لبنان در مسير تدوين استراتژي دفاعی

نوع مطلب: مقاله

جلسه گفتگوي ملي لبنان، روز پنجشنبه 28 مرداد در كاخ تاريخي بيت الدين از هر نظر با جلساتي كه در گذشته تحت همين عنوان برگزار مي شد متفاوت بود. در اين جلسه كه با حضور ميشل سليمان، رئيس جمهوري، نبيه بري، رئيس پارلمان، سعد حريري، نخست وزير و تعداد زيادي از سران و نمايندگان گروه هاي مختلف سياسي مسيحي و مسلمان تشكيل شد، براي نخستين بار فضاي حاكم بر جلسه واقعاً يك فضاي ملي بود و در همين فضا موضوع استراتژي دفاعي لبنان و تقويت ارتش اين كشور مورد بحث قرار گرفت و به استثناي يك بگو مگوي مختصر بين سمير جعجع، رئيس حزب نيروهاي لبناني ( مسيحي ) و حاج محمد رعد، رئيس فراكسيون نمايندگان حزب الله در پارلمان، اختلاف نظر مهمي بين اعضاي جلسه بروز نكرد چرا كه همگان روي لزوم دست يافتن به يك استراتژي دفاعي و تقويت ارتش اتفاق نظر داشتند.
 

ناظران امور، اتفاق نظر دارند كه اين فضاي جديد در صحنه سياسي لبنان بازتاب برخوردي است كه در تاريخ سوم اوت ( 12 مرداد ماه ) بين نظاميان ارتش صهيونيستي و افراد ارتش لبنان در نزديكي روستاي مرزي عديسه رخ داد. در آن روز افرادي از ارتش صهيونيستي براي بريدن چند درخت در منطقه اي كه از ديدگاه ارتش لبنان خاك اين كشور محسوب مي شد وارد عمل شدند تا موانع را از سر راه دوربين هاي خود براي كنترل منطقه مرزي بردارند. اين اقدام آنها با واكنش واحد ارتش لبنان مستقر در آن منطقه روبرو شد كه در نتيجه اين درگيري يك افسر بلند پايه صهيونيست به هلاكت رسيد و دو سرباز ديگر نيز زخمي شدند و در اين سو نيز سه سرباز ارتش لبنان و دو خبرنگار به شهادت رسيدند.
 

ظاهراً آنچه روي داده نبايد حادثه مهمي باشد چرا كه چنين حوادثي در مرز بسياري از كشورها رخ مي دهد. اما واقع امر اين است كه اين حادثه در لبنان و در معادلات موجود در منطقه داراي ابعاد بسيار مهمي است و از بروز تحولات عميقي خبر مي دهد. براي درك اهميت اين تحولات لازم است به چند نكته اشاره شود. 
 

ارتش لبنان در مقايسه با ديگر ارتش هاي كشورهاي عرب منطقه ضعيف ترين ارتش محسوب مي شود و قاعدتاً چنين ارتشي در معادلات كلاسيك نظامي نبايد با ارتش نيرومندي همانند ارتش صهيونيستي درگير شود. تجربه سالهاي گذشته نيز نشان مي دهد كه درگيري پيوسته بين نيروهاي مقاومت ( حزب الله ) و ارتش صهيونيستي بوده كه در چارچوب قواعد خاص خود يعني قواعد جنگ هاي نامتقارن قرار داشته و لذا پيوسته به پيروزي نيروهاي مقاومت و شكست ارتش صهيونيستي در رسيدن به اهدافش مي انجاميده و در همه اين احوال، ارتش لبنان در كنار نيروهاي پاسدار صلح سازمان ملل متحد در جنوب لبنان (يونيفيل) و در چارچوب هاي خاص خود عمل مي كرده كه درگير شدن با ارتش اسرائيل را شامل نمي شده است. به همين دليل اقدام ارتش لبنان در دفاع از حاكميت و تماميت ارضي اين كشور و مقابله با نيروهاي متجاوز نه فقط رژيم صهيونيستي بلكه همه كشورهاي منطقه و حتي نيروهاي داخلي لبنان را غافلگير كرد و نشان داد كه اين ارتش به رغم ضعف و نداشتن سلاح هاي پيشرفته، در دفاع از خاك لبنان جدي است و بي توجه به موضوع توازن قوا، مسأله دفاع از حاكميت و تماميت ارضي كشور در ايدئولوژي اين ارتش وارد شده است. نظاميان صهيونيست نيز هرگز اين احتمال را نمي دادند كه ارتش لبنان به اقدام تجاوزكارانه آنها واكنش نشان دهد وگرنه جلو نمي آمدند و از طريق يونيفيل عمل مي كردند كما اينكه بعد از اين حادثه، نيروهاي يونيفيل كار قطع درختان را انجام دادند.
 

