکنان غزه باز ببیند. البته باید در نظر داشت که هر چند گروه حماس در انتخابات پارلمانی سال 2006 به پیروزی رسید و در آغاز توانست حکومت قانونی را تشکیل دهد، بعدا و پس از درگیریهایی که با گروه فتح و تشکیلات حکومت خودگردان فلسطین به ریاست محمود عباس (ابومازن) پیدا کرد، نمایندگان حکومت خودگردان را از غزه بیرون کرد و کنترل کامل نوار غزه را در دست گرفت. محمود عباس نیز با برکناری اسماعیل هنیه از نخست وزیری فلسطین، سلام فیاض را به این پست برگماشت. در این میان، حکومت سلام فیاض به عنوان حکومت مشروع فلسطین مورد شناسایی کامل بین‏المللی قرار گرفت به گونه‏ای که حتی کشورهای اصلی پشتیبان حماس نیز هیچ گاه این امر را به چالش نگرفتند و برای نمونه سفارت فلسطین در کشور خودشان را به دست سفیر پیشنهادی حماس نسپردند، هر چند روابط نزدیک خود را با جنبش حماس حفظ کردند.
 

 بدین ترتیب، اسرائیل با این بهانه که غزه به صورت یک استان شورشی است که از آنجا حملاتی به خاک اسرائیل صورت می‏گیرد، در آغاز با محاصره نوار غزه و جلوگیری از ورود سوخت و مواد غذایی به این منطقه یک فاجعه انسانی را در آنجا ایجاد کرد. پس از پایان آتش‏بس شش ماهه نیز به عملیات نظامی شدیدی علیه ساکنان این منطقه به ویژه علیه غیرنظامیان دست زد. در واقع ذهنیت اسرائیلی‏‏ها این بود که با وارد آوردن این گونه فشارها می‏توانند شرایطی را ایجاد کنند که خود مردم غزه علیه حکومت حماس شورش کنند و آن را برکنار سازند تا از انزوای بین‏المللی و فاجعه انسانی ناشی از آن رهایی یابند. بر اساس حقوق بین‏الملل، هر چند هر دولتی حق دارد در صورتی که در دولت همسایه‏اش حاکمیت عملی قانونی وجود نداشته باشد و از آن سرزمین حملاتی به خاکش صورت گیرد واکنش نشان دهد، این اختیار مطلق نیست و در همه حال باید میان جنگجویان و غیرنظامیان تمایز برقرار شود. در واقع، برقراری تمایز میان رزمندگان و غیررزمندگان و یا به سخن دیگر میان نظامیان و غیرنظامیان یک اصل بنیادین در قوانین جنگ به شمار می‏رود که هیچ گاه به چالش گرفته نمی‏شود. جالب اینجاست که حتی دیوان عالی کشور خود اسرائیل نیز در سال 2006 با صدور حکمی اعلام داشت که ارتش اسرائیل در واکنش به شلیک راکت از غزه به جنوب اسرائیل نمی‏تواند به کشتار بدون تمایز میان نظامیان و غیرنظامیان دست زند و در هر حالتی حفاظت از جان غیرنظامیان که مشارکت فعالانه‏ای در درگیریها ندارند، الزامی است. این در حالی است که نیروهای دفاعی اسرائیل هیچ گونه توجهی به این گونه ممنوعیتها ندارند.
 

نکته دیگر این است که افزون بر قطع جریان برق و سوخت به غزه، حملات شدید و بدون تمایز میان نظامیان و غیرنظامیان و برقراري محاصره تمام عيار اين منطقه دقیقا مصداق مجازات دسته‏جمعی است که در حقوق بین‏الملل عملی نکوهیده به شمار می‏رود. به سخن دیگر، در حالی که پرتاب راکتها به خاک اسرائیل تنها توسط تعدادی از مبارزان فلسطینی صورت می‏گیرد، اسرائیل کل جمعیت یک و نیم میلیون نفری غزه را مجازات می‏کند. به همین خاطر شورای حقوق بشر ملل متحد توانست در سال 2008،آرای لازم را برای تصویب قطعنامه‏ای در محکومیت اقدام اسرائیل در ایجاد این فاجعه انسانی به دست آورد. این محکومیت بار دیگر به اسرائیل نشان داد که نمی‏تواند به بهانه سرکوب مبارزان فلسطینی همه مردم فلسطین را مشمول مجازاتهای سخت قرار دهد. همين امر در گزارش ريچارد گلدستون نيز در خصوص جنگ غزه نيز مورد تأييد قرار گرفت.
 

