نقشه انتخاباتی باراک اوباما

تظاهرات بر علیه جنگ ویتنام، تاکید بر سیاست های هويتي و همچنين تاكيد بیشتر حزب دمکرات به ائتلاف مبتنی بر اقلیت ها و گسترش فعالیت وسیع تر دولت در حیطه های اجتماعی و اقتصادی به تدریج سبب شد که شفافیت و تمایز ایدئولوژیکی کاملاً برجسته گردد، این شفافیت و محرزبودن تفاوت های ایدئولوژیک بیشترین پی آمد را در حیطه های انتخاباتی به همراه آورد. شرق و غرب کشور یعنی دو سوی واقع شده در حاشیه اقیانوس اطلس و آرام انتخاب کاندیداهای حزب دمکرات را پیشه خود ساخت و در حد فاصل این دو کرانه یعنی در مناطق مرکزی و میانه، کاندیداهای حزب جمهوریخواه امکان بیشتری برای انتخاب شدن یافت؛ مناطق جنوبی کشورکه به دنبال تصویب قانون حقوق مدنی سیاهان حرکت سریع تر به سوی دورشدن از مدار حزب دمکرات را آغاز کرده بود. کاملاً به سوی انتخاب جمهوریخواهان گرایش نشان داد و در همان حال مناطق شمالی استقبال گسترده تري برای پذیرش کاندیداهای دمکرات به نمايش مي گذاشتند .
 

از اواخر دهه شصت تا انتخابات سال 2008 جغرافیای انتخاباتی کاملاً ترسیم شده بود. ایالات جنوبی، غرب کوهستانی در در انتخابات بالاخص انتخابات ریاست جمهوری کاندیدای جمهوریخواه را ترجیح می دادند در حالیکه ایالات شرقی و غربی کاندیداهای حزب دمکرات را مطلوب می یافتند، در انتخابات سال 2008 این ترتیب جغرافیایی به چالش گرفته شد. باراک اوباما و تیم انتخاباتی او يك استراتژی 50 ایالت را پی گرفتند. آنان اعلام کردند که دیگر نباید استراتژی انتخاباتی را بر اساس تقسیم کشور به ایالات قرمز وآبی طراحی شود . از نظر آنان این تقسیمات سنتی هستند و دیگر با واقعیات اقتصادی، ارزشی و جمعیتی کشور همخوانی ندارند. دیگر نباید پذیرفت که مردم در ایالات قرمز حتماً باید به جمهوریخواهان رای بدهند، این مناطق به شدت می توانند رقابتی باشند. باراک اوباما صحبت از این نمود كه نباید از آمریکای قرمز و آبی حرف زد بلکه باید صحبت از ایالات متحده و آمریکا کرد. بر اساس این استراتژی بودکه سیاست های انتخاباتی شکل گرفت. آنچه حادث شد تحقق خواست باراک اوباما بود، یعنی ایالاتی که در طول دهه های متمادی به کاندیدای ریاست جمهوری جمهوریخواه رای داده بودند . به سوی جان مک کین نرفتند و رای خود را برای دمکرات ها ذخیره کردند. باراک اوباما نه تنها ایالات شرقی و غربی بطور سنتي نسبتاً دمکرات ها پیروز آن بودند برنده شد بلکه توانست در ایالات قرمز هم که محل تمرکز قدرت جمهوریخواهان بود موفق شود بنابراين او در  ایالاتی از قبیل ایندیانا در غرب میانه، كلرادو در این منطقه و ویرجینیا نيز توانست به کاندیدای جمهوریخواه پیروزشود. این پیروزیها و ورود نهایی به کاخ سفید این امید را در بین دمکرات ها ایجاد کرد که واقعاً ترتیبات جغرافیایی سنتی که حیات بخش نتایج انتخابات بودند دیگر جوابگو نمی باشند. تحلیل گران لیبرال و دمکرات صحبت از اکثریت دائمی دمکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری کردند. جیمز کارول که از مشاوران انتخاباتی بيل کلینتون بود صحبت ازاکثریت 40 ساله دمکرات ها کرد و اینکه در دهه های آینده آنان به طور مداوم به کاخ سفید راه خواهند یافت.
 

 اما آنچه دمکرات ها به آن توجه نکردند این بود که دلايل انتخاب باراک اوباما در سال 2008 بیش از آنکه به تغییرات ایدئولوژیک در آمریکا منوط باشد برخاسته از الزامات اقتصادی و عملکرد سیاسی رهبران حاکم در کاخ سفید بود. ناخرسندی شدید مردم از عملکرد آمریکا در جنگ عراق به دنبال فتح این کشور، ناخرسندی وسیع جمهوریخواهان از اینکه رئیس جمهور جمهوریخواهان اجازه داده است تا هزینه های فدرال در طول حکومت یک جمهوریخواه  از بالاترين ميزان برخوردار باشد این استعداد را در جامعه ایجاد کرد که الگوهای سنتی را نادیده بگیرند. اما محققاً مهمتر از همه سقوط مالی در سپتامبر 2008 بود که اوج بحران مالی در کشور بود. زمانیکه مردم به پای صندوقهای رای رفتند پیش از اینکه بر اساس تجربه و تاریخ سیاسی خود رای بدهند با توجه به شرایط حاکم روز رای دادند. باراک اوباما موفق شد در ایالتی پیروز شود که سنتاً به دمکرات ها رای نمی دادند. دليل اين چرا اقدام از نظر دمکرات ها به معنای تغییر ایدئولوژیک بود ، اما نتایج انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا برای همگان محرز ساخته است که ترتیبات انتخاباتی در آمریکا همچنان در چارچوب ملاحظات قرمز و آبی تعیین می شود. ایالات دو سوی شرق و غرب به سوی دمکرات ها گرایش دارند و ایالات حدفاصل این دو کرانه جمهوریخواهان را ترجیح می دهند. جنوب تحت کنترل کامل جمهوریخواهان است و ایالات شمالی گرایش شدیدی به سوی دمکرات ها دارند. در ایالاتی که در قلمرو جغرافیایی قرمز به باراک اوباما رای داده بودند بر خلاف سال2008 به عادت سابق روی آوردند و جمهوریخواهان را در تمام سطوح ایالتی و فدرال انتخاب کردند. باراک اوباما نه تنها برتری بدست آمده در ایالات قرمز را برای حزب خود از دست رفته یافت در ایالاتی که چرخشی كه گاهی به سوی دمکرات ها و گاهي به سوی کاندیداهای جمهوریخواه روی می آوردند هم شاهد شکست سنگین دمکرات ها بود. در ایالات کلیدی برای انتخابات ریاست جمهوری یعنی پنسیلوانیا و اوهایو حزب دمکرات سنگین ترین شکست ها در دهه های اخیر را متحمل شد و بازنده بزرگ بود. با توجه به این واقعیات که امروزه به وضوح قابل رویت است باید انتظار داشت که رقابت انتخاباتی در سال 2012 به شدت رقابتی باشد. این بدان معناست که باراک اوباما نباید انتظار داشته باشد که جغرافیای انتخاباتی ترسیم شده برای او در سال 2008 تکرار شود. او چون فقط باید بر اساس نقشه انتخاباتی سنتی فعالیت کند حتماً باید ایالات آبی را در دو سوی کشور ببرد و سعی کند هیچیک از ایالات چرخشی را نگذارد که به دست کاندیدای جمهوریخواه نيافته و بنابراين محققاً انتخابات غیرقابل پیش بینی در برابر او است.


نویسنده

حسین دهشیار (ناظر علمی)

حسین دهشیار پژوهشگر ارشد و ناظر علمی گروه ملاحظات استراتژیک امریکا - خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است. وی عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی  دانشگاه علامه طباطبایی می باشد. حوزه مطالعاتی دکتر دهشیار مسائل خاورمیانه و سیاست خارجی آمریکا است.