در افكار عمومي منطقه، اينكه ارتش ضعيفي مانند ارتش لبنان به مقابله با تجاوز ارتش صهيونيستي برخيزد و در اين راه شهيد هم بدهد باعث شرمساري بزرگي براي ارتش هاي نيرومند كشورهاي عرب شده كه ميلياردها دلار هزينه تسليحاتي دارند و حاضر نيستند حتي يك گلوله به سوي اسراييل شليك كنند . بارها شاهد بوده ايم كه هواپيماي ارتش صهيونيستي به بهانه حمله به نوار غزه ، خاك مصر در منطقه سينا را مورد حمله قرار داده و سربازان مصري را به قتل رسانده اند اما هيچ واكنشي حتي در حد حفظ آبرو از سوي دولت و ارتش مصر صورت نگرفته است . 
 

در اينجا لازم است اشاره اي به امكانات ارتش لبنان بكنيم. اين ارتش با حدود 60 هزار پرسنل در قسمتهاي مختلف مجهز به سلاح هاي سبك و تيربار داراي حدود 450 تانك قديمي ام _‌60 ، حدود 200 قبضه توپ و 200 نفربر زرهي است . نيروي هوايي ارتش لبنان از تعدادي هواپيماهاي قديمي هاوكرهانتر و حدود 50 فروند هليكوپتر از نوع كوبرا تشكيل شده است. در دريا نيز، ارتش يك سامانه راداري براي مراقبت از سواحل دارد به اضافه حدود 50 قايق گشتي مجهز به تيربار. بديهي است كه چنين ارتشي در معادلات كلاسيك، بيشتر از چند ساعت  نمي تواند در برابر ارتش اسرائيل دوام بياورد. لذا وقتي اين ارتش در برابر تجاوز صهيونيستها وارد عمل مي شود نشان مي دهد كه صرف نظر از اسلحه و مهمات،‌ مجهز به يك انرژي نيرومند عقيدتي است كه مانع از آن مي شود كه در برابر تجاوز به خاك كشورش دست روي دست بگذارد و چون قدرت تسليحاتي ندارد فقط نظاره گر باشد.
 

رژيم صهيونيستي پيوسته از درگير شدن مستقيم با ارتش لبنان پرهيز كرده است چرا كه اين رژيم در طول ده ها سال چنين تبليغ كرده كه با كشور و دولت لبنان مشكلي ندارد و قبل از سال 1982 (سال حمله گسترده به لبنان و اخراج سازمان هاي متفاوت فلسطين از اين كشور) با «خرابكاران فلسطيني» درگير بوده كه حاكميت لبنان را نقض كرده بودند و بعد از آن نيز با يك گروه به اصطلاح «تروريست» ( يعني حزب الله ) مواجه است. و از آنجا كه ارتش لبنان نماد ملي كشور است، درگير شدن با اين ارتش همه ادعاهاي اسرائيل را نقش بر آب مي كند و اين نكته بسيار دقيق و ظريفي است كه حتي سمير جعجع را نيز برآن مي دارد كه بگويد: « اسرائيل از درگير شدن با ارتش لبنان بيشتر مي ترسد تا از درگير شدن با حزب الله، زيرا در برخورد با حزب الله دنياي غرب و بسياري از رژيم هاي عرب از اسرائيل جانبداري مي كنند، اما در برخورد با ارتش لبنان، وضعيت چنين نيست.»
 

همه اين بحث ها در واقع به جايگاه ارتش لبنان و مأموريت آن بر مي گردد. اين ارتش در آغاز تأسيس در دهه 40 ميلادي قرن گذشته بخشي از «واحد شرق» وابسته به ارتش فرانسه بود. بعدها با افول نفوذ فرانسه و بريتانيا در منطقه و گسترش نفوذ امريكا، فرض براين بود كه ارتش لبنان بايد در خدمت امنيت اسرائيل باشد و با سازمان هاي فلسطيني كه امنيت اسرائيل را در جنوب لبنان تهديد مي كردند مقابله كند كه البته اين مقابله در ظاهر عنوان دفاع از حاكميت لبنان را داشت. با اين حال اين ارتش در جنگهاي داخلي لبنان تجزيه شد و هر واحدي به سمت فرقه مذهبي وابسته به خود متمايل گشت. اما پس از قرارداد طائف در 1989 با توجه به نفوذ سوريه در لبنان، ارتش بار ديگر بازسازي شد و اين بار مأموريت دفاع از كشور در برابر اسرائيل به عنوان عقيده نظامي اين ارتش مطرح گشت. فرايند جديد عملاً از دوره فرماندهي ژنرال اميل لحود از دهه 90 آغاز شد و در دوره فرماندهي ژنرال ميشل سليمان كه اينك رئيس جمهوري است ادامه يافت. براين اساس، هرگاه هواپيماهاي نظامي ارتش صهيونيستي به حريم هوايي لبنان تجاوز مي كنند، واحدهاي ارتش لبنان با تيربارهاي ضدهوايي به سمت هواپيماهاي متجاوز آتش مي گشايند هر چند مي دانند كه اين تيربارها نمي توانند جنگنده هاي پيشرفته اف – 16 را هدف قرار دهند، اما ارتش با اين كار نشان مي دهد كه در چارچوب امكانات اندكي كه دارد مأموريت خود را انجام مي دهد و درگيري مرزي در منطقه عديسه نيز در همين چارچوب قابل بررسي است. مسئوولان لشگري و كشوري لبنان نيز علناً و با صراحت از اين مأموريت سخن    مي گويند و ديگر لازم نمي دانند كه براي حفظ كمك كشورهاي غربي، مأموريت ارتش را در هاله اي از ابهام نگاه دارند. روز اول ماه اوت ( 10 مرداد ماه ) كه روز ارتش لبنان است، الياس المر، وزير دفاع لبنان طي سخناني صراحتاً گفت كه اولويت هاي ارتش لبنان مقابله با اسرائيل و شناسايي مزدوران اسرائيل در لبنان است. همچنين، ميشل سليمان، رئيس جمهوري، پس از حادثه عديسه، شخصاً از اين منطقه در جنوب لبنان ديدن كرد و در نشستي با فرماندهان ارتش اقدام آنان در مقابله با تجاوز اسرائيل را ستود.
 

و اما از آنجا كه از ديدگاه امريكا مأموريت ارتش لبنان مقابله با حزب الله بوده است، پس از واقعه عديسه، رئيس كميسيون امور خارجي در مجلس نمايندگان امريكا اعلام كرد كه كمك يكصدميليون دلاري به ارتش لبنان را به حال تعليق درآورده است. جالب تر از اين سخنان اريك كانتور،‌ نفر دوم مجلس نمايندگان امريكا و از حزب دموكرات بود كه علنا اظهار داشت: « امريكا از سال 2006 (سال جنگ 33 روزه اسرائيل عليه حزب الله ) تاكنون مبلغ 720 ميليون دلار براي ارتش لبنان هزينه كرده است تا اين ارتش بتواند در برابر حزب الله به يك موازنه دست يابد.»
 

در واكنش به اين اقدام، ميشل سليمان، رئيس جمهوري لبنان اعلام كرد هيچ كمك مشروطي را از هيچ طرفي نمي پذيرد. وي در يك اقدام نمادين دستور داد حساب ويژه اي در بانك مركزي لبنان باز شود و از مردم خواست كمكهاي خود براي مسلح كردن ارتش را به اين حساب وارد كنند.
 

از سوي ديگر، حزب الله لبنان كه دخالتي در واقعه عديسه نداشت در يك موضعگيري مهم و پر معني تأكيد كرد كه از اين پس در برابر حمله رژيم صهيونيستي به ارتش لبنان سكوت نمي كند و هر دستي را كه براي ضربه زدن به ارتش دراز شود قطع مي كند. همچنين دكتر غضنفر ركن آبادي، سفير جمهوري اسلامي ايران در بيروت در ملاقات با ژنرال ژان قهوه چي، فرمانده ارتش لبنان، اظهار داشت كه جمهوري اسلامي ايران آماده است كمك تسليحاتي به ارتش لبنان بدهد. وي تأكيد كرد كه تهران در هر زمينه اي كه براي ايفاي نقش ميهني ارتش لبنان لازم باشد آماده همكاري است.
 

مجموعه اين تحولات نشان مي دهد كه لبنان در فضاي جديد منطقه اي به تدوين استراتژي دفاعي خود نزديك مي شود و جايگاه منطقه اي خود در محور مقاومت را تثبيت مي كند. واضح است كه در اين استراتژي، هماهنگي بين ارتش و مقاومت براي دفاع از لبنان در برابر تجاوزهاي رژيم صهيونيستي يك اصل محسوب مي شود و تلاشي كه در گذشته براي ايجاد تضاد و مقابله بين مقاومت و ارتش جريان داشت، اينك بي نتيجه مانده و مرحله جديدي در تحولات لبنان و نقش منطقه اي آن آغاز شده است.


نویسنده

محمد علی مهتدی (ناظر علمی)

محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد , و ناظر علمی گروه جامعه و سیاست در لبنان در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. حوزه مطالعاتی آقای مهتدی مطالعات خاورمیانه و مسائل جهان عرب می باشد.