مورد دیگر نقض آشکار حقوق بین‏الملل در اقدامات اسرائیل را می‏توان در واکنش نظامی غیرمتناسب سراغ گرفت. به سخن دیگر حملات هوایی اسرائیل در سال 2009 نه تنها همه تأسیسات امنیتی و پلیس و دیگر نهادهای وابسته به جنبش حماس را ویران ساخت، بلکه هزاران غیرنظامی را کشت و یا زخمي کرد. این در حالی است که در مدت زمان آتش‏بس شش ماهه تنها یک اسرائیلی با راکتهای حماس کشته شد و در هنگام جنگ 22 روزه ميان اسرائيل و حماس در سال 2009 تنها سه غیرنظامی جان خود را از دست دادند. بدین ترتیب، هیچ گونه تناسبی میان اقدام اولیه حماس و واکنش شدید اسرائیل وجود نداشت، یعنی اینکه اسرائیل مجاز نیست اصول حقوق بین‏الملل بشردوستانه را زیر پا بگذارد و به جنایات جنگی دست ‏زند صرفا به این بهانه که درصدد حفاظت از شهروندان خود و دفاع مشروع است.
 

موضع‏گیری کشورهای پشتیبان اسرائیل نیز در برخی موارد آنان را آشکارا شریک جرم اسرائیل می‏سازد. برای نمونه، ریچارد فالک، استاد برجسته حقوق بین‏الملل و گزارشگر حقوق بشر ملل متحد در سرزمینهای اشغالی، در مقاله‏ای پس از آغاز درگیرهای سال 2009 ابراز داشت که کشورهایی که مستقیم یا غیر مستقیم به اسرائیل تجهیزات نظامی می‏دهند و یا کشورهایی که در محاصره غزه شرکت می‏جویند در تخلفات اسرائیل از حقوق بین‏الملل همدست اسرائیل هستند. در این میان موضع‏گیری ایالات متحده که پس از كشتار فعالان صلح در ناوگان آزادي كه از محكوم ساختن صريح اين جنايت خودداري كرد، تا حد زیادی دلایل انزوای ایالات متحده را در میان اعراب، مسلمانان و به ویژه کشورهای خاورمیانه آشکار می سازد. زیرا این موضع در تقابل با موضع برخي از دیگر بازیگران مهم بین‏المللی قرار داشته است که خواستار تحقيقات بين‏المللي درباره اين جنايت، پذيرش مسؤوليت اسرائيل در اين خصوص، و پايان بخشيدن كامل به محاصره غزه شده‏‏اند، برگي ديگر از دفتر سیاستهای نادرست ایالات متحده در قبال کشمکش فلسطین و اسرائیل مي‏باشد كه در زمان باراك اوباما هم تداوم يافته است.
 

شدت اقدامات اسرائیل در واکنش به ارسال ناوگان آزادي كه به كشتار چندين نفر از فعالان صلح انجاميد، و تداوم محاصره نوار غزه به خوبی نشان مي‏دهد که این رژیم هیچ احترامی برای اصول مسلم حقوق بین‏الملل از جمله تمایز میان نظامیان و غیرنظامیان، حفظ تناسب در واكنش به تهديدات و یا ممنوعیت اعمال مجازات دسته جمعی قائل نیست و انجام هر گونه جنایت جنگی از سوی اسرائیل قابل تصور خواهد بود. ناتوانی شورای امنیت ملل متحد در بازداشتن اسرائیل از انجام این اقدامات غیرانسانی معیارهای دوگانه حاکم بر این نهاد بین‏المللی را در برخورد با موارد نقض شدید حقوق بین‏الملل به نمایش گذاشت. بنابراین کمتر شدن اعتبار ملل متحد در میان اعراب و مسلمانان کاملا طبیعی به نظر می‏رسد.  

 

جهت ارجاع دانشگاهی:


محمد حسین حافظیان ، "وضعيت نوار غزه از چشم‏انداز حقوق بین‏ الملل"، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، 14 تیر ماه 1389.


نویسنده

محمد حسین حافظیان

محمد حسین حافظیان پژوهشگر ارشد در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر حافظیان مسائل خاورمیانه و مطالعات زنان است.