همسویی افلاطون و نخبگان سیاسی حاكم آمریكا

فلاسفه  یونان درخصوص رابطه فرهیختگی و حق اظهار نظر در مورد چگونگی رهبری جامعه از اجماع نظر برخوردار نبودند. در بین بخشی از آنان این اعتقاد وجود داشت كه عوام از فرهیختگی لازم برای درك چالشهای حكومتی برخوردار نیستند و به همین علت نظر آنان نباید معیار قرار گیرد. برای تفهیم این اعتقاد بود كه صحبت از ناتوانی خدمه كشتی در هدایت كشتی و اینكه ناخدا بر چه اساسی تعیین شود صحبت كردند. در آمریكای باراك اوباما تمركز قدرت سیاسی یكی از ویژگیهای بارز است. دو بخش كنگره را دموكراتها در اختیار دارند. آنچه این كنترل را برجسته می سازد وجود اكثریت مطلق حزب دموكرات است. كاخ سفید هم در اختیار همین حزب است. اهرم قدرت ساختار حكومت فدرال چه در حیطه مجریه و چه در قلمرو قانون گذاری را تنها یك حزب در اختیار دارد. این اكثریت مطلق در كنگره و حضور در كاخ سفید به این معناست كه این حزب از هرگونه چالش سیاسی رسمی برای تحقق برنامهجهای خود بری است. 

جمهوریخواهان فاقد هرگونه ابزار سیاسی قانونی برای مخالفت از تصویت و اجرای برنامه های مورد علاقه باراك اوباما می باشند. تمركز قدرت در عصر باراك اوباما به نفع رییس جمهور سبب شده است كه او ضرورتی سیاسی و الزامی برای مصالحه و یا توجه دیگران را احساس نكند. پس از ادای سوگند در بیست ژانویه 2009 او برنامه های مورد نظر خود را برای تصویب به كنگره فرستاد و آنچه این دوره را متمایز می کند این واقعیت است كه رهبران كنگره آمریكا یعنی رییس سنا و نفر اول مجلس و روسای تمامی كمیته ها و زیر كمیته های مجلس و سنا همگی لیبرال هستند. این بدان معناست كه آنها اكثرا از مناطق شهری و ایالات دو انتهای كشور از سواحل شرقی و غربی هستند. باراك اوباما هم را باید لیبرال ترین رییس جمهور بعد از 1944 دانست . پس شاهد اجماع ارزشی در بالاترین سطوح تصمیم گیری چه در قو مقننه و چه در قوه مجریه می باشیم . انحصار عملی قدرت سیاسی برای حزب دموكرات كه همگی رهبران اجرایی و قانون گذار آن لیبرال هستند منجر به شكل گیری "نخوت قدرت" در دو سال اول چندین طرح مورد نظر باراك اوباما كه ماهیتا به شدت لیبرال بود به تصویب كنگره آمریكا رسید. مهمترین این طرحها درخصوص برنامه محرك اقتصادی و همگانی كردن بیمه درمانی بود. اكثر مردم آمریكا یعنی بیش از پنجاه درصد در رابطه با هر دو ایده اوباما اظهار مخالفت نمودند. در تمامی نظرسنجی ها اجماع نظر درخصوص ناخرسندی از چشم اندازهای فكری باراك اوباما ابراز شد. 
 

اما آنچه به وضوح نشان داده شد ، نادیده انگاشتن مخالف ها و حركت به سوی اجرایی كردن نظرات رییس جمهور بود. كنگره آمریكا در راستای ارزشهای لیبرال به شدت به سوی طیف چپ سیاسی حركت كرد. برای توجیه اینكه چرا توجهی به مخالفت ها نمی شد ، رهبران كنگره به بیان این نظر پرداختند كه مخالفت ها به وسیله یك گروه معدود از مردم است و این رسانه های راست گرا هستند كه به این مخالفت ها دامن می زنند و مخالفان مصنوعی و ساختگی می باشند. حتی نانسی پلوسی تا آنجا پیش رفت كه اعلام كرد مخالفان سیاستهای كنگره و رییس جمهوری جز «چمن مصنوعی» نمی باشند. مشاوران رییس جمهور و تیم همراه او در رابطه با مخالفتهای گسترده مدنی این بحث را مطرح کردند که مردم متوجه مزایای مثبت این سیاستها نیستند و از آنجا که اطلاعات آنان ناقص است به چالش با آن پرداخته اند. آنان باید بدانند كه این سیاستها به نفع آنها است و رییس جمهور بهتر از آنان متوجه خوب و بد برای مردم است. جوزف بایدن معاون رییس جمهور تا آنجا پیش رفت که بیان كرد: «مغز رییس جمهور بیشتر از جمجمه اوست». پس او بهتر از توده ها درك می كند که چه چیز برای آنها خوب است. تیم باراك اوباما و رهبران كنگره مداوماً  بیان می كنند كه آنان خواسته ای جز خیر مردم نمی خواهند پس اگر مخالفتی است ناشی از فقدان آگاهی و شعور است و رهبران فرهیخته می بایستی هدایت جامعه را در اختیار داشته باشند تا جامعه به سوی عدالت و صلح حركت كند. این دقیقا انعكاس امروزی نظرات افلاطون و بیش از سیصد سال قبل از میلاد است. افلاطون اعتقاد داشت كه دموكراسی یعنی مشروعیت حكومت از جانب توده ها به معنای گستردگی حماقت در ساختار حكومت خواهد شد. رهبران امروزی حاكم در كاخ سفید و كنگره هم اعتقاد بر این باور دارند كه مخالفان بیش از آن احمق و نادان و ناآگاه هستند كه درك كنند چه چیزی برای آنان خوب است. با وجود اینكه بیش از هفتاد درصد مردم آمریكا بر این اعتقاد هستند كه كنگره عملكرد مثبت ندارد و تنها چهل و پنج درصد مردم از عملكرد باراك اوباما رضایت دارند اما صاحبان قدرت سیاسی بر این اعتقاد هستندكه آنان از مشروعیت عقلی برای تصویب و اعمال سیاستهای مخالف نظر اكثریت برخوردار هستند.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.