الگوهای فكری و جايگاه رييس جمهوری

نوع مطلب: ترجمه

شکل گیری طیف متنوع و متفاوتی از نظرات درخصوص رهبران سیاسی رویدادی بسیار طبیعی و قابل انتظار است. شهروندان با توجه به درك و برداشتی كه از شرایط كلی اجتماع، شیوه ها و عملكردهای تصمیم گیرندگان ترسیم می نمایند، نظر خود را حیات می بخشند. جمع بندی نهایی كه مردم درخصوص رهبران جامعه به آن می رسند با توجه به اینكه در چارچوب الگوهای فكری آنها انجام می شود ماهیت كاملا ارزشی دارد و بازتابی از خاستگاه های فكری شهروندان است. نظرات بازتاب ارزیابی شهروندان از شیوه و روش مورد انتخاب تصمیم گیرنده و از سوی دیگر با توجه به جوهره اقدامات و سیاستهای رهبران می باشد.پس اهم فرایند و محتوای خط مشی ها مد نظر می باشند. اینكه كدامیك از این دو عنصر مهم واساسی در حیات بخشیدن به نظرات اولویت دارد بستگی مطلق به علقه ها و ارزشهای شهروندان دارد و چارچوب تئوریك مشخصی هم در این رابطه وجود ندارد. البته توجه شود كه این ارزیابی در یك خلا مطلق صورت نمی گیرد بلكه محیط روانی فرد و محیط كلی اجتماعی بستری را شكل می دهند كه ارزیابی در بطن آن فرصت تجلی پیدا می كند. بیش از نیمی از مردم آمریكا نگاه منفی را نسبت به باراك اوباما در نظر نظرسنجی ها اعلام می كنند.البته بیشتر این ارزیابی های منفی در بین مستقل ها و محافظه كاران وجود دارد. شمار اندكی از لیبرالها به این سوی سوق دارند. اما در جمع بندی كلی نظرات اكثریت شهروندان نارضایتی خود را به باراك اوباما نشان می دهند. اینكه چنین ارزیابی منفی وجود دارد بحث و جدلی را بین نخبگان و تحلیل گران در آمریكا به وجود نمی آورد. اما آنچه به بحث می آید و دو سوی طیف سیاسی را درگیر مجادله می سازد این است كه چرا یك چنین ارزیابی در یك چنین مدت كوتاهی به وجود آمده است.آنچه تعجب بر انگیز است این نیست كه چرا چنین واقعیتی حیات یافته است بلكه به دلیل عمق و گستردگی آن مورد توجه است.

 

هنگامی كه اوباما پا به صحنه كاخ سفید گذاشت بیش از شصت درصد مردم نسبت به او نگاه مثبت داشتند كه این برای یك رییس جمهور بسیار بالا و قابل توجه بود و كمتر رییس جمهوری در تاریخ مدرن آمریكا در ابتدای ورود به كاخ سفید از یك چنین محبوبیتی برخوردار بوده است. نه تنها از نظر  محبوبیت درصد بالایی داشت، بلكه همه گیر بود، به این معنا كه تقریبا تمامی لیبرالها، قشر وسیعی از مستقل ها و بخشی از محافظه كاران را در بر می گرفت.

 

آنهایی هم كه مخالفت خود را به اوباما ابراز می كردند موسوم به مخالفان «نرم» بودند به این معنا كه مخالفت و علل ناخشنودی آنان به راحتی قابل عوض كردن بود. رونالد ریگان كه محبوب محافظه كاران و سمبل محافظه كاری مدرن در آمریكا است در میانه ریاست جمهوری حتی در موقعیتی نازل تر از باراك اوباما قرار داشت اما در همان آغاز هم او از یك چنین طیف متنوعی از حمایت گر برخوردار نبود. باراك اوباما با توجه به اینكه درخصوص موضوعات مناقشه برانگیز چپ و راست كمتر صحبت می كرد و در كلیات جامعه بهتری را نوید می داد و بیانگر این بود كه شرایط با گذشته متفاوت خواهد شد توانست فضای روانی مساعدی را به وجود آورد كه نظرات در بطن آن شكل بگیرد. این ذهنیت شكل گرفت كه دوران پسابوش در آمریكا از نظر كیفی به شدت متفاوت خواهد شد و جامعه ای دیگر در بوجود برابر خواهد بود كه در آن سیاست به معنای متداول مطرح نخواهد شد و كاخ سفید از استانداردهای متعالی بهره خواهد گرفت تا به اعمال خواستها و سیاستهای خود مبادرت ورزد. استراتژی انتخاباتی كه مبتنی بر بیان كلیات و عدم درگیری در مباحثات سیاسی در قالب چپ و راست بود كاملا موثر واقع شد و این احساس شكل گرفت كه عصری متفاوت پیش رو است. اینكه باراك اوباما از نقطه نظر ظاهری هم هیچ شباهتی به روًسای جمهور قبلی نداشت عنصر مهم دیگری بود كه به حیات بخشیدن به این فضای متعالی روانی كمك فراوان كرد. اینكه چهل و سومین رییس جمهور سیاه پوست خواهد بود و اینكه می تواند این انتخابات جبرانی برای انسانیت ستیزیهای تاریخی در جامعه آمریكا باشد قوه محركه ارزشمندی بود كه بسیاری را مستعد رای دادن به دموكراتها ساخت و بسیاری را هم كه مخالف لیبرالها بودند از تحرك وا داشت و آنان رغبت خود را برای حضور در صحنه انتخابات و رای دادن به جمهوریخواهان  از دست دادند.

 

در یك چنین چارچوبی مشخص است كه محبوبیت باراك اوباما در آغاز ورود به كاخ سفید تقریبا غیرقابل مقایسه با دیگر روسای جمهوری آمریكا است. زیرا هیچ گاه برای كسی چنین تركیب مطلوب و مساعدی فرصت حیات نیافته بود. باراك اوباما در یك مقطع تاریخی خاص و در بطن یك بحران اقتصادی و مالی پا به عرصه گذاشت كه مردم را تشویق كرد تا او را به عنوان یك فرد متفاوت بنگرند و سیاه پوست بودن او نیز احساس لذت فراوان روانی برای آنان بوجود آورد. این شرایط محبوبیت فراوانی برای او رقم زد. تعجب و ناباوری كه امروزه درخصوص گستردگی نگاه منفی و نظرات نامساعد درباره او وجود دارد به لحاظ عللی است كه او را آنچنان محبوب ساخت و در آخر اینكه  چگونه شد كه این چنین سقوط سریع و وسیعی صورت گرفت.واضح است كه سیاستمداران كه محبوبیت خود را در اوج و حضیض می یابند.اما چون باراك اوباما با توجه به یك سری مولفه های ویژه و خاص به قدرت رسید در مورد شرایط او نگاه متفاوت تری وجود دارد.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. نامبرده عